وحید صیامی، کارشناس بانکی / فینتکهای ایرانی باید از تقلید فاصله بگیرند و به نوآوری در حل مشکلات واقعی بپردازند که از چالشهای فینتک ایران است.بهجای نگریستن به فینتکها در لایه ارائه خدمات، من ترجیح میدهم که آنها را در لایه کارآفرینی و نوآوری و بکار انداختن سرمایه مورد تحلیل قرار دهم.
حتی در دهه چهل شمسی که دوران اوج شکوفایی و رونق اقتصادی بود و سرمایهگذاری بخش خصوصی ۱۵ برابر شده بود؛ در کشور مشکل بزرگی با نام سرمایهگذاری تقلیدی داشتیم.
منظور حالتی است که یک سرمایهگذار با راهاندازی یک کسبوکار با مدل کسبوکاری معینی به درآمد و ثروت میرسد و سپس دیگران دست به تقلید میزنند و عیناً همان کار را کپی میکنند.
این رفتار باعث شده که در ایران در بسیاری از زمینهها زنجیرههای ارزش به طور کامل شکل نگیرد، در یک نقطه از زنجیره تعداد زیادی شرکت داشته و بهازای نقاط زیادی در زنجیره ارزش، فعالیت اقتصادی وجود نداشته باشد. موضوعی که ذکر شد، بزرگترین تهدید و آفتی است که در بازار فینتکها وجود دارد.
طی گزارشی که از همکاری بانک جهانی، مجمع جهانی اقتصاد و مرکز تأمین مالی جایگزین دانشگاه کمبریج تهیه شده است، ۱۳ حوزه شامل ۱۰۳ نوع کسبوکار مختلف در زمینه فینتک وجود دارد. این بیانگر زمینبازی بزرگی است که پیشروی شرکتهای فینتک قرار دارد.
دو سال گذشته رفتار شرکتهای فینتک نشان داد که با این عرصه فراخ برای کسبوکار آشنایی کافی وجود ندارد و در مقابل سرمایهگذاری تقلیدی همچنان پررنگ است. ظهور به یکباره تعداد زیادی از فینتکهای حوزه Gold Tech و حوزه Lend Tech رفتاری به نسبت عجیب بود.
چرا که اولی در دنیا به دلیل شدت نظارت و حساسیتهای بسیار زیاد و دومی به دلایلی که ریشه در زیرساختهای اعتبارسنجی دارد، در بلندمدت کسبوکارهایی پایدار و سودده نیستند؛ ولیکن کار که به تقلید افتاد، سرمایه زیادی روانه این دو عرصه شد و افراد متعددی تلاش برای کارآفرینی در این دو حوزه داشتند.
در میان کسبوکارهای فینتک، از منظر سرمایهگذاری، یک حوزه خاص وجود دارد که با سرمایهگذاری بانکها شکلگرفته و آن بانکداری دیجیتالی و نئوبانکها است. وضعیت اینها را پایدار نمیبینم. البته که در بلندمدت تعدادی از نئوبانکهای فعلی موفق خواهند بود، اما موضوع اصلی هزینه دستیابی به موفقیت است.
تجربه شرکتهای پیاسپی هنوز پیشروی ماست. برای چندین سال این شرکتها زیان زیادی دادند تا به سوددهی رسیدند؛ درحالیکه میشد آن هزینهها را تا حد مطلوبی کاهش داد. در واقع این بحث مطرح است که به دلیل شکستهای پیدرپی در عرصههای مختلف در زندگی ایرانیان، دیگر از یاد بردهایم که بپرسیم موفقیت به چه قیمتی؟
در دو سال گذشته نئوبانکها صرفاً در زمینه Retail Banking فعالیت داشته و حوزه Commercial Banking همچنان بکر و دستنخورده باقی ماند. در حال حاضر چندین نسل جمعیتی در کشور در حال زیست و دریافت خدمات بانکی هستند. نئوبانکها در جلبتوجه و همراهی نسل زد موفق بودهاند؛ ولی برنامه نظاممندی را از سوی ایشان جهت جلبتوجه و همراهی نسلهای قبلتر مشاهده نکردم.
ما در حال زیستن در کشوری هستیم که بارزترین خصوصیت آن، فقر گسترده و ناکارایی شدید در تخصیص منابع (منابع طبیعی، نیروی کار، سرمایه) است. این مشکلات برطرف نخواهند شد مگر اینکه در تمامی سطوح برای غلبه بر این چالشها اندیشه شده و اقدام عملی صورت پذیرد.
توجه به نوآوری و فینتک، اگر باعث سلب توجه ما به این ایرادات اساسی شود، نشاندهنده ضعف و ناتوانی ماست.اگر از این بابت سرخورده و اذیت نمیشویم به دلیل آن است که بسیاری همچون ما ضعیف هستند؛ نه اینکه چنین ایرادی نداریم.