مینا حاجی، سردبیر عصر تراکنش / چند روزی از آتشبس گذشته، اما خاطرات آن روزها هنوز در ذهنم زنده و روشن است. روزهایی که ناگهان همهچیز تار و مبهم شد؛ دسترسیها محدود و اینترنت قطع شد و ارتباطات بهطور ناقص برقرار بود. روزهایی که بهجای رفتن به دفتر کار یا برنامهریزی برای هفته پیش رو، پر از تماسهای نگرانکننده بودیم و شبهایی که بهجای تماشای ماه زیبای خرداد، آسمان شهر پر از نور موشکها و پدافندها بود.
روزهایی که شاهد از دسترس خارج شدن برخی از سرویسهای کسبوکارهای نوآور بودیم؛ پلتفرمهایی که یا کاملاً قطع شدند، یا بهسختی فعال بودند و حتی برخی کسبوکارهای کوچک و متوسطی را دیدیم که تصمیم گرفتند برای مدتی فعالیت خود را متوقف کنند. حالا چند روزی از آن هیاهو گذشته و در این سکوتِ نسبی، چند سؤال در ذهنم میچرخد: آیا نوآوری در اقتصاد دیجیتال ایران، با همه زخمهایی که خورده، هنوز زنده است؟ یا باید برای مدتی طولانی با ایدههای تازه خداحافظی کنیم و فقط به بازسازی زیرساختهای آسیبدیده بسنده کنیم؟ آیا باید نوآوری را فعلاً کنار بگذاریم و روی بقا تمرکز کنیم؟ یا برعکس، همین حالا وقتِ نوآوری است، برای ساختن مسیری تازه؟
راستش را بخواهید، جواب مشخصی ندارم. نه با ذهنی ناامید اینها را مینویسم و نه با نگاهی رؤیایی. چیزی که فکر میکنم این است که نوآوری همیشه محصول دوران آرامش نیست. بعضی وقتها دقیقاً وسط بحران، وسط ترس و فشار و تاریکی، جرقههایی زده میشود که مسیر تازهای را روشن میکند. مثل دورانی که کرونا همهچیز را متوقف کرد، اما خیلیها همانجا تازه شروع به فعالیت کردند. شاید حالا هم چنین فرصتی پیشرویمان باشد؛ البته اگر بخواهیم، اگر دوام بیاوریم و اگر فقط به گذشته فکر نکنیم.
در این میان، گزارشهای تحلیلی مثل آنچه مککنزی منتشر کرده، قابل تأملاند. مککنزی معتقد است که تصمیم به عقبنشینی از نوآوری در شرایط بحران، گرچه در ظاهر منطقی به نظر میرسد، اما در عمل میتواند یک اشتباه راهبردی بزرگ باشد. شرکتهایی که در دل بحران هم روی نوآوری سرمایهگذاری کردهاند، نهتنها توانستهاند خودشان را با تغییرات هماهنگ کنند، بلکه بعد از بحران هم با شتاب بیشتری رشد کردهاند.
اما خب، ماجرا همیشه به این سادگی نیست و واقعیتمان را هم نمیشود نادیده گرفت. در همین دو هفته اخیر فهمیدیم که چقدر زیرساختهای کسبوکارها حتی کسبوکارهای پیشروی کشور شکنندهاند. اختلال در سرورها، حملات سایبری متعدد و… همه اینها یک چیز را فریاد میزنند و آنکه کسبوکارهای نوآور ما بیش از هر زمان دیگری به امنیت، تابآوری و سرمایهگذاری زیرساختی نیاز دارند.
برای همین است که کمی مردد شدهام. با اینکه با حرف مککنزی درباره اهمیت نوآوری در زمان بحران تا حد زیادی موافقم، اما فکر میکنم در ایرانِ امروز، تعریف نوآوری بعد از شرایطی که تجربه کردیم، باید تغییر کند. شاید دیگر نباید انتظار داشته باشیم کسبوکارها بلافاصله به فکر محصول جدید و ایدههای شگفتانگیز بیفتند. شاید نوآوری این روزها، یعنی ساختن یک زیرساخت امنتر، مقاومتر و باثباتتر. نوآوری، شاید فعلاً یعنی تابآوری!
پس اگر بخواهم خلاصه کنم، نه، فکر نمیکنم باتوجهبه شرایط بحرانی که در کشور تجربه کردیم، نوآوری در کسبوکارهایمان بمیرد. اما ممکن است چهرهاش برای مدتی عوض شود. دیگر نباید نوآور بودن را فقط در قالب یک سرویس چشمگیر یا یک کمپین پر سروصدا ببینیم. دیگر شاید تا مدتها خبری از آن عکسهای یادگاری و رونماییهای پرطمطراق نباشد. شاید مدتی باید توقعمان را از نوآوری پایین بیاوریم.
حالا، نوآوری داشتن در کسبوکارهای اقتصاد دیجیتال کشور شاید به معنی امنسازی، بازسازی و آمادهسازی برای فردایی که هنوز نیامده باشد که اگر بیاید، نباید دوباره غافلگیرمان کند. البته که عمیقاً معتقدم سرمایهگذاری جدی روی امنیت سایبری، همین حالا هم یکی از نوآورانهترین تصمیمهایی است که یک کسبوکار میتواند بگیرد؛ بهشرط آنکه این امنیت نه از سر ترس، بلکه از جنس آیندهنگری باشد. بهشرطی که بهجای چسبزدن روی شکستگیها و زخمها، تصمیم بگیریم سازه جدیدی بنا کنیم؛ سازهای که اگر بحران بعدی هم رسید، اینبار ما آمادهتر و مقاومتر باشیم.