کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
پریسا اماموردیلو، کارنگ – طبق آمار سازمانهای جهانی البته پیش از پاندمی کرونا، از هر پنج بزرگسال یک نفر چالش جدی در سلامت روان دارد. این یعنی 5/1 میلیارد نفر در جهان و یک بازار جذاب در سلامت روان که پذیرای ایدههای نوآورانه است، ولی هرگونه سنجش در آن پیچیدگیهای خود را دارد. در این گفتوگو مهدی قطبی، همبنیانگذار و مدیرعامل سیمیاروم، پلتفرم ویژه مشاوره و رواندرمانی ایرانیان خارج از کشور درباره پلتفرمی شدن مشاوره، ایرادات اساسی ارزیابی پلتفرمی مشاوران و اقتصاد سلامت روان در جهان میگوید.
آنلاین و پلتفرمی شدن مشاوره روانشناسی چه فرصتها و تهدیدهایی برای این دانش و فراگیری آن ایجاد کرده است؟
امروز آنلاین شدن در همه شئون زندگی رخ داده است. فرصتها و قابلیتهای تکنولوژی بیش از ضعفهای آن است. موضوع سلامت روان از بقیه حوزههای سلامت کمی متفاوت است. مهمترین چالش این است که کیفیت آن بهسختی قابل اندازهگیری است. در سلامت جسم کیفیت را میتوان تا اندازهای سنجید، زیرا نتیجه یک تشخیص در زمان کمی معلوم میشود. ولی در روان شاید فرد هیچگاه متوجه نشود که یک مسیر درمانی اشتباه را طی کرده است.
امیدواریم تکنولوژی بتواند به سنجش کیفیت و ارزیابی درمان کمک کند و پلتفرمها باید برای آن چارهاندیشی کنند. البته هنوز از این مرحله فاصله کمی داریم. مهمترین نوآوری در مشاوره و سلامت روان باعث شده مسئله دسترسی حل شود. در ایران و البته جهان تعداد روانشناسان نسبت به جمعیت خیلی کم است. ایران نسبت به جمعیت حدود 300 تا 350 هزار مشاور و روانشناس نیاز دارد ولی مشاوران فعال حدود 15 هزار نفر هستند که در تهران و شهرهای بزرگ متمرکزند.
این بیعدالتی در دسترسی به کمک فضای آنلاین بهراحتی حل میشود. آنلاین شدن، کاهش ترددهای شهری و بینشهری برای جلسات مشاوره، و بینیازی از کلینیک و اتاق درمان هزینهها را کاهش میدهد. درمانگر هزینههای سربار مانند دفتر مشاوره و فضای فیزیکی را ندارد و زمانهای خالی درمانگران بهآسانی پر میشود. این امتیازات هم سطح درآمد مشاور را بالاتر میبرد و هم هزینههای افراد را کاهش میدهد.
اقتصاد روانشناسی در جهان جدید و با فرایندهای نوین دستخوش چه تغییراتی میشود؟
طبق آمار سازمانهای جهانی از هر پنج بزرگسال یک نفر چالش جدی در سلامت روان دارد. یعنی 5/1 میلیارد نفر در جهان. البته این آمار پیش از کروناست. در پاندمیها اختلالات تشدید میشوند. دنیا این نیاز را بزرگتر از مشاوره یک به یک دیده و آموزش و تولید محتوا اهمیت یافته است. امروز نقطهای که تکنولوژی بر آن تمرکز کرده، اپلیکیشنهای خودیاری و خودمراقبتی مبتنی بر هوش مصنوعی هستند. آنها بهتدریج از فرد شناخت کسب میکنند، برنامههایی به او میدهند و سلامت جسم و روانش را پایش میکنند. این برنامهها غالبا پیشگیرانه هستند تا سلامت روان فرد به سطح اختلال نرسد. در صورت نیاز به درمان هم این برنامهها در کنار درمانگر و دستیار او هستند.
آمار و ارقام گردش مالی مشاوره و روانشناسی به صورت سنتی و آنلاین در ایران و جهان چقدر است و با وجود دستاوردهای جدید، چشمانداز آینده چیست؟
هزینههای پیدا و پنهان سلامت روان کشورها تقریبا شامل 5 درصد جیدیپی آنهاست که در روند بهبود روان جامعه، این عدد باید کاهش یابد. سلامت روان با سلامت جسم پیوسته است. بسیاری از بیماریهای قلبی و عروقی متأثر از افسردگی و اضطراب هستند. در اینجا هزینههای پنهان هم سهم جدی پیدا میکنند. اگر رویکرد کشورها پیشگیرانه باشد، به کمک تکنولوژی، آموزش و پیشگیری بخشی از این هزینه از دوش کشورها برداشته میشود و خود فرد در پیشگیری هزینه میکند که البته بسیار کمتر از 5 درصد خواهد بود. انگلستان تا چند سال گذشته یکششم بودجه سلامت را به روان اختصاص داده بود که الان به یکسوم رسیده است، زیرا متوجه هزینههای پنهان آن بر جسم شدند و برنامه بلندمدت برای کاهش این هزینهها دارند.
بیشترین نوآوریهای این حوزه در جهان، چه در فرایندها و چه در ابزارها، شامل چه مواردی میشود؟
هدف نوآوری این نیست که فرایندهای آفلاین را آنلاین کند. حتی ابزارهای تلهمدیسن شاید سهم 20 درصدی در اقتصاد سلامت دیجیتال دارند. بیشترین تمرکز بر هوش مصنوعی و لبههای تکنولوژی است تا هم با شخصیسازی برنامهها برای هر فرد خودمراقبتی و پیشگیری رخ دهد و هم دستیار درمانگر در تشخیص و برنامهریزی باشد. البته کیفیت و فرایند درمان را هم بسنجد. بیشترین سرمایهگذاری در جهان جدید سلامت روان در این حوزهها اتفاق میافتد.
جامعه ما با توجه به بحران سلامت روان به چه ایدههایی نیاز دارد و شما به کسانی که میخواهند در قالب نوین خدمات مشاوره ارائه دهند، چه مسیری را پیشنهاد میدهید؟
یکی از مشکلات جدی این است که بسیاری از دانشآموختگان روانشناسی که مجوزهای لازم را دارند، هنوز آمادگی رواندرمانی را ندارند. همان شکاف میان صنعت و دانشگاه در اینجا هم وجود دارد. دانشگاه فقط اصول را میآموزد و تربیت درمانگر را بر عهده خود نمیبیند. سازمان نظام روانشناسی و بهزیستی هم نتوانستند این خلأ را پر کنند. پس جامعه نتیجه میگیرد که مشاوره پاسخگوی مشکلاتش نیست.
آموزشی که فاصله میان دانشگاه و اتاق درمان را برمیدارد، باید بسیار کیفیتر باشد. از دید من مهمترین کار تیمهای استارتاپی و نوآور این است که صدای مشاوران حرفهای را بلندتر کنند. ولی الان صدای کسانی در فضای مجازی بلند است که بلدند روی موج احساس جامعه سوار شوند و جامعه با خوراک نادرست تغذیه میشود.
روش ارزیابی روانشناسان را که توسط کاربران در پلتفرمهای آنلاین انجام میشود، چقدر دقیق یا دارای اشکال میدانید؟ آیا روانشناس، پزشک و راننده باید با یک سیستم همسان توسط کاربر ارزیابی شوند؟
قطعا نه. به همین دلیل ما اصلا رتبهبندی قابل نمایش نداریم. درباره رواندرمانی در دنیا میگویند که 15درصد افراد حتی اگر درمان باکیفیت هم بگیرند، برایشان مؤثر نیست. این یعنی 85 درصد افراد اگر درمان حرفهای بگیرند، به نتیجه میرسند. ولی این افراد هم لزوما از هر جلسه راضی نیستند. شاید فرد در یک جلسه درمان حال خوبی داشته باشد، مشاور درست یا نادرست با او همدلی کرده باشد و نمره بالا بگیرد و در یک جلسه بر مشکلات و پیچیدگیها متمرکز شود، خشم فرد برانگیخته شود و نمره پایین دهد.
ما از کاربران بازخورد میگیریم ولی برای آگاهی خودمان از روند جلسات است و رأی کاربر یکی از چندین پارامتر ماست. ما برای رفع این اشکال معیارها را به کاربران آموزش میدهیم. پیش از آغاز جلسات مشاوره به آنها میآموزیم که بدانند چه رفتارهایی از سوی درمانگر غیرحرفهای است و چه نشانههایی را باید گزارش کنند. بسیاری از افراد نمیدانند که در جلسات اول خودشان صحبت میکنند و درمانگر گوش میکند تا موضوع باز شود و سپس مشاور در کنار فرد قرار میگیرد. این موضوع باعث ارزیابی نادرست از درمانگر میشود. این آموزش بازخوردهای آنها را تغییر داده است.
مشاوره فرایندی عامهپسند نیست ولی آیا این سادهسازی ارزیابی به دست کاربر باعث نمیشود که غیرحرفهایها و شبهروانشناسان با جلب رضایت کاربر در حاشیه امن قرار گیرند، درآمد بالاتر داشته باشند و حتی مشهور شوند؟ شما مخاطره این رتبهبندی را برای خود پلتفرمها در چه میبینید؟
بله در مواقعی مشاور مانند قرص مسکن رفتار میکند و نمره هم میگیرد ولی مسئله شخص حل نشده است. در صورتی که شاید تحمل درد به نفع او باشد. این نوع ارزیابی مبنای تصمیمگیری کاربران بعدی قرار میگیرد و چرخه معیوبی را شکل میدهد. غالبا افراد دوست دارند سخن دلخواهشان را از زبان مشاور بشنوند و این موضوع میتواند در قضاوت نادرست کاربر اثر داشته باشد. متأسفانه استادان حرفهای فکر میکنند صدای بلند داشتن به معنی فضیلتفروشی است و غالبا از تکنولوژی و رسانه دوری میکنند. ن
تیجه چیزی است که امروز میبینیم و صدایی که به گوش جامعه میرسد، از سوی روانشناسنماهاست و جامعه با آموزش توسط این افراد به مسیر اشتباه میرود. ما رسالت خود میدانیم که با تولید محتوا و فعالیت در فضای مجازی صدای متخصصان واقعی بیشتر به گوش برسد.