کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
مهدی صداقت، مدیر خانه نوآوری، معتقد است زمانی که مراکز نوآوری به طمع دریافت بودجه و حمایت از معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری وارد کار میشدند، گذشته است. این روزها هم مسیر برای فعالیتهای استارتاپی شفافتر است و هم آنها میدانند چه راه سختی در پیش رو دارند، هم سرمایهگذاران و بخش خصوصی متوجه فرهنگ استارتاپی و مدل تعامل با آنها شدهاند. او به همین دلایل علیرغم تمام کاستیها و مشکلات، به آینده این فضا امیدوار است و در گفتوگوی پیش رو از برنامههای خانه نوآوری برای دستیابی به اهداف واقعی در این فضا گفته است.
خانه نوآوری از چه زمانی کار خود را آغاز کرده و چه ویژگیهایی دارد؟
خانه نوآوری در سال ۱۳۹۶ راهاندازی شد. هدف ما ایجاد مرکزی بود برای افرادی که میخواهند زندگی متفاوتی داشته باشند. افرادی که دوست ندارند کارمند دولت شوند. افرای که فکر میکنند آدمهای توانمندی هستند و دلشان میخواهد کسبوکاری را برای خودشان راه بیندازند.
مؤسسان خانه نوآوری بر این گمان هستند که اگر قرار است در آینده استارتاپهای بزرگی مثل دیجیکالا شکل بگیرند، ما باید محیطی برایشان فراهم کنیم که بنیانگذاران بتوانند در این محمل کارهای ابتداییشان را انجام بدهند. خروجی خانه نوآوری، استارتاپها و تیمهایی هستند که بیزینسمدلشان تکمیل شده است، محصول اولیهشان را ساختهاند و میخواهند وارد بازار شوند و احتمالا بازار را هم کمی تست کردهاند و آماده سرمایهپذیری از ویسیها و سرمایهگذارهای خطرپذیر هستند. در این مدت بیش از ۸۰ تیم نوپا در خانه نوآوری پذیرفته شدهاند یا در این فضا شکل گرفتهاند که در حال حاضر حدود ۲۰ تیم پویا و فعال هستند و از بین اینها حدود ۱۵ تیم موفق به جذب سرمایه شدهاند. «نقاشیم»، «اینوتوکن»، «دوزلی بوک» و «بونس» را از میان این تیمها میتوان نام برد.
ما سه نوع ورودی داریم. یکی افرادی هستند که به عنوان کارآموز در خانه نوآوری مستقر میشوند.این افراد دوست دارند کارآفرین باشند، ولی مسیرش را نمیدانند. در اینجا استارتاپ و فعالیتهای استارتاپی را میبینند و با آن آشنا میشوند. بعد از مدتی خودشان به این نتیجه میرسند که آیا میخواهند و میتوانند فعالیت سخت استارتاپی انجام دهند که در این صورت بعد از تیمسازی به عنوان یک تیم استارتاپی به کارشان ادامه میدهند. دسته دوم کسانی هستند که حول یک ایده جمع شدهاند و به عنوان تیم در دوره پیششتابدهی جذب می شوند و دسته سوم نیز تیمهای استارتاپی هستند که نیاز به جذب سرمایه در مرحله سیدمانی برای تست بازار دارند.
چرخه شتابدهی شما برای تیمهایی که در مرکزتان مستقر میشوند یا برای استارتاپهایی که در این مرکز شکل میگیرند، به چه صورت است؟
در این مرحله یک استقرار چند ماهه برای تیمها در نظر میگیریم و اگر لازم باشد، سرمایه مرحله سیدمانی به آنها تعلق میگیرد. اگر تیمها موفق شدند این دوره را با موفقیت طی کنند و محصول اولیهشان را ارائه دهند، وارد فضای پساشتابدهی میشوند. با توسعه خانه نوآوری این امکان فراهم شده است که تیمهایی که در دوره تجاریسازی و پساشتابدهی هستند، بتوانند همچنان در مرکز مستقر باشند. بعضی از این تیمها الان دارند با مشتریهایشان دستوپنجه نرم میکنند و بعضی مثل «بونِس» یا «نقاشیم» که راندهای سه و چهار سرمایهگذاریشان را دریافت میکنند، از طریق تأمین سرمایه و سرمایهگذارها به حیاتشان ادامه میدهند.
در خانه نوآوری چه حوزههایی را تحت پوشش قرار میدهید و بیشتر از چه ایدههایی حمایت میکنید؟
هدف از تأسیس خانه نوآوری ایجاد کسبوکار است. ما به دنبال آدمهای متفاوتی هستیم که از میانگین جامعه بالاتر هستند و در اصطلاح کارآفرینی میکنند. خدمات ما در درجه اول برای این آدمهاست تا حوزه آنها؛ ولی هم بازار و هم علاقه شخصی مدیران خانه نوآوری باعث شده است در چند حوزه عمیقتر کار کنیم و تیمهای بیشتری را در این حوزه داشته باشیم. یکی از آنها محتواست و دیگری بلاکچین. برگزاری کارگاهها و کمپ بلاکچین در راستای همین علاقهمندی بوده است. «اینوتوکن» به عنوان اولین استارتاپ بلاکچینی برآمده از مراکز نوآوری در خانه نوآوری شکل گرفته است. در زمینه محتوا هم در سالهای اخیر تمرکزمان را بر استارتاپهای حوزه کودک گذاشتهایم.
تا به حال چقدر سرمایهگذاری روی تیمهای استارتاپی انجام دادهاید؟
ما سابقا سرمایهگذاری مستقیمی روی تیمها انجام نمیدادیم و بیشتر خدمات ارائه میدادیم و در مقابل سهام دریافت میکردیم. اما در سالهای اخیر شروع به سرمایهگذاری نقدی روی استارتاپها هم کردهایم. جمعا تا امروز حدود چهار میلیارد تومان سرمایهگذاری روی تیمها داشتهایم که عمدهاش غیرمستقیم بوده است. حدودا ۱۰ میلیارد تومان هم به صورت نقدی بر استارتاپهای خانه نوآوری سرمایهگذاری انجام شده است. این مهم است که در حال حاضر ارزش کل استارتاپهایی که خانه نوآوری در ایجاد و توسعه آنها نقش داشتهاند، حدود ۹۸ میلیارد تومان میشود.
به نظر شما مهمترین چالش اکوسیستم نوآوری چیست؟
به نظر من مهمترین چالش اکوسیستم، صادق نبودن با کسانی است که میخواهند در این حوزه فعالیت کنند. تبلیغات انجامشده باعث شده است که جوانهای علاقهمند با پدیده استارتاپ به معنی واقعی آن آشنا نشوند. بهشتی به آنها نشان داده شده است و آنها را به زندگی استارتاپ تشویق میکنند. از مشکلات مسیر کمتر به آنها گفته میشود. تجربه نشان داده است کسی که میخواهد یک استارتاپ راه بیندازد باید سختی زیادی را تحمل کند. حتی شاید سلامت و خانوادهاش تحتتأثیر قرار بگیرد. آدمهایی که میخواهند وارد این حوزه شوند، باید توانایی مدیریت این قبیل مشکلات را داشته باشند و سختیهای راه را به جان بخرند. کارآفرینی را در نظر بگیرید که بعد از گذشت شش ماه سیدمانیاش تمام شده است و راند بعدی را نتوانسته بگیرد. یا اینکه محصولش را لانچ کرده ولی با استقبال بازار روبهرو نشده است و از طرف خانوادهاش هم تحت فشار است.
چند درصد از افراد جامعه توانایی کنترل و تحمل این وضعیت را دارند و میتوانند در این شرایط با سرمایهگذار، پرسنل و مشتری درست تعامل کنند؟ متأسفانه ما در برخورد با مخاطبان استارتاپی شاهد آن هستیم که افراد خودشان را برای روبهرویی با مشکلات مجهز نمیکنند این باعث سرخوردگی آنها و تضییع منابع شتابدهندهها و ویسیها و سرمایهگذارها میشود. به نظر من بهتر است مسئله را کمی واقعیتر بیان کنیم و مشکلات را کمی واقعیتر به آنها بگوییم. الان دچار رخوتی هستیم و تیم استارتاپی دیگر کم شده است. شتابدهنده با تعریف سالهای اول نداریم. دلیلش سرخوردگیای است که ایجاد شده و بخشی به این دلیل است که سراب ساختیم و مخاطب آگاه شده است. البته من به این اکوسیستم ایمان دارم و معتقدم اکوسیستم در مقایسه با گذشته پختهتر شده است و اگر مجددا در دام آمار دادن نیفتیم، با اصلاح رویه اتفاقات خوبی در انتظارمان است.
با توجه به اینکه به حوزه بلاکچین علاقهمند هستید، پیشبینی شما در مورد آینده صنعت بلاکچین در ایران چیست؟
به نظر من امروز میتوانیم نگاهی را به بلاکچین داشته باشیم که در سال ۱۹۹۵ به اینترنت داشتیم. اگر به این موضوع به عنوان یک فرصت نگاه کنیم، میتوانیم از منافع آن بهره ببریم. بررسیها نشان میدهد حوزه مبادلات آینده از آنِ رمزارزهاست و پولهای ملی احتمالا جای خود را به آنها میدهند. شرکتهای بزرگی مثل فیسبوک زمانی اعلام کردهاند که میخواهند ارز داخلی خودشان را داشته باشند. در این صورت ما هم باید نگاه بهتر و دقیقتری به موضوع داشته باشیم و امروز دیگر فقط مسئله بیتکوین نیست. دایره استفاده از بلاکچین خیلی وسیعتر از این حوزه است و انقلاب بلاکچین در هر جایی که مسئله ثبت و یک نهاد مرکزی معتمد وجود دارد، از راه میرسد. باید خودمان را برای دنیایی که بانک مرکزی و بیمه مرکزی و سازمان ثبت و… ندارد، آماده کنیم و اینجا فرصت برای فعالیتهای استارتاپی وجود دارد.
چه نسبتی میان تیمهای استارتاپی و مراکز نوآوری و شتابدهندهها وجود دارد؟
در گذشته تعداد مراکز نوآوری بیشتر و تعداد سرمایهگذارها کمتر بود، ولی الان مشخص شده که تیمسازی کار سادهای نیست. از زمانی که خانه نوآوری رشد مناسبی داشته، سرمایهگذارها بیشتر به ما مراجعه میکنند و دنبال تیم خوب هستند. در سالهای گذشته ما تیمهای بیشتری داشتیم ولی سرمایهگذارها تجربهشان در تعامل با استارتاپها کمتر از حالا بود. به نظر من فضا واقعیتر شده است و سالهای آتی را هم سالهای بهتری میدانم زیرا نقش دولت نسبت به گذشته کمرنگتر شده و نهادهای خصوصی و نیمهخصوصی بیشتری وارد این فضا شدهاند. این خوشحالکننده است. زمانی میگفتیم مراکز نوآوری راه افتادند به طمع اینکه از معاونت علمی مبلغی دریافت کنند و درآمدزایی داشته باشند. ولی حالا فهمیدهاند مدل درآمدی باید جور دیگری باشد و این اتفاق خوبی است.