کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
رازهای بسیاری درباره صنعت پتروشیمی هست که کمتر کسی به آنها توجه میکند. مثلا اینکه بخش پتروشیمی یکی از معدود بخشهای صنعتی کشور است که توانسته مطابق با اهداف مدنظر دولت تا 90 درصد مسیر را مطابق الگوی از پیش طراحیشده حرکت کند. وقتی از صنعت پتروشیمی حرف میزنیم، از بخشی بزرگ با انبوهی بازیگر قدر صحبت میکنیم که عموما از طرف هلدینگهای شبهدولتی یا عمومی پایهگذاری شدهاند. از هلدینگ خلیج فارس تا پتروشیمی جم، تندگویان و… این بین یک بازیگر خاص وجود دارد که علاقهمند به توسعه فعالیت با الگوهای خاصی است. پتروشیمی زاگرس که در دو بخش مختلف یعنی بازارهای خارجی و بازارهای داخلی، شیوه نوآورانهای از فروش را با هدف ایجاد ثبات در بازار طراحی و اجرا کرده که هرچند در نوع خود بدیع نیست، اما میتوان روی آن عنوان نوآور گذشت. این رویهها که ضامن حیات شرکت در دوره تحریم بوده، به پتروشیمی زاگرس و مجموعه بازیگران رقیب کمک کرده تا با شرایط بهتری به بازی ادامه دهند. همکاری با رقبا الگویی است که در بازار انرژی سابقه دیرینه دارد.
بازارهای خارجی
برای اینکه بدانید حجم فروش خارجی بازیگران بزرگ صنعت پتروشیمی ایران چقدر است، کافی است سری به اسناد مالی پتروشیمی خلیج فارس بزنید. درآمد دو میلیارد و 928 میلیون دلاری این شرکت از بازارهای صادراتی تنها بخشی از چیزی است که سالانه نصیب این صنعت رو به رشد میشود. الگوی کار برای مجموعههای کوچکتری مثل پتروشیمی زاگرس تفاوت دارد. کسانی که با بازار جهانی نفت و تاریخچه این صنعت آشنا هستند، الگوی تشکیل کارتل را میشناسند. با تعیین سهمیه و قیمت از سوی بازیگر اصلی، باقی بازیگران شروع به کنش در همان محدوده کرده و فروششان با هر بار تغییر متحول میشود.
محمدرضا میراحمدی، مدیر مجموعه پتروشیمی زاگرس، با اذعان به این موضوع، تلویحا از تشکیل یک کارتل ایرانی در بازارهای خارجی خبر داده که اعضای آن همصدا هستند و علیه هم کار نمیکنند. این موضوع باعث شده تا ایران به عنوان یک بازیگر جدی در بازار متانول جهان، صدای واحدی داشته باشد و بخش قابلتوجهی از بازار چین و بخشهایی از بازار شرق آسیا را با این استراتژی از آن خود کند. ایده دوم زاگرس برای توسعه بازارها جالبتر است؛ همکاری جمعی بر سر تحقق حجم صادرات به جای رقابت تک به تک برای افزایش سهم، موجب شده تا بارگیری و ارسال محمولههای متانول به صورت مشترک به یک رویه معمول در این بخش تبدیل شود.
موضوعی که هزینه ارسال محمولههای متانول را کاهش داده است. به این ترتیب اعضای کارتل دست به یک بازی همکارانه زده و به جای حرکات فردی، همدیگر را پوشش میدهند. به این ترتیب هم مسیر فروش خارجی تثبیت شده و هم درآمد اعضای کارتل رشد کرده است. نخستین بار در جریان افزایش قیمت نفت و تشکیل سازمان اوپک در دهه 70 میلادی بود که جهان چنین رفتاری را به خود دید. زاگرس الگویی قدیمی اما کارآمد را با همکاری سایر بازیگران بخش متانول ایران در بازارهای خارجی طراحی و اجرا کرده که تا زمان وفاداری اعضا، به بهترین شکل ممکن کار میکند.
بازارهای داخلی
بورسبازی، واسطهگری و فروش اعتباری و مدتدار محمولههای نفتی، گازی و پتروشیمی همیشه بخشی جدانشدنی از جاذبه بازارهای اینچنینی است. روایت مدیرعامل زاگرس از نحوه رفتار شرکت در بازار ایران نشان میدهد جمعی از بازیگران به رهبری پتروشیمی زاگرس با تعیین سهمیه هر شرکت به الگویی نوین از قیمت و فروش در بازارهای خارجی رسیدهاند. در بازار داخلی نیز فروش امانی به سایر شرکا به موضوعی عادی در بازار داخلی بدل شده و توانسته زمینه تثبیت تقاضا را در این بخش فراهم کند. از آنجا که متانول تولید داخل عموما مصرفی در کشور ندارد و صادر میشود، این شیوه از فعالیت تیمی کمک میکند تا تولیدکنندگان ترسی بابت جذب شدن تولید خود نداشته باشند.
یک جای کار میلنگد
پتروشیمی زاگرس سال 98 حدود 8400 میلیارد تومان درآمد داشته و این عدد برای سال 99 بیشتر هم شده است. با این حال فقدان زنجیره ارزش افزوده بخش متانول در کشور موجب شده تا با هر شوک خارجی، بخشی از درآمد بازیگران این صنعت بهویژه پتروشیمی زاگرس آب رود. در دورهای که توصیه پیوسته مجامع اقتصادی، توسعه زنجیرههای ارزش افزوده داخلی و منطقهای است تا شوکهای غیرمنتظرهای مثل پاندمی یا جنگ تجاری به تقاضای محصولات خللی وارد نسازد، بازار متانول ایران بایستی به سمتی حرکت کند که بخشی از فروش خود را از محل مصرف بازیگران داخلی و منطقهای به سرانجام رساند. تنوع در سبد محصولات، میتواند جایگزین رویکرد تکمحصولی و ورود به بازارهای جدید، جایگزین توجه صرف به شرق آسیا شود.