توقیف سریال «سووشون» و فیلتر شدن پلتفرم نماوا در روزهای اخیر نقل هر محفلی شده است. تازهترین سریال نرگس آبیار، روز جمعه نهم خردادماه تنها چند ساعت پس از پخش متوقف و پلتفرم نمایشدهنده آن از دسترس خارج شد.
این مسئله با واکنشهای گسترده و متناقضی در فضای رسانهای کشور مواجه شده و شبکههای اجتماعی پر شده از محتواهایی که درباره این سریال صحبت میکنند. واکنشها بهقدری در این زمینه متفاوت است که هیچکس نمیداند در ادامه قرار است چه اتفاقی برای این سریال و پلتفرم نمایشدهنده آن بیفتد.
واکنشهای متفاوت به توقیف سووشون
حسین شریعتمداری، توقیف سریال جدید نرگس آبیار را یک ترفند تبلیغاتی دانسته و در کیهان نوشته است: «تهیهکنندگان این سریال عجب کلکی سوار کردهاند! آنها میدانستند که این سریال با وجود صحنههای فسادانگیز و ضداخلاقی توقیف میشود و خبر توقیف آن همهجا پخش خواهد شد و بعد با حذف صحنههای ضداخلاقی به این سریال اجازه نمایش میدهند!
یعنی با سوءاستفاده از سادگی مسئولان، خبر توقیف سریال به یک آگهی تبلیغاتی برای آن تبدیل شده و با برانگیختن کنجکاویها، بسیاری را به دیدن آن ترغیب میکند. مثل نمونههای مشابه قبلی! صحنههای حذفشده را هم که در فضای مجازی نشان دادهاند.»
عباس سیاح طاهری، معاون کاربران و تنظیمگری اجتماعی ساترا نیز اعلام کرده که سریال «سووشون» فقط مجوز طرح داشته است. طاهری گفته است: «طبق قاعده باید برای فیلمنامه هم مجوز گرفته میشد که سازندگان سووشون مجوزی برای فیلمنامه نگرفتند و بدون مجوز این اثر تولید شد.»
معاون کاربران و تنظیمگری اجتماعی ساترا معتقد است گرچه این اثر مجوزهای لازم برای ساخت را نگرفته، اما این نهاد با سازندگانش همکاریهای لازم را انجام داده است و تا زمانی که سریال مجوز انتشار را نگیرد، امکان پخش آن وجود ندارد. او درباره فیلتر شدن نماوا و وضعیت این پلتفرم توضیح داد: «بیتوجهی به هشدارها و ابلاغیه دادستانی در روز انتشار سریال، منجر به اقدام قضایی شد.طبق این ابلاغیه، تا ساعت ۱۴:۳۰ روز جمعه به نماوا فرصت داده شد قسمت اول سریال را از پلتفرم حذف کند. حتی تا ساعت ۱۵ نیز صبر شد، اما هیچ اقدامی صورت نگرفت. در نتیجه، همانگونه که از پیش هشدار داده شده بود، دسترسی به پلتفرم نماوا مسدود شد.»
معاون کاربران و تنظیمگری اجتماعی ساترا پیشبینی کرده که فیلترینگ نماوا تا چند ماه ادامه خواهد یافت.
نرگس آبیار، کارگردان سووشون نیز با انتشار بیانیهای نسبت به توقف پخش این سریال و مسدود شدن پلتفرم نماوا واکنش نشان داده است. در بخشی از یادداشت آبیار آمده است: «چگونه ممکن است سریالی که بر اساس رمانی فاخر از سیمین دانشور، نویسندهای پیشرو، ملی و جهانی، ساخته شده و بارهاوبارها در نیم قرن گذشته در همین کشور تجدید چاپ شده و تمام مراحل قانونی را طی کرده است، تنها چند ساعت پس از انتشار نخستین قسمت، با دستوری ناگهانی و مبهم، متوقف و سکوی پخشش فیلتر شود؟

چه کسی پاسخگوی این حجم از توهین به شعور مخاطب، بیاحترامی به تلاش هنرمندان، و تخریب سرمایه اجتماعی هنر این سرزمین خواهد بود؟ سووشون نه یک سریال معمولی، بلکه روایت یک تاریخ بود. صدای یک زن در میان هیاهوی مردانه قدرت.
روایت مقاومت، درد و ایستادگی. ما برای ساخت این اثر، با دقت، وسواس و احترام به خطوط قرمز رسمی کشور، پیش رفتیم. اما آنچه دیدیم، بیقانونی در پوشش قانون، و حذف در سایه ترس از صداهای مستقل بود. ما نه خلافی کردهایم، نه قانونشکنی. این رفتارها نه توجیهپذیرند، نه قابل سکوت.
چه نهادی، با چه مجوزی، در چه فرایندی، اجازه میدهد به این شکل حیثیت یک اثر فرهنگی، و زحمات دهها انسان شرافتمند، زیر پا گذاشته شود؟ ساترا که مدعی نظمبخشی به فضای نمایش خانگی است، چرا بهجای حمایت، تبدیل به ابزاری برای انسداد و محدودسازی هنر شده است؟ آیا قرار است هر هنرمندی که صدای متفاوت دارد، با تهدید و توقیف حذف شود؟»
هیئتمدیره انجمن صنفی شرکتهای نمایش ویدئویی آنلاین، فیلتر شدن پلتفرم نماوا را ناشی از برخوردهای سلیقهای و غیرشفاف با پلتفرمهای نمایش خانگی دانست و در بیانیهای خواستار رویکردی گفتوگومحور با پلتفرمهای نمایش خانگی شد.
در بخشی از بیانیه این انجمن نوشته شده است: «چرا بهجای مسدودسازی کانالها و شبکههای ماهوارهای که بیوقفه محتوای قانونی پلتفرمها را به تاراج میبرند، پلتفرم قانونی قربانی میشود؟ آیا این رفتار، جز تضعیف پلتفرمهای داخلی و تشویق کاربران به مهاجرت به بسترهای غیررسمی، نتیجه دیگری خواهد داشت؟ امید میرود بهجای سیاست یکشبه و برخورد قهری با پلتفرمهای قانونی، رویکرد اصلاحی و مبتنی بر گفتوگو جایگزین شود.»
خبرگزاری فارس اما از حامیان این توقیف بود و با انتشار محتواهای ویدئویی در شبکههای اجتماعی، توقیف سووشون را دفاع از بنیانهای فرهنگی جامعه خواند.
کاربران هم واکنشهای متفاوتی نسبت به این سریال و توقیفش داشتند. برخی از فیلتر شدن نماوا و توقیف سریال نرگس آبیار حمایت و بعضی دیگر، این اقدام را محکوم کردند. به عقیده بسیاری از کاربران شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق)، توقیف این سریال راه را برای مهاجرت به پلتفرمهای خارجی و تماشای محتواهای مبتذل باز میکند.
چرا کسی درباره اهمیت اقتباس از ادبیات ایران چیزی نمیگوید؟
نرگس آبیار همزمان دو پروژه پرحاشیه سووشون و بامداد خمار را به سرانجام رساند. سریالهایی که هر کدامشان اقتباسی از آثار پرمخاطب در ادبیات ایران بودند. ادبیات معاصر ایران پر است از آثاری که میتوان از آنها فیلم و سریال ساخت. فارغ از اینکه آبیار، با چه کیفیتی این سریالها را ساخته، این نکته اهمیت دارد که این مسیر، آغازگر دوره تازهای از سریالسازی در کشور است.
بسیاری از کشورهای جهان با ساخت آثار ادبیشان توانستهاند فرهنگ و تاریخ خود را ترویج دهند و ادبیاتشان را جهانی کنند. موضوعی که ما در ایران هیچوقت نتوانستهایم اجراییاش کنیم. حالا با توقیف این سریال و پلتفرم سازندهاش، به نظر میرسد راه برای توسعه صنعت سریالسازیمان دشوارتر شده است.
از حواشی امضای کتاب تا جنجالهای خانم کارگردان
نمایشگاههای فرهنگی، هنری و حتی حوزه اقتصاد دیجیتال، خالی از حاشیه نیستند. حضور چهرههایی که به واسطه بازی در فیلم و سریال یا انتشار محتواهای ویدئویی در شبکههای اجتماعی به شهرت رسیدهاند، چاشنی همیشگی نمایشگاههای ایران هستند. یکی از نمونههای این حواشی که سال گذشته سروصدای زیادی به پا کرده بود، حضور محمدرضا گلزار در نمایشگاه الکامپ و هجوم طرفدارانش به غرفه روبیکا بود.
در حوزه اقتصاد دیجیتال و حتی در بخش سنتی اقتصاد، بسیاری از کسبوکارها برای آنکه در نمایشگاهها دیده شوند، از سفیر برندشان که معمولاً شخص شناختهشدهای برای مردم است دعوت میکنند تا مخاطبان بیشتری را به سمت غرفهشان جذب کنند. در نمایشگاههای فرهنگی، این حضور شکل دیگری به خودش میگیرد.
مثلاً در نمایشگاه کتاب، بیشتر از آنکه بازیگران را دعوت کنند، از مترجمان و نویسندگان میخواهند که حضور فعالی داشته باشند. نمایشگاه کتاب را همیشه با امضای کتاب و دیدار با نویسندگان، مترجمان و ناشران مطرح کشور به یاد میآوردیم. گاهی هم اگر بخت یارمان بود، با نویسندهای خارجی دیدار و گفتوگو میکردیم.
امسال اما نمایشگاه کتاب با پوستری که روی آن نوشته شده بود «جشن امضای کتاب سووشون با حضور نرگس آبیار و بهنوش طباطبایی» حاشیهساز شد. پوستری که هر بار نگاهش میکردیم، نمیدانستیم بخندیم یا گریه کنیم. این موضوع برای چند هفته، نقل محافل ادبی و هنری بود و واکنشهای متفاوتی را در شبکههای اجتماعی به همراه داشت.
در نهایت، آیت معروفی، مدیرعامل انتشارات خوارزمی توضیح داد که کارگردان و بازیگر سریالی که از رمان مشهور سیمین دانشور اقتباس شده است، تنها پوستر سریال را امضا کردهاند و اطلاعرسانی درباره حضور عوامل سریال در غرفه این انتشارات بهدرستی انجام نشده است.
مدیرعامل انتشارات خوارزمی همچنین گفتوگویی اختصاصی با خبرگزاری فارس درباره این جریانات داشته و در این مصاحبه اعلام کرده که این انتشارات نزدیک به شصت سال است که فعالیت میکند و بهتازگی نسخه جدیدی از کتاب سووشون را با عکسهای سریال چاپ کرده است.
معروفی، توضیح داده که چطور ناشران مطرح جهان برای استقبال از اقتباس سینمایی یا تلویزیونی از کتابها، نسخهای را هماهنگ با پوستر فیلم یا سریال منتشر میکنند. مدیرعامل خوارزمی، این کار را ادای احترامی به دانشور و کتابش دانسته است درحالیکه گفته میشود نرگس آبیار کتابی را امضا کرده که مؤلف آن نبوده است.
نرگس آبیار در سالهای اخیر به یکی از کارگردانان پرحاشیه تبدیل شده است. تغییر رویکرد او در فیلمسازی، تنها یکی از حاشیههای این کارگردان است. تخریب مسجد عتیق قزوین، یکی دیگر از حاشیههای نرگس آبیار در سالهای اخیر است.

هر چند احسان نورانی، معاون میراثفرهنگی قزوین این موضوع را انکار کرده و گفته است که رنگ تیرهای که روی آجرهای یکی از شبستانهای مسجد مشاهده میشود یک نوع «دوده سیاه پاکشونده» است و آسیبی به بنا نمیزند.
روابطعمومی سریال هم تأکید کرده که «بامداد خمار» از اولین روز تولید با مجوزهای قانونی و با حضور کارشناسان رسمی میراثفرهنگی فیلمبرداری شده و تاحدامکان، دیوارهای کاذب و پرتابل در این پروژه مورد استفاده قرار گرفته است.
جالب است که حتی در مسئله تخریب بناهای تاریخی و میراث کهن هم ردپای سریال «سووشون» نرگس آبیار به چشم میخورد و کار بهجایی میرسد که کارزاری برای توقف فیلمبرداری این سریال در باغ عفیفآباد و سایر بناهای تاریخی شیراز به راه افتاد. کارزاری که راه به جایی نبرد.
درباره شبکه نمایش خانگی و سریالهای بلاتکلیف آن
توقیف سریالهای در حال پخش، سانسور و توقف تولید در شبکه نمایش خانگی ایران به یک امر عادی تبدیل شده است. از اوایل دهه ۱۳۹۰ که نمایش خانگی در ایران با هدف توسعه صنعت فرهنگ شکل گرفت، شاهد اتفاقات غیرمنتظره و بینظمیهایی در این حوزه بودهایم. در سالهای ابتدایی، شبکه نمایش خانگی به شکلی سنتی رشد کرد. آن سالها، سریالها بهصورت DVD در کنار دیگر کالاهای مصرفی مردم در سوپرمارکتها به فروش میرسیدند.
شبکه نمایش خانگی قرار بود از برنامههای تلویزیونی و سینمایی متمایز باشد و از همان گامهای نخست سعی در سنتشکنی داشت، اما شکستن تابوها به معنای آن نبود که کسی حواسش به سازندگان این آثار نیست. پس از راهاندازی نماوا و فیلیمو، کمکم شبکه نمایش خانگی جان گرفت و سریالهای بسیاری در بستر این پلتفرمها پخش شدند.
با رونق گرفتن شبکه نمایش خانگی و افزایش تعداد سریالهایی که با سرمایهگذاری پلتفرمها ساخته میشد، بحث رگولاتوری و نظارت روی آثار نمایش خانگی شکل تازهای به خود گرفت و ساترا یا به عبارت بهتر سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی راهاندازی شد. این نهاد نظارتگر در سالهای اخیر دستور توقف پخش بسیاری از سریالها را به دلیل نداشتن مجوز صادر کرده است. سریالهای متعددی در چند سال گذشته پس از پخش یک یا چند قسمت متوقف شدهاند.
از پروژههایی که بهخاطر مشکلات اقتصادی یا چالشهای داخلی تیم سازنده ناتمام ماندهاند که بگذریم، به سریالهایی میرسیم که بهخاطر عدم رعایت برخی مسائل مانند نوع پوشش، توقیف شدهاند. سکانسهای برخی از این سریالها حذف و ویرایش شد. بعضی از سریالهای نمایش خانگی ناتمام ماندند و برخی نیز پایانبندی شتابزده و نامعلومی داشتند.
پیامدهای اقتصادی و فرهنگی توقیف سریالها
توقیف یک سریال یا فیلتر شدن یک پلتفرم، صرفاً یک موضوع رسانهای نیست. پشت این تصمیمات، ضررهای اقتصادی سنگینی نهفته است؛ هم برای تهیهکنندگان و سرمایهگذاران و هم برای پلتفرمهایی که میلیونها کاربر دارند. از طرفی، مخاطب ایرانی که به دلیل محدودیتهای رسانهای رسمی به نمایش خانگی روی آورده، بار دیگر با حس بیاعتمادی مواجه میشود.
به نظر میرسد مهاجرت مخاطبان پلتفرمهای نمایشخانگی به سمت پلتفرمهای خارجی، مهمترین پیامد این نوع برخوردهاست. حالا باید دید در آینده نزدیک چه بر سر سووشون و نماوا میآید.