کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
روزهای آذر و اوایل دیماه هر سال، فصلی پررونق برای کسبوکارهای زنان بود. جمعه سیاه و شب یلدا، مناسبتهایی بودند که کسبوکارها میتوانستند با حراج و رونمایی از مجموعههای ویژه، مشتریان جدیدی پیدا کنند یا مبادلهای با مشتریان قبلی خود داشته باشند.
تبلیغات و تخفیفات مرسوم این روزها در شبکههای مجازی، فرصتی بود تا ضررهای احتمالی یا کمبود فروش در ماههای دیگر سال جبران شود و اعداد منفی قرمز در دفاتر حسابداری به رنگ سیاه برگردند و جبران شوند و التیامی باشند برای اتفاقات تلخ یک سال گذشته کسبوکار.
در سالهای اخیر علاوه بر تبلیغات و تخفیفات در فضای مجازی، رویدادهای حضوری زیادی نیز در کشور برگزار میشد، مکانهای دولتی یا خصوصی و فضاهای نمایشگاهی زیادی به این گردهماییها اختصاص پیدا میکرد و برگزارکنندگان این رویدادها، شرایطی برای فروش حضوری کسبوکارهای مجازی فراهم میکردند و در این بین اجاره غرفه نیز دریافت میشد.
نکته مهم این رویدادها، همافزایی بین مشتریان کسبوکارها بود که باعث میشد اطلاعرسانی همزمان در چندین صفحه و کانال صورت پذیرد و خبر این فروشهای حضوری بهصورت همزمان به اطلاع مشتریان بالفعل و بالقوه چندین کسبوکار برسد.
همراهی کالاهای مکمل نیز میتوانست انگیزه خوبی برای حضور مشتریان باشد و از سوی دیگر حضور اندکاندک مشتریان این صفحات موجب رونق کلی رویداد میشد، اما امسال اتفاق دردناکی افتاد؛ ترکیبی از شرایط ناشاد اجتماعی، عدم ثبات کسبوکارها، سوءمدیریت مسئولان برگزاری و ناتوانی زنان صاحب کسبوکار برای یافتن کانال فروش موجب شد چندین رویداد حضوری کمفروغ در تهران برگزار شود.
عدم تمایل مردم به خریدهای مرسوم این روزها علاوه بر شرایط اقتصادی که مشتریان را ناچار به دست کشیدن از خریدهای کمترضروری میکند، بخش تقاضا را تحت تأثیر قرار داد. در بخش عرضه نیز با محدودیت شبکههای اجتماعی و ویترینهای مجازی، تنها راه باقیمانده برای صاحبان این کسبوکارها، حضور در این رویدادها بود که متأسفانه آنان مجبور بودند قیمت بالایی برای اجاره غرفه بپردازند و متأسفانه حتی موفق به فروش به اندازه مبلغ اجاره غرفه نیز نشدند.
اما نکته عجیبتر اینکه مسئولان برگزاری هیچ درکی از شرایط موجود نداشتند و کماکان خیال میکردند صرفاً با فراهمکردن یک مکان میتوانند رویدادی برگزار کنند و از قدرت اطلاعرسانی و تبلیغات همافزایی کسبوکارهای کوچک بهره ببرند و افتخار برگزاری یک رویداد پررونق را کسب کنند. امروزه برای رونق، فقط داشتن مکان و رانت جهت برگزاری یک نمایشگاه مهم نیست. سرمایه اجتماعی فرد یا نهاد برگزارکننده، از هر سالن اجتماعات و لابی هتلی مهمتر است.
همین خیال باعث شد علاوه بر کمفروغبودن مبادله در این رویدادها، ضربه محکمی مجدداً بر پیکر نیمهجان کسبوکارهای زنان که در این رویدادها حضور داشتند، وارد شود. هر سال صاحبان غرفههای نمایشگاهی در روزهای آخر رویداد از فروش و اتمام اجناس لبخند میزدند و امسال با غم و اشک باقیمانده سرمایه اندک خود را جمع کردند و به امید روزهای بهتر به کارگاههای کوچک خود بازگشتند.