کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
شناخت مخاطب یکی از مهمترین بخشهای هر کسبوکاری است و این شناخت موجب طرحریزی دقیقتر برای شروع و ادامه کسبوکار میشود، اما از این مهمتر و مؤثرتر این است که کسبوکاری کاملاً بر اساس شناخت و درک نیازهای مخاطبان شکل بگیرد که احتمال موفقیت این کسبوکارها بسیار بالاست.
الینا سادات ضیاحسینی برای شناخت مخاطب و نیازش بیش از ۱۶ سال تلاش کرده و سالها با مشتریان فعلی خود همزیستی داشته است. همبنیانگذار مجموعه «اکومزرعه سبز کاپیتان» که متولد ۱۳۵۹ و ساکن شهر گرگان است، مدرک کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی دارد و در زمینه آموزش و تدریس مقطع ابتدایی فعالیت کرده است. او در گفتوگوی پیش رو از مسیر و فعالیتهایشان در این مجموعه میگوید
اکومزرعه سبز کاپیتان چه کاری انجام میدهد؟
مزرعه کاپیتان یک اکوپارک کشاورزی، دامپروری و شیلات برای کودکان و نوجوانان هفت تا ۱۴ساله است. در این مزرعه کودکان با در اختیار گرفتن یک قطعه زمین که سند مالکیت یکساله نیز دارد، برای خودشان مزرعه و گلخانه اختصاصی خواهند داشت و بر مبنای آموزشهای تعاملی، دورههای آموزشی کشاورزی و باغبانی که بهصورت کارگاهمحور انجام میشود، آموزش میبینند.
سپس پروسه کاشت و داشت و برداشت را در مزارع و گلخانه خودشان تجربه میکنند و عملاً پرورش محصول سالم را میآموزند. در نهایت محصولاتشان را میفروشند که در واقع با این کار، کارآفرینی سبز را تجربه میکنند. هدف ما در این اکوپارک، توانمندسازی کودکان و نوجوانان در زمینه نوآوری، نوآفرینی و کارآفرینی سبز است.
چه شد که به فکر راهاندازی این کسبوکار افتادید؟
من و همبنیانگذار دیگر مجموعه، آقای دکتر حیدرنژاد، هر دو سالها معلم بودیم. من ۱۶ سال سابقه تدریس در مدارس مختلف و سالهای متفاوت پایه ابتدایی را دارم. تعامل با کودکان و آشنایی با نقاط قوت و ضعف سیستم آموزشی باعث شد به این فکر کنیم که مهارتهای کشاورزی و باغبانی را به کودکان آموزش دهیم و لذت خلق محصول را در سنین کودکی برای فرزندانمان فراهم کنیم.
زندگی آپارتماننشینی و دوری کودکان از دامان طبیعت باعث میشود آنها از بخش زیادی از آموزشهایی که باید از طبیعت بیاموزند، محروم باشند. ایده اکومزرعه میتوانست پاسخ مناسبی به این نیاز باشد و استقبالی که از این مزرعه شد به ما نشان داد که نیازسنجی درست بوده و خانوادهها و فرزندانشان به این فعالیت نیاز داشتند. علاوه بر کودکان، مادران مشوقهای اصلی و پیگیر فعالیتهای مزرعه هستند.
نوآوری کسبوکارتان را چه میدانید؟
اگرچه این اکومزرعه اولین مجموعه از این دست در ایران بوده، اما به نظرم نوآوری اصلی فقط در بخش کاشت و داشت و برداشت نیست.
ما علاوه بر آموزش فعالیتهای کشاورزی و باغبانی و شیلات به فرزندانمان، آموزش فروش و بازاریابی و همچنین پسانداز و سواد مالی نیز ارائه میدهیم. ضمناً بخشی از آموزشها را به برنامهریزی شخصی و فن بیان و قدرت فروش اختصاص دادهایم. این یکپارچگی آموزشهای مورد نیاز کودکان، باعث شده مجموعه ما خدمات کامل و نوآورانهای داشته باشد.
از وسعت مجموعهتان برای ما بگویید.
ما هشتماهی است که کارمان را آغاز کردهایم. هنوز هیچ معرفی تبلیغاتی انجام ندادهایم و معرفی ما بین مخاطبان و آشنایان بهصورت دهانبهدهان بوده و با همین شرایط۶۰ باغبان و کشاورز کوچک داریم و تقاضای زیادی نیز برای ورود به مزرعه داریم.
این کسبوکار علاوه بر من و آقای دکتر حیدرنژاد، پنج نفر کارمند تماموقت نیز دارد.
چه سرمایه اولیهای برای این کسبوکار نیاز است؟
سرمایه اولیه، شناخت مخاطب و توانایی تعامل با این طیف سنی است که خدا را شکر تجربه معلمی در این زمینه برای من راهگشا بود، ولی به لحاظ مالی، سرمایه اصلی بخش زمین و هزینههای خرید یا اجاره آن است که برای مجموعه ما حدود ۴۰۰ میلیون بود که توسط همبنیانگذاران تأمین شد و حالا به نقطه سربهسر رسیدهایم.
چه چشماندازی برای اکومزرعه کاپیتان دارید؟
من در مورد وسعت بازار از یک چیز بسیار مطمئنم و آن استقبال مخاطبان در سایر شهرها و استانهاست.
ما در گرگان بسیار مورد استقبال قرار گرفتیم. با اینکه اکثر خانوادهها زمین و باغ دارند و کودکانشان آنچنان نیز از دامان طبیعت دور نیستند، اما باز شدت استقبال به حدی بود که ما توان تأمین زمین لازم را نداریم.
اگر این کسبوکار در شهرهای بزرگتر و استانهایی که زمین کشاورزی کمتری دارند، راهاندازی شود، استقبال بسیار بیشتر نیز خواهد بود. چشمانداز من این است که در همه استانها یک شعبه از اکومزرعه داشته باشیم و با توجه به اینکه این نوع کسبوکار در خاورمیانه نیز بسیار جدید است، به بازار خاورمیانه نیز میاندیشیم.
چه مشکلاتی برای رسیدن به این چشمانداز دارید؟
اولین مشکل زمین است که تأمین آن هزینهبر است و فرایند اخذ وام نیز سخت و پرچالش است، طوری که تاکنون اقدام موفقیتآمیزی در این زمینه نداشتهایم. مشکل دوم این است که کسبوکارهایی که از شهرستانها و شهرهای کوچک آغاز میشوند مسیر بسیار سختتری برای معرفی و دیده شدن دارند. این نکتهای بود که در رویداد کارآفرینی زنان آزاده داننده نیز به آن اشاره شد.
چرا تاکنون سرمایهگذار نگرفتهاید و آیا برنامهای برای سرمایهگذاری دارید؟
تیرماه امسال مذاکراتی برای جذب سرمایه داشتیم و با توجه به اینکه این ایده چالشهای خود را پشت سر گذاشته و موفق به جذب مخاطب شده، برای بسیاری از سرمایهگذاران مطلوب و جذاب است. اما حقیقت اینکه سرمایهگذاران سهمهای بالای مادی و معنوی طلب میکنند؛ به طوری که صاحب ایده و کسبوکار حاضر است سختی تأمین مالی را به جان بخرد، اما ایده و کسبوکارش را برای خودش نگه دارد.