کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
چه زمانی روایت «شما اجازه ندادید قوانین منسوخشده مانع نوآوری شوند» به «شما مرتکب جرم شدهاید؟» تبدیل میشود؟ مرزی که این دو روایت را از هم جدا میکند، بسیار باریک است؛ آنچه این مرز را میسازد، چیزی است به نام شانس. شانس و ریسک دو روی یک سکه هستند و بسیاری از افراد موفق ترجیح میدهند اشارهای به شانس در موفقیتهایشان نکنند.
این موضوع جزء خطاهای شناختی ماست؛ موفقیتهایمان را به خودمان نسبت میدهیم و شکستهایمان را به محیط؛ موفقیت دیگران را به محیط نسبت میدهیم و شکستها را به خودشان. از نظر ما کسی که شکست خورده است، فرد بیعرضهای بوده که نتوانسته جلوی شکست را بگیرد.
آن کسی که بهدنبال نوآوری رفته، ولی به یک مجرم تبدیل شده، با آن کسی که بهدنبال نوآوری رفته و قوانین منسوخ را زیر پا گذاشته، چقدر متفاوت هستند؟ در همین ایران مواردی داشتیم که به فردی از طرف دولت، جایزه کارآفرین سال داده شده و بعد همین فرد بهدلیل جرمهای اقتصادی اعدام شده است!
بنابراین در تحلیل شرایط امروز و تاریخی که ما را به این نقطه رسانده، باید به موضوع شانس توجه ویژهای داشته باشیم و تلاش کنیم تا حد ممکن تأثیر شانس را کمتر کنیم. برای اینکه بتوانیم تأثیر شانس را کاهش دهیم، اندکی بدبینی و ناامیدی لازم است؛ اگر قرار باشد چشمانمان را روی واقعیتها ببندیم، در نهایت زمان میگذرد و مانند قورباغهای که درون آب قرار گرفته، میپزیم بدون اینکه متوجه گرمشدن آب شویم. آنچه کسبوکارهای نوآور لازم است انجام دهند، توجه به جزئیات کوچک و اصلاح مستمر آن شکافهاست.
اگر تاریخ زمین را نگاه کنیم، متوجه میشویم که زمین پنج بار وارد عصر یخبندان شده است؛ تا مدتها این سؤال برای دانشمندان وجود داشت که انرژی عظیمی که برای این یخبندانها لازم است، چگونه تأمین شده است؟ یعنی چه شده که زمین از مقدار زیادی انرژی محروم شده که توانستهایم وارد عصر یخبندان شویم؟ منبع این انرژی بزرگ کجا بوده است؟
پاسخ متحیرکننده است: برای این یخبندان بزرگ نیاز به زمستانهای بزرگ نداریم؛ کافی است تابستانها اندکی خنکتر شود. همین خنکشدن تابستانها باعث میشود برفهای زمستان کمتر آب شوند و همان اندک برفهای باقیمانده در زمستان بعدی با لایه دیگری از برف پوشانده میشود.
برف در تابستان بعدی بیشتر باقی میماند و همین برفها به افزایش سرما کمک میکنند و همین چرخه در نهایت به عصر یخبندانی منجر میشود که همهچیز را متوقف میکند.
وقتی اندکی خنکشدن تابستان میتواند در بلندمدت زمین را وارد عصر یخبندان کند، تغییرات کوچک در اقتصاد نوآوری میتواند زمینه شکستهای بزرگی را فراهم کند و روایت «شما اجازه ندادید قوانین منسوخشده مانع نوآوری شوند» به «شما مرتکب جرم شدهاید» تبدیل شود.
یکی از همین مواردی که در هفته گذشته در فضای اقتصاد نوآوری ایران رخ داد و مایه تعجب بسیاری شد، دو بند پرابهام نامه رئیسدفتر ریاستجمهوری به معاونت حقوقی ریاستجمهوری بود؛ در یکی از بندهای این نامه کوتاه آمده بود که دولت ورود استارتاپها به عرصههایی را که در نظام اقتصادی، ارزی و پولی کشور اخلال ایجاد میکند، منع کند!
این درخواست ظاهراً ساده، باعث تعجب فعالان عرصههای نوآوری مالی شده است؛ چراکه کار این استارتاپها برهمزدن بازی است. اگر تا دیروز این بازی فراتر از قوانین منسوخشده رفتن بود، آیا امروز در حال تبدیل به جرم است؟ آیا استارتاپهایی که قوانین منسوخ را زیر سؤال میبرند، قرار است زیر سؤال بروند؟ آیا نظم کهنه میخواهد بر نظم جدید غلبه کند؟
اینها پرسشهای مهمی هستند که فعالان عرصههای اقتصاد نوآوری نباید ساده از کنار آنها بگذرند. اگر حواسمان نباشد و نسبت به موضوعات بهدرستی واکنش نشان ندهیم، بهمرور مانند یک قورباغه در آبی که زیرش شعلهای روشن است، میپزیم.