کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
رضوان خرمیان، کارشناسی خود را در رشته مترجمی زبان انگلیسی گذرانده و کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دارد. بهعلاوه به زبان فرانسه نیز مسلط است. او که از کودکی زندگیاش با کتاب عجین بوده، میگوید ایده کسبوکار کتابخورها از علاقهاش به امانت دادن کتاب نشئت میگیرد.
به این ترتیب مجموعه رویدادهای کتابخورها شکل میگیرد و کمکم پایههای این کسبوکار گذاشته میشود. او به واسطه شغل مادرش که از کارشناسان فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بوده، همیشه در میان کتابهای کتابخانه و در چنین فضایی بزرگ شده است.
خرمیان میگوید آموختن زبان را از کودکی آغاز کرده و در دبیرستان تافل گرفته و کار ترجمه را از دوران راهنمایی شروع کرده است. اولین دستمزدش نیز برمیگردد به ۱۴ سالگی که برای انتشار یک داستان چندصفحهای در کیهان بچهها دریافت کرده است. خرمیان همزمان با دبیرستان تدریس زبان را در مؤسسات زبان آغاز کرده و کار نشر آثار در مجلات مختلف را ادامه داده است. در ۲۰سالگی نیز اولین کتابش را با انتشارات پنجره به چاپ رسانده و مسیر شغلی حرفهای او بهعنوان یک مؤلف و مترجم کتاب، از همان روزها شکل گرفته است.
کسبوکار کتابخورها چطور شکل گرفت؟
من کتاب مینوشتم و ترجمه میکردم، اما همیشه یک شوق عجیبی در دلم بود که میخواستم همه افراد را به دنیای جذاب کتابهایی که میخوانم، دعوت کنم. این حس همیشه با من بود، اصلاً با هر کسی آشنا میشدم، دوست داشتم کتابی به او امانت بدهم تا او هم با دنیای آن کتاب آشنا شود. این کار برایم خیلی لذتبخش است. از کودکی همیشه چند کتاب برای امانتدادن به دوستانم و معلمانم در کیفم داشتم و این برایم بسیار جذاب بود که نظر بقیه را در مورد کتابی که خواندهام، بدانم. به همین دلیل ، تلاش کردم ایدهای را که در سر دارم، اجرا کنم.
کتابخوانی گروهی همراه با نوجوانان در کنار نویسنده یا مترجم اثر؟
درک لذت گروهیخواندن و همصحبتی از یک کتاب. به همین دلیل تصمیم گرفتم این طرح را اجرا کنم و مجموعه رویدادهای کتابخورها را شروع کردم، من در این مسیر کتابهای خوب را میشناختم و به واسطه سابقه فعالیتم به نویسندگان و مترجم آن آثار نیز دسترسی داشتم، اما مکانی برای اجرای این برنامهها نداشتم. این شد که پس از گفتوگو با مؤسسات مختلف توانستم اولین دوره کتابخوانی گروهی را در فرهنگسرای رسانه در سال ۱۳۹۴ اجرا کنم. دو سال ابتدایی بهصورت رایگان برای مخاطبان مستمر، به فاصله یکهفتهدرمیان اجرا شد؛ هر رویداد یک کتاب با یک مهمان نویسنده یا مترجم و شاعر. کمکم بزرگسالان، نوجوانان و کودکان سه گروه مجزا شدند و رویداد کتابخورها را ادامه دادیم تا کرونا.
پس از چندماه توقف، کرونا نیز فرصتی شد برای آنلاینشدن و رهایی از محدودیت فاصلهها و گسترش ما. اکنون از روستاهای دورافتاده، شهرهای بزرگ و فارسیزبانان همه دنیا، عضو داریم و با دریافت حق عضویت ماهانه، چرخه مالی نیز تکمیل شد. پس از چندی برای فروش آثار معتبر و داشتن یک پاتوق فیزیکی، یک کتابفروشی با نام کتابخورها نیز افتتاح کردیم که اکنون فعال است.
به نظر میرسد سرمایه اولیهای برای جلسات کتابخورها صرف نکردید. چگونه موفق شدید این طرح را اجرا کنید؟
اگر آثار قبلی من در حوزه کتاب نبود، نمیتوانستم موفق به اجرای طرح و جذب حامی شوم، اما زمانی که بهدنبال حامی طرح میگشتم، یک مترجم و مؤلف بودم که مؤسسات میتوانستند با بررسی رزومه یا یک جستوجو در اینترنت من و آثارم را بشناسند؛ بنابراین مسیر من در ترویج کتابخوانی هموارتر بود. هموارتر از بسیاری از مروجان امروزی که فقط مروج هستند و همین باعث میشود مسیر دشوارتری را برای اجرای ایدهها با سرمایه اولیه اندک داشته باشند.
چگونه به این نتیجه رسیدید که میشود از این طرح کسب درآمد کرد؟
در ابتدا دورهها برای مخاطبان رایگان بود و من فقط مبلغی برای برگزاری و هماهنگی دورهها از حامی مالی دریافت میکردم، پس از چندی متوجه شدم میشود به این مسیر بهعنوان یک مسیر درآمدی نیز نگریست و مخاطب نیز با جدیت این دورهها را دنبال میکند. شاید یک خاطره قدیمی نیز در این مسیر همیشه مشوق من بود. روزی که یکی از استادان در کلاس فهرستی از کتابهایی را که بهتر است مطالعه کنیم، خواند و من به او گفتم همه فهرست را مطالعه کردهام، استادم به من گفت «حیف است از این همه مطالعه و شوق، اقتصادی برای خودت نسازی» و این چراغ اولی بود که در ذهنم برای کسب درآمد درست از کتاب و کتابخوانی روشن شد.
در حال حاضر کتابخورها چه تعداد مخاطب دارد؟
ما هفت سال است که فعالیم و بیش از ۶۰۰ نفر در ترمهای ما شرکت کردهاند و کتابهای بسیاری را در این رویدادها با هم خواندهایم و شبکه خوبی از کتابخوانها تشکیل دادهایم. شاید این عدد در حوزه موسیقی یا فیلم، عدد کمی محسوب شود، اما در زمینه کتاب این عدد بسیار قابل توجه است. در مورد تیم اجرایی نیز برای هر رویداد تیم اجرای حامی برنامه در کنار ما هستند و دو نفر در بخش کلاسها و کتابفروشی نیز همکار مستقیم من هستند. در کتابفروشی کتابهایی را که با وسواس انتخاب کردهایم و لزوماً در فهرست پرفروشهای نشر نیستند، به مخاطب ارائه میدهیم و مخاطبان از اینکه با خیال آسوده کتابهای پیشنهادی را خریداری میکنند، استقبال خوبی کردهاند.
نکته قابل ذکر اینکه همراهان قدیمی ما که قبلاً نوجوان بودند، اکنون دانشجو هستند و خودشان گروههای خوبی از کتابخوانها ساختهاند و به نحوی مسیر کتابخورها را گسترش دادند.
به نظر میرسد ایده کتابخوانی گروهی قبلاً هم وجود داشته و اجرا میشده، چه چیزی باعث شد کتابخورها بیشتر از بقیه مطرح شود؟
نکته اول زمان شروع کار کتابخورها بود که باعث شد وقتی فعالیت ترویج کتابخوانی اوج گرفت، جایگاه ثابت و مناسبی داشته باشد. ما سالها قبل کار را آغاز کرده بودیم و این رونق باعث رونقگرفتن بیشتر ما نیز شد. نکته دیگر شبکهسازی و مراوده با مهمانانی بود که به این مراسم دعوت میشدند. ما همه جلسات را با میزبانی مترجم، مؤلف و شاعر آثار برگزار کردیم و همین باعث شد رسانهها نیز توجه بیشتری به پوشش اتفاقات جلسات داشته باشند و موجب شناختهتر شدن کتابخورها بشوند. نکته آخر نیز اینکه من از ابتدا در حوزههای محتوایی مختلف فعال بودم و این دایره مخاطبان ما را بیشتر از کتابخوانیهای تخصصی گسترش میداد.
چه چشماندازی برای توسعه کار دارید؟
گسترش کتابخوانی و تسری شوق آشنایی با دنیای کتاب، چشمانداز اصلی کتابخورهاست. در همین مسیر، تولید محتواهای جانبی مثل ویدئو و پادکست از جلسات برگزارشده را در دستور کار قرار دادیم تا بتوانیم آثار ماندگارتری برای مخاطبان تولید کنیم. در رابطه با کتابفروشی هم بهدنبال توسعه مکانی هستیم و البته همیشه با وسواس بهدنبال فروش کتابهایی بودیم که والدین بتوانند با خیال راحت آن را برای فرزندانشان تهیه کنند. دوست داریم هر کسی، بهخصوص در حوزه کودک و نوجوان بهدنبال کتاب خوب است، ما را بشناسد.