کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
هفته گذشته در سفر بودم. در شهر برلین آلمان. در یک منطقه نزدیک دیوار تاریخی برلین در حال پرسه زدن بودم و میخواستم خودم را به جایی که در آن چندین کافه و فروشگاه در کناره رودخانه دور هم جمع شده بودند برسانم. کافههایی هیپیطور و زهوار دررفته اما پاتوق جوانها و آدمهایی که احتمالا همگی شکل و سبک خاصی از زندگی و فرهنگ را دنبال میکردند. شنیده بودم یکی از جذابیتهای توریستی، آن بخش از شهر است.
در فضای نیمهخرابه و نیمهمتروکه مسیرم به سوی آنجا، راهم را گم کردم و سر از یک پارکینگ بزرگ با ماشینها و اتصالات و آهنآلات زنگزده درآوردم. نزدیک جایی بودم که میخواستم بروم اما راهم را پیدا نمیکردم. مجبور به کاری شدم که معمولا از آن گریزانم. پرسیدن درباره مسیرم از آدمهای غریبه. سؤال کردن برای من در زمانه گوگلمپ و هزار اپلیکیشن مسیریابی دیگر کار سختی است انصافا!
در آن فضای رنگورورفته که هنوز میراث و ردپای آلمان شرقی از سر و رویش میبارید، یک فضای کار شیک، مدرن و به معنای تمام استارتاپی پیدا کردم. در زدم و رفتم داخل و درباره مسیرم پرسیدم. اینکه چطور خودم را برسانم به فضای کافههای حاشیه رودخانهای که آنها هم بساط کسبوکارشان را در همسایگی آن برپا کرده بودند.
از بین ۱۰، ۱۲ جوان و میانسال نشسته پشت یک میز مشترک و مشغول به مکبوکهایشان، یکی بلند شد و مسیر را نشانم داد. برایش آشنا بود که یک نفر اشتباهی آمده آنجا. گویا آدمهای زیادی اشتباهی سر از دفتر آنها درمیآوردند. بعد از تشکر و قبل از رفتن پرسیدم آیا اینجا دفتر یک استارتاپ است؟ جواب واضح بود. شکل و شمایل مکبوکها و آن میز کار بزرگ مشترک و فضای مینیمال و شیشهای داخل آن دفتر، داد میزد که یک استارتاپ در حال تولد است. در حال تولد چون در سکوت کامل کار میکردند و نه از کالسنتر خبری بود و نه از زنگ و جلسه و دیگر جنبوجوشهای کسبوکارهای مشتریدار.
جوانی که راهنمای مسیرم شده بود، شروع کرد به توضیح دادن درباره کسبوکارشان. یک استارتاپ تازهکار بودند در فضای به قول او «کریپتوکارنسی» یا همان رمزارزها. گفت خدمات تازهای را میخواهند در «این بخش از اقتصاد جهان» تعریف کنند. دقیقا از کلمه جهان استفاده کرد. اقتصاد جهان؛ نگفت اقتصاد آلمان، نگفت اقتصاد رمزارزها… بلکه با تأکید گفت اقتصاد جهان. فرصت کوتاه بود و با لبخند و قدردانی مجدد و آرزوی موفقیت برای کسبوکارشان، مکالمهمان تمام شد.
اما وقتی از آن پارکینگ نمناک و متروکه خارج میشدم، با خودم فکر میکردم اینجا در حاشیه این رودخانه، در جایی که آدمها تلاش کردهاند سبک و مرام دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادیاش را حفظ کنند، یک تیم جوان و نوپا در تلاش است برای «بخشی از اقتصاد جهان» خدماتی تعریف کند. آنهم در حوزهای که ما هنوز اندر خم یک کوچه آن ماندهایم.
سالهاست که عادت کردهایم ببینیم مفاهیم تازهای چون رمزارزها و هر شکل تازهای از اقتصاد و حتی نوآوری در یک چرخه باطل «انکار – مقاومت – ضدیت – پذیرش ناقص» زخمی میشوند و فرصتها و ارزشهایشان که سوخت، تازه همایش و دورهمی و کمیته و کارگروه راه میاندازیم و وا اسفا سر میدهیم که باید بجنبیم و بومیسازی کنیم و عقب نمانیم و چه و چه!
ما در حال تکرار همان چرخه زهواردررفته همیشگی خودمان در مواجهه با پدیدههای تازهایم. دو سه سالی انکار کردیم که رمزارز توخالی است و به جایی نمیرسد و بعد مقاومت کردیم که اجازه ندهیم کسی فعالیتی در این بخش از اقتصاد جهان بکند و بعد هم پا به مرحله ضدیت گذاشتیم و تا توانستیم از بدیها و عواقب فاجعهبارش گفتیم و حالا که به مرحله پذیرش رسیدهایم، با یک راهبرد نادرست چیزهایی را میپذیریم و چیزهایی را رها میکنیم و بخشهایی را تف و لعنت!
این همان سیر تکراری مواجهه ما با پدیدههای نوآور در دهههای گذشته است. مواجههای که بیشترین نمودش را در نظرات و قانونگذاری این فضا توسط نهادهای مختلف و چندگانه دولتی و حاکمیتی شاهدیم. ما از یاد بردهایم که فرصتها همیشگی نیستند و اگر ما برای این بخشهای تازه از اقتصاد کاری نکنیم، دیگرانی هستند که نشسته در یک دفتر کوچک در یک پارکینگ قدیمی در حاشیه یک رودخانه خسته، برای ما و هزاران کاربر ایرانی و غیرایرانی خدمات تعریف میکنند. همانگونه که مدتهاست چینیها و آمریکاییها و دیگر کسبوکارهای خارجی برای ما این کار را کردهاند.
تنها چاره ما هم برای خارج شدن از این چرخه خطا، بها دادن به کسبوکارهای داخلی و سنگاندازی نکردن و همزمان مراقبت از منافع کاربران است. این راهی است که باید رفت وگرنه مرحله آخر این بیراهه، یعنی وامها و همایشهای بومیسازی و ملی کردن چیزی که از آن جا ماندهایم، باز هم پیش چشم همهمان تکرار خواهد شد!