بدون زیرساخت، بی‌دفاعیم

مینا والی، مدیرمسئول رسانه‌های راه‌کار / این دوازده روز به ما نشان داد چقدر وابسته‌ایم، چقدر آسیب‌پذیریم و چقدر دیر جنبیده‌ایم. تجربه جدید ما از جنگ تلنگری بود که جنگ فقط در مرزها اتفاق نمی‌افتد؛ گاهی در شبکه‌های اجتماعی، گاهی در کسب‌وکارها، اقتصاد و گاهی در ذهن ما اتفاق می‌افتد و همه این میدان‌ها یک نقطه اشتراک دارند: زیرساخت.  در یادداشتی که برای شماره قبل کارنگ نوشتم و در روزها و شب‌هایی که زیر حملات رژیم اسرائیل قرار داشتیم از این نوشتم که معمولاً دولت‌ها و سازمان‌ها پس از پایان دوران جنگ شروع می‌کنند به سرمایه‌گذاری در ارتقای زیرساخت‌ها.

امروز که به نظر می‌رسد یک دوره پرفشار جنگ ۱۲ روزه را پشت سر گذاشته‌ایم تقویت زیرساخت‌ها به یک الزام تبدیل شده است. این تجربه ناخوشایند یک‌بار دیگر نشان داد که چقدر زیرساخت‌های ما فرسوده، قدیمی و ناکافی هستند.  در روزهایی که خیلی‌ها دنبال راه نجات فوری برای کسب‌وکارهای اقتصاد دیجیتال کشور بودند، من بیش از هر چیز به واژه‌ای فکر کردم که شاید کم‌تر درباره‌اش حرف زده‌ایم؛ اما همه‌چیز به آن بند است: زیرساخت دیجیتال.  در اقتصاد دیجیتال ما از زیرساخت دیجیتال صحبت می‌کنیم که خود شامل بخش‌های گوناگونی همچون تجهیزات سخت‌افزاری، زیرساخت‌های نرم‌افزاری، منابع انسانی و ظرفیت مهندسی، قوانین و مقررات و منابع مالی می‌شود. مجموعه‌ای از امکانات فنی، تجهیزاتی و سازمانی که به‌عنوان پایه‌ای برای توسعه اقتصاد دیجیتال و نوآوری عمل می‌کنند. این زیرساخت‌ها مانند ستون فقرات اقتصاد دیجیتال‌اند؛ بدون آن‌ها حتی بهترین اپلیکیشن‌ها و نوآوری‌ها هم نمی‌توانند به‌صورت پایدار و قابل‌اعتماد رشد کنند.

زیرساخت دیجیتال یعنی همان چیزی که باید باشد تا اینترنت پایدار بماند، اپلیکیشن‌ها درست کار کنند، داده‌ها امن بمانند، از صرافی رمزارز دزدی نشود، بانک‌ها شب‌هنگام اختلال نداشته باشند، بیمارستان‌ها، آموزشگاه‌ها، کسب‌وکارهای آنلاین و حتی بازی‌های آنلاین از کار نیفتند.

زیرساخت دیجیتال یعنی دیتاسنترهایی که باید ایمن، به‌روز و قابل‌اتکا باشند. یعنی تجهیزات سخت‌افزاری و شبکه‌ای که نباید هر ماه خراب شوند. یعنی سکوهای ابری داخلی که بشود به آن‌ها اعتماد کرد، روی آن‌ها چیزی ساخت، توسعه داد و مقیاس‌پذیر شد. یعنی سامانه‌هایی که در لحظات حساس، در اوج مصرف یا تهدید، ما را تنها نگذارند.

وقتی از نوسازی زیرساخت صحبت می‌کنم، فقط از خرید تجهیزات جدید حرف نمی‌زنم. از نیروی انسانی متخصص می‌گویم که بلد باشد کلاد را مهندسی کند، امنیت را طراحی کند، شبکه را نگه دارد. از نیروی انسانی صحبت می‌کنم که بتوان به او اعتماد کرد. از قوانین و سیاست‌هایی می‌گویم که باید دست‌وپای توسعه‌دهنده، مدیر فناوری یا مدیرعامل یک شرکت زیرساختی را نبندد. از مالیات و تعرفه‌هایی می‌گویم که به‌جای تشویق، تنبیه می‌کنند.  زیرساخت دیجیتال اگر نوسازی نشود، همه چیز روی هواست. نمی‌شود روی خاک سست برج ساخت.

نمی‌شود انتظار داشت استارتاپ یا کسب‌وکاری جهانی شود وقتی پلتفرم‌های داخلی کند و ناپایدار است. نمی‌شود با جهان رقابت کرد وقتی زیرساخت‌های سخت‌افزاری ما به علت قدیمی بودن توان به‌روزرسانی را ندارند.  امروز، بعد از یک بحران ملی، ما یک فرصت داریم؛ فرصتی برای بازبینی. فرصتی برای این‌که به‌جای پروژه‌های ویترینی، به سراغ زیربنا برویم. به‌جای توسعه نمایشی، به توسعه زیرپوستی فکر کنیم و این تصمیم سختی است؛ چون زیرساخت دیده نمی‌شود،

روی جلد نمی‌رود، تیتر اول نمی‌شود، اما اگر نباشد، همه چیز زمین می‌خورد.  من باور دارم که سرمایه‌گذاری روی زیرساخت دیجیتال، سرمایه‌گذاری روی صلح است. روی تاب‌آوری کشور، روی آرامش شبانه مردمی که نگران قطع اینترنت یا عدم دسترسی به حساب بانکی‌شان نیستند. روی آینده‌ای که در آن، جوان ایرانی بتواند از همین‌جا برای دنیا سرویس بسازد، بدون این‌که درگیر کندی، قطعی، یا محدودیت شود.

امروز که ما این دوازده روز بدون چشم‌انداز مشخص را از سر گذراندیم و نه‌تنها با ترس از دست دادن جان‌هایمان شب را سحر کردیم؛ بلکه نگران قطع دسترسی‌هایی که داشتیم هم بودیم باید نگذاریم این تجربه تکرار شود.  امروز، وقت شهامت است؛ شهامت تصمیم‌گیری برای توسعه‌ای که به چشم نمی‌آید، اما زندگی همه‌مان را نجات می‌دهد.

نمایش لینک کوتاه
کپی لینک کوتاه: https://karangweekly.ir/kuxk کپی شد

مطلب قبلی

مطلب بعدی

مطالب پیشنهادی

ارسال یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شماره جدید هفته‌نامه کارنگ​

پربازدید‌ترین

جدید‌ترین