کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
از مانتینویو تا پارکوی راهی نیست!
شباهتها و تفاوتهای گوگل و صداوسیما در مواجهه با کسبوکارهای داخلی
تأمین مالی نوآوری از معدود ارکان غیرقابل اجتناب اقتصاد نوآوری است که حتی برای یک دوره کوتاه و موقتی هم نمیتوان آن را از دایره بازیگران و متغیرهای تأثیرگذار این فضا کنار گذاشت. نوآوری بدون سرمایه آشنا با ادبیات اقتصاد نوآوری، مجال رشد و نمو ندارد.
این یک اصل خدشهناپذیر است و نمیتوان با ادبیات غیرکسبوکاری معادلها یا جایگزینهایی برای غیبت آن یافت. در ایران که تأمین مالی پروژههای بلندمدت کسبوکاری از اساس تحتتأثیر متغیرهایی چون رکود تورمی و جذابیت بازارهای غیرشفاف سودده به یکی از چالشهای صاحبان کسبوکارها بدل شده، این روزها با تنگتر شدن دایره تحریمها بیش از همیشه چالشبرانگیز شده است. عدم ورود سرمایههای خطرپذیر بینالمللی، محدود شدن منابع داخلی در دست گروههای خاص و کشش بازارهای دیگر باعث شده تا دست نوآوری برای یافتن سرمایه تقریبا خالی بماند.
اما در این شرایط سخت، تحریمها از جناحهای دیگر هم به کسبوکارهای نوآور حمله میْآورند و دسترسیهای آنها به سرویسها و پلتفرمهای بینالمللی را محدود میکنند. بلد، فیلیمو و آپارات آخرین قربانیان تحریمها در اقتصاد نوآوریاند. اما همگان میدانند که این آخرین بودن دیری نمیپاید و احتمالا خیلی زود این جایگاه را کسبوکارهای دیگر اشغال خواهند کرد.
اما حمله به کسبوکارهای نوآور فقط با تبصرههای تحریمی صورت نمیپذیرد. در آخرین نمونه حیرتانگیزی که در اکوسیستم نوآوری رقم خورده، خبر آمده که صداوسیما محمدجواد شکوری مقدم، مدیرعامل آپارات را به دلیل انتشار برخی محتواهای این نهاد عمومی که از بودجه بیتالمال ارتزاق میکند، در دادگاه مجرم شناخته است.
فقط این بخش از بیانیه صداوسیما را ببینید تا به عمق فاجعه راه ببرید: «وبسایت «آپارات» مدتها به بهانه کاربرمحور بودن، به پخش محتوای متعلق به سازمان اقدام کرده بود و ضمن ضایع کردن حقوق سازمان و بیتالمال، بخش عمدهای از درآمدش را از طریق نقض حق پخش محتوای متعلق به سازمان تأمین میکرد. این امر تبعات بسیار گسترده و ضرر و زیان جبرانناپذیری از لحاظ مادی و معنوی در بر داشت و موجب تضعیف جایگاه رسانه ملی شد.»
اینکه صداوسیما در برابر پلتفرمهای ویدئویی هم سازمانی چون ساترا را راه انداخته تا آنها را به بند بکشد و هم همزمان در دادگاهها تلاش میکند آنها را مسبب تضعیف خود جا بزند، یکی از واقعیتهای این روزهای اکوسیستم نوآوری کشور است. این یعنی ورود تهاجمی نهادهای عمومی و خصولتی که از بودجههای عمومی و دولتی ارتزاق میکنند و همزمان بخش خصوصی را رقیب و مخل آسایش خود میبینند و از هیچ تلاشی برای از میدان به در کردن آنها فروگذار نیستند!
از گوگل تا صداوسیما، وقتی پای تفکر تحریمزا و محدودیتکننده در میان باشد، فاصله چندانی نیست. یکی در مانتینویو کالیفرنیا نشسته و دیگری در حوالی پارکوی. یکی بهانهاش تحریمهای اقتصادی دولت آمریکاست و دیگری صیانت از بیتالمال مردم. شاید بشود از گوگل پذیرفت که در برابر سختگیریهای تحریمها چارهای برایش نمانده باشد اما سخت است از سازمانی که خود کمربند مشکی پخش بدون کپیرایت انواع و اقسام فیلم و سریال و مسابقه ورزشی را دارد، بپذیریم با ادعای صیانت از کپیرایت شمشیر به روی کسبوکارهای داخلی بکشد. اینجاست که مرغ پخته حق دارد همزمان هم بگرید و هم بخندد!