محمدرضا نظری، دبیر انجمن تجارت الکترونیک اتاق بازرگانی تهران، در رویداد ۱۰۰ مدیرعامل که با حمایت پرداخت نوین برگزار شد، با تأکید بر اهمیت بازمهندسی فرایندها و ساختارهای سازمانی در شرایط بحران، از سازمانها خواست تا با بازنگری در استراتژیها، منابع انسانی و برنامهریزیهای خود، به سوی اتحادهای راهبردی و انعطافپذیری بیشتر حرکت کنند.
محمدرضا نظری در سخنان خود در رویداد ۱۰۰ مدیرعامل، با اشاره به اصول مهندسی استراتژیک، بحرانها را فرصتی برای شناسایی ظرفیتهای جدید دانست و اظهار داشت: «نمیتوان ادعا کرد که انبوه مشکلات بهطور مستقیم به بحران منجر شده است. بحرانها دارای ویژگیهای منحصربهفردی هستند، از جمله درسآموزیهایی که برای سازمانها به همراه میآورند.»
او با اشاره به تحولات اخیر، پیشنهاد کرد که وضعیت کنونی کشور را میتوان به دو دوره قبل و بعد از حمله ۱۲ روزه تقسیمبندی کرد و افزود: «همه سازمانها اعم از استارتاپها یا سایر شرکتها به بازمهندسی نیاز دارند. این بازمهندسی شامل بازطراحی فرایندها، ساختارها، بازسازماندهی و بازتعریف مأموریتها و بازارها میشود.»
نظری با تأکید بر اهمیت پویایی سازمانی در برابر بحرانها، هشدار داد: «اگر سازمانی در برابر بحران واکنشی نشان ندهد، مشابه موجودی فاقد حیات است. سازمان پویا، مانند انسانی که نوری به مردمک چشمش تابانده میشود، باید واکنش نشان دهد.» او با انتقاد از تکیه بر روشهای سنتی، بیان کرد: «اگر تصور کنیم که میتوان با استراتژیهای پیشین، ساختارهای قدیمی و روشهای سنتی تقسیم کار ادامه داد، از منظر فکری دچار مرگ شدهایم. هیچ کسبوکاری از بازنگری مصون نیست.»
او در ادامه بر اهمیت بازنگری منابع انسانی تأکید کرد و اظهار داشت: «لازم است همه سازمانها ارزیابی، تقدیر و بازنگری در حوزه منابع انسانی خود را انجام دهند.» نظری با اشاره به مشاهدات خود در ۱۲ روز اخیر، افزود: «در این مدت، رفتارهای متنوعی از همکاران و شرکتها مشاهده کردم. برخی با مسئولیتپذیری عمل کردند، در حالی که برخی دیگر بیمسئولیتی نشان دادند. گروهی بحران را به فرصتی برای مشارکت تبدیل کردند، اما برخی با خودمحوری و ارسال پیامهایی مانند «فعلاً نمیتوان روی من حساب کرد» یا «در حال حاضر حضور ندارم»، سطح تعهد و آگاهی خود را نشان دادند.» او این رفتارها را نشانههایی کلیدی برای بازطراحی ساختار نیروی انسانی دانست و تأکید کرد: «این رفتارها شاخصهای ارزشمندی برای بازنگری در ساختار نیروی انسانی و سازمانی هستند.»
نظری با اشاره به ویژگیهای جغرافیای سیاسی ایران، اظهار داشت: «کشور ما در طبقهبندی جهانی در گروه بحرانزیست قرار دارد، به این معنا که زیست آن با بحران عجین شده است. ما معمولاً از یک بحران به بحران بعدی وارد میشویم و در این میان با چالشهای متعددی مواجه هستیم. بنابراین، انتظار آرامش کامل غیرواقعی است.»
او درباره برنامهریزی در شرایط بحران نیز بیان کرد: «یکی از ویژگیهای بحران، کوتاه شدن بازههای برنامهریزی است، اما این به معنای حذف برنامهریزی نیست، بلکه نوع و بازه آن تغییر میکند. برای مثال، برنامهریزی راهبردی ممکن است به یک سال، برنامهریزی سازمانی به یک فصل و برخی برنامهها حتی به یک ماه کاهش یابد. بحران به معنای کنار گذاشتن برنامهریزی نیست، بلکه نیازمند بازنگری در بازهها و رویکردهای آن است.»
در پایان، نظری با تبیین تفاوت میان امیدواری و سادهلوحی، اظهار داشت: «این روزها نیز سپری خواهد شد و ما با امید پیش میرویم. سادهلوحی، تصور پایان یافتن همه بحرانها و عدم وقوع بحران جدید است. اما امیدواری به معنای آگاهی از احتمال وقوع بحرانهای بعدی و آمادگی برای کاهش آسیبهای آن با بهرهگیری از درسهای گذشته است.»