کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
فضای بازار مالی و سرمایهگذاری در دنیا اغلب فضایی مردانه شناخته میشود، اما زنانی هستند که تلاش کردهاند به این فضا راه یابند و رشد کنند تا به مناصب مدیریتی برسند.
اگرچه این مسیر دشوار است، اما بسیاری از زنان توانستهاند علاوهبر راهیابی به آن، از تواناییهای خود برای بهبود فرایندها استفاده کنند و کمکهای شایانی به سازمانهای مالی و سایر ذینفعان برسانند. در این شماره از «کارنگ» با زکیه ایزدی، از زنان فعال در حوزه مالی همکلام شدهام تا علاوهبر مرور مسیری که در این حوزه پیموده، به فرازوفرودهای زیست شغلی زنانه در فضای بازارهای مالی بپردازیم. زکیه ایزدی فارغالتحصیل رشته MBA، گرایش مالی است و اکنون در هلدینگ مالی آگاه به عنوان مدیر راهکار تأمین مالی هلدینگ آگاه مشغول به کار است.
با توجه به اینکه در دوره کارشناسی دانشجوی فیزیک دانشگاه شریف بودید، چه شد که به سمت بازارهای مالی آمدید؟
من هم مانند اکثر همدانشگاهیهایم، برای مهاجرت و تحصیل در دانشگاههای معتبر دنیا اقدام کردم و پذیرش و بورسیه هم گرفتم، اما دقیقاً در آستانه آغاز ترم اول دانشگاه، مادرم را ناگهانی از دست دادم و همهچیز تغییر کرد. به دلیل نوع کار پدرم و کوچک بودن خواهرم امکان مهاجرت نداشتم و فرصت حضور در دانشگاه را از دست دادم. دنیا برایم تغییر کرد و بیشتر درگیر روابط انسانی و دلبستگیها شدم.
کار نیمهوقت را آغاز کردم و در مدارس تیزهوشان مشغول به کار شدم و همزمان در حوزه نوروساینس آموزش دیدم و تحقیق میکردم. پس از مدتی ازدواج کردم و تصمیم مهاجرت را کنار گذاشتم. همانطور که گفتم من در حوزه نوروساینس کار میکردم و در ژورنال کلابی که داشتیم روی تخصص اصلی دانشگاهی خودم متمرکز بودم و مطالعاتم را روی سیستمهای پیچیده بحرانی پیش میبردم. همان زمان روی یک پروژه تعامل داشتم؛ پروژهای که مدلسازی ریسک سرایت بحرانهای مالی بر اساس شبکههای اپیدمیک را بررسی میکرد و از آن یک اپلیکیشن نیز استخراج شد. زمان این پروژه با انتهای بحران مالی آمریکا همزمان شده بود و بحران یونان نیز تازه آغاز شده بود. بررسی اثرپذیری بین این بحرانها و داغ بودن بحث بیماریهای اپیدمیک مثل سارس باعث شد این بررسی حیاتی شود و ریسک سرایت این بحرانهای مالی برای بسیاری از کشورها قابل تأمل شود.
من این پروژه را به همراه یکی از اساتید دانشگاه شفیلد پیش میبردم و برای آن از دادههای چندین مؤسسه اعتباری و مالی در لندن استفاده کردیم. ما با همین دادههای ریسک سرایت بحرانهای مالی را مدلسازی کردیم. همین دادهها و الگوریتمها من را بسیار به حوزه مالی علاقهمند کرد. حس میکردم هماهنگی این حوزه با دانش و علاقه من به فیزیک و سیستمهای پیچیده، میتواند موجب رضایتم از شغلم شود. تحصیلات و شغل همسرم نیز موجب شده بود آشنایی بیشتری با حوزه مالی پیدا کنم. همین شد که MBA مالی را در سال ۱۳۹۳ شروع کردم.
چگونه وارد فضای کار مالی حوزه فینتک شدید؟
سال ۱۳۹۳ اوج کار استارتاپها و ایونتهای استارتاپی بود. من تازه با کلمه فینتک آشنا و کمکم وارد فضای مالی شدم. همان روزها یک ایده استارتاپی خلق کردیم به نام P2P لندینگ؛ کار آغاز شد و بعد از مدتی شکست خوردیم و من در سال ۱۳۹۵ تصمیم گرفتم از فضای مدرسه جدا شوم. در ادامه وارد شرکت آریاهمراه شدم و با این اتفاق رسماً فضای ITو ICTرا از نزدیک لمس و با سمت کارشناس توسعه کسبوکار آغاز به کار کردم.
چه عواملی باعث شد در این مسیر پیشرفت کنید؟
در آریاهمراه مدیری به نام آقای حامد تاجالدینی داشتم که سال بالایی من در دانشگاه شریف بود و همراهی و همکاری دلسوزانه ایشان باعث شد الفبای این صنعت را یاد بگیرم و بهسرعت با آن آشنا شوم. در همان زمان تصمیم گرفتم مادر شوم و فضای کار را دو سه سالی ترک کنم.
چه شد که دوباره تصمیم گرفتید به محیط کار برگردید؟
پس از تولد فرزندم متوجه شدم نمیتوانم بیکار بنشینم و انجام پروژههای مرتبط را آغاز کردم. این پروژهها دو قابلیت مهم داشت؛ یکی اینکه بسیاری از مهارتها و فنون لازم را در مسیر انجام آنها یاد گرفتم و دوم اینکه با گروههای مالی شرکتهای مختلف آشنا شدم و در این فضا جایگاه بهتری پیدا کردم. یکی از این پروژهها من را بسیار مجذوب خودش کرد و سرعت بیشتری به مسیر شغلیام بخشید. با یکی از دوستانم قراردادی بستم برای ترجمه یک کتاب بسیار پرفروش و جدید در دنیا به نام «ونچر دیل».
این کتاب چنان جذاب بود که من تصمیم گرفتم باز به شکل جدی وارد فضای کار شوم. برای سازمانهای مختلفی رزومه فرستادم و متوجه شدم بانک انصار تصمیم گرفته یک مرکز نوآوری تحول دیجیتال راهاندازی کند. رزومه من در این مرکز پذیرفته شد و به صورت مشاور پاره وقت مشغول کار شدم. این شروع بازگشت مجدد من به فضای کاری بود. بعد از آن حضور در ایونتهای مختلف و شبکهسازی به من کمک کرد بتوانم پلهبهپله مسیر شغلی را در سازمانهای مالی مطرح طی کنم.
تاکنون در چه شرکتهایی فعالیت داشتهاید؟
بانک انصار، فینوا، ارتباط فردا، فناپ و به صورت تخصصی در پروژه پاد، داتین و هلدینگ مالی آگاه.
به نظرتان چه ویژگیهایی داشتید که به شما در این مسیر کمک کرده است؟
فکر میکنم خصوصیت مهم من در این مسیر این بود که بسیار پیگیر هستم و در برخی موارد حتی سمج محسوب میشوم. اگر دوست داشتم که در پروژهای باشم و اثر بگذارم، بسیار اصرار میکردم و کوتاه نمیآمدم. از سمت دیگر روحیه انعطافپذیر در کار موجب میشد همه نقشها را در صورت لزوم انجام دهم تا کار تیم پیش برود و همین باعث میشد کمکم بیشتر دیده شوم و اعتماد مدیران بالا بیشتر جذب شود.
در محیط کار رفتار همکارانتان چگونه بود؟ به شما در این مسیر کمک میکردند؟
خوشبختانه من همکارانی داشتم که وقتی بحث پروژه پیش میآمد همیشه به من اطمینان میدادند که از پس انجام کار برخواهم آمد و تشویق میکردند که مسئولیت را بپذیرم. مهمترین نکته در پیشرفت مسیر شغلی این است که شروع کنید و مسئولیت را بپذیرید. پس از آن دیگر فرآیند حل مسئله و بهینهسازی مطرح میشود که هرچه تجربه بیشتری داشته باشید و برای پروژههای بیشتری تلاش کنید، این بخش از کار برایتان سادهتر میشود.
به نظرتان معایب فرهنگ سازمانی که موجب توقف مسیر شغلی زنان میشود چیست؟
ممکن است در برخی موارد مردان سازمان نتوانند توانمندی و شایستگی زنان را بپذیرند که بالطبع مانع بزرگی برای رشد زنان است. اما یک نکته مهم دیگر وجود دارد؛ مردان شایستگی و توانمندی همکاران خانم را میپذیرند اما به دلیل تصویر باستانی زنان در ذهنشان، سعی میکنند بیش از حد از همکاران خانم حمایت کنند و بسیاری اوقات این حمایت باعث محدود شدن زنان میشود. قطعاً این حمایتها از سر دلسوزی است، اما در بسیاری از موارد مانعی برای رشد شغلی زنان است. بحث حمایت ظرافت و نکات بسیار زیادی دارد که شناخت و انجام آن بسیار مشکل است و خیلی از ما، زنان و مردان اصلاً نمیتوانیم این ظرافتها را به این راحتی درک کرده و در رفتارمان نهادینه کنیم، چون عادت کردهایم.
آیا به خاطر زن بودن، فرصتهای شغلی را از دست دادهاید؟
بله. چندین بار برای من پیش آمده؛ البته این را به صورت حسی و تخمینی عرض نمیکنم. یکی از مثالهای واضح و مشخصی که اکنون به خاطر دارم این بود که یکی از مهمترین بازیگران سرمایهگذاری کشور پروپزال ما را پذیرفت و بسیار مورد استقبال قرار گرفت و وارد بحث قرارداد و شروع کار شدیم. اولین و مهمترین نکته کارفرما این بود که ما میخواهیم با تیمی که همه اعضای آن آقا هستند کار کنیم و تیم من به دلیل زن بودن پروژه را از دست داد.
آیا با تبعیض مثبت موافقید؟
بله. در شرایط خاصی با این تبعیضها موافقم، اما تبعیض تیغ دولبه است. در شرایط خاص مثل تولد فرزند، زنان احتیاج به همراهی و فرصت بیشتری دارند و البته قوانین تأمین اجتماعی هم در این موارد به کارفرما کمک میکند. اگر بخواهم با شفافیت بیشتری بگویم، تبعیض مثبت برای زنانی که شایستگی حضور و پیشرفت در سازمان را دارند باید به فراخور وضعیت آنها اعمال شود، چون مادر بودن و فرزندآوری بخش خاص زندگی زنان است. زنانی که عملکرد خود را ثابت کردهاند، مستحق تبعیض مثبتاند. البته اختیار داشتن زنان برای جانشینسازی و توانمندسازی تیم زیرمجموعه، برای حضور در روز مبادا میتواند تبعیض مثبت قابل قبولی باشد.
چه توصیهای به زنانی مانند خودتان دارید؟
مهمترین نکته این است که در جریان باشیم؛ تجربههای مختلف و منتظر نبودن برای یک اتفاق خاص و خارقالعاده موجب میشود دستاوردهایی داشته باشیم که در قدمهای بعدی قطعاً برایمان راهگشا خواهند بود. نکته مهم بعدی مبارزه است. تابآوری مهم است؛ نباید سریع خسته شد و باید تا آخر مبارزه کرد. اصل دیگری که این دو مفهوم را کارا و ارزشمند میکند این است که برای چیزی زمان و انرژی بگذاریم که ارزشمند است. اگر در مسیر تنوع، تجربه و مبارزه به سمت هدفی برویم که ارزشمند نیست، قطعاً شکست خواهیم خورد.