کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
امروزه سرعت کمنظیر تغییرات در جهان با ظهور پدیده اینترنت و فناوریهای دیجیتال، باعث ایجاد ابهامات زیادی درباره چگونگی آینده شده است.
این روزها پیشبینیهایی میشنویم که تا پیش از این فقط در داستانها و فیلمهای علمی-تخیلی قابل مشاهده بودند. یکی از دغدغههایی که در این میان ذهن بسیاری را درگیر کرده این است که در صورت فراگیر شدن فناوریهایی مانند هوش مصنوعی و متاورس باید چه مهارتهایی را فرا گرفت و چگونه خود را توانمند کرد.
این موضوع فراتر از حوزه فردی میتواند یک دغدغه مهم برای سیستمهای آموزشی کشورهای مختلف باشد. از گزارههای بدیهی در زمینه اهمیت آموزش این است که این حوزه یکی از مهمترین زیرساختهای هر کشوری است که نیاز به سرمایهگذاری و برنامهریزی بلندمدت دارد.
اما آیا سیستم آموزش به شکل سنتی میتواند خود را با شرایط جدید وفق دهد و دانشآموزان را برای چنان آیندهای آماده و توانمند سازد. در گفتوگو با «امیر گیلانپور»، مدیرعامل شرکت دانشبنیان «فناور» و بنیانگذار «کلاسه» به این دغدغه و راهکارهایی که میتوان برای آن در نظر گرفت، پرداختهایم.
چه شد که حوزه نوآوری در آموزش را برای فعالیت انتخاب کردید و فکر میکنید مهمترین مسائلی که در سیستم آموزشی باید به آن توجه شود، چیست؟
با توجه به اینکه علاقه من حوزه آیتی بود، به دنبال این بودم که فناوری وارد سیستم آموزشی کشور شود. سیستم آموزشی کشور ما یک بدنه سنتی دارد که هر پدیده جدیدی مانند اینترنت، کامپیوتر، هوش مصنوعی، متاورس و… را بهعنوان یک مسئله منفی تلقی میکند. من قبول دارم که هر چیز جدیدی وقتی به وجود میآید، مردم نسبت به آن گارد میگیرند و این مختص سیستم آموزشی نیست. این موضوع حتی در جایی مانند سیلیکونولی هم وجود دارد، اما آنجا این مقاومت یک عامل صددرصدی نیست. در سیستم آموزشی ایران و حتی سایر کشورهای دنیا به فناوری بهعنوان یک عامل بیگانه نگاه میکنند. وقتی یک دانشآموز وارد کلاس میشود، انگار به هزار سال قبل برگشته و از او میخواهند که هرچه از فناوری دارد را باید بیرون کلاس بگذارد و فراموش کند. به همین دلیل به دانشآموز اجازه نمیدهند که گوشی همراه، ساعت هوشمند، تبلت و… را با خود به کلاس بیاورد. من با این موضوع مخالف هستم.
یعنی این موضوع را یک مسئله منفی در سیستم آموزشی میدانید؟
من خودم را منتقد وضعیت فعلی آموزش میدانم و معتقدم که این وضعیت مناسب عصر فناوری که در آن به سر میبریم، نیست. من سالها در این حوزه بودهام و شرایط را از بیرون گود نمیبینم. تاکنون پنج مدرسه تأسیس کردهام که شامل همه مقاطع تحصیلی میشود. این تلاش را داشتهام که رویکرد خود به آموزش را در این مدارس پیادهسازی کنم؛ اما واقعیت این است که هرچند مدارس ما جزو مدارس پرجمعیت هستند، کاری که در این پنج مدرسه انجام میدهیم نمیتواند در آموزش کل کشور تأثیری داشته باشد. به همین دلیل سالها قبل تصمیم گرفتیم خدمات خود را برای ارتقای مدارس گسترش دهیم تا سایر مراکز آموزشی کشور هم بتوانند از آن استفاده کنند. در حال حاضر بیش از پنج هزار مدرسه در سراسر ایران از خدمات ما استفاده میکنند و تلاش میکنیم تعداد این مدارس افزایش پیدا کند. در حال حاضر هم سالانه حدود هفت درصد رشد داریم.
خدماتی که به مدارس ارائه میدهید در چه حوزههایی هستند؟
ما میگوییم که راهکار ارتقای مدرسه هستیم و برای این کار نیز مدلهای مختلفی در نظر گرفتهایم. برای مثال ما مدارسی داشتیم که سیستم پرداخت آنها کاملاً سنتی بود و با اینکه دور از ذهن به نظر میرسد، اما همه کارهای مالی آنها در یک دفتر انجام میشد. مدرسهای بود که ۲۰۰ نفر دانشآموز داشت و گردش مالی شش الی هفت میلیارد تومانی خود را با یک دفتر انجام میداد. همین امروز هم مدارسی داریم که به همین شکل اداره میشوند. همچنین مدارسی داشتیم که راه پرداخت شهریه در آنها به یک دستگاه کارتخوان محدود میشد. ما برای این مدارس راههایی برای پرداخت آنلاین در نظر گرفتیم. ما در حال این کار هستیم که فرهنگ استفاده از فناوری را در سیستم آموزشی کشور جا بیندازیم.
با توجه به اینکه شما سالهای زیادی در این حوزه فعال هستید، آیا پذیرش راهکارهای فناوریمحور در میان مدیران مدارس نسبت به سالهای قبل با تغییر همراه بوده است؟
به نسبت 10 سال پیش پذیرش مدیران مدارس خیلی افزایش یافته است. در گذشته پذیرش یک نرمافزار یا خدمت توسط مدارس بسیار دشوار بود. امروز اولیای دانشآموزان هم نظرشان عوض شده و انتظارات متفاوتی نسبت به گذشته دارند. برای مثال امروز قبل از ثبتنام این سؤال را میپرسند که اگر فرزندشان مریض شود، آیا مدرسه شرایط آموزش آنلاین را دارد یا نه؟ اولیا اگر بخواهند مدرسهای را انتخاب کنند، کامنتهایی که در سامانه معرفی مدارس برتر «همترم» وجود دارد را میخوانند و از نظر سایر اولیا استفاده میکنند. به صورت کلی ما خودمان را یک مرکز نوآوری آموزشی میبینیم که نام برندمان «کلاسه» است و در مرکز نوآوری «مکعب» سیستمهای مختلف ارتقای مدرسه را ارائه میدهیم. ما میتوانیم همان خدماتی که داریم را گسترش و ارتقا دهیم، اما به دنبال این هستیم که وارد یک فضای متفاوت شده و در سیستم آموزش تحول ایجاد کنیم.
آیا این تحول فقط محدود به استفاده از فناوری در اداره کردن مدرسه است یا اینکه شامل حوزه محتوای دروس و یادگیری آن نیز میشود؟
این موضوع در حوزه محتوا هم وجود دارد. کتابهای درسی دانشآموزان نسبت به آنچه نسل ما در مدارس میخواند، تغییر قابل توجهی نداشته و این را مقایسه کنید با دنیا که به واسطه فناوری با تغییرات زیادی مواجه بوده است. امروز یک گوشی همراه در یک مدتزمان چندماهه، چند بار آپدیت میشود، اما این اتفاق درباره کتابهای درسی در طول چندین سال هم نیفتاده است. هدف اصلی مدرسه ایجاد شوق یادگیری در دانشآموزان است و در این سیستم که قرنها تغییر نکرده چنین اتفاقی نمیافتد؛ چراکه هماهنگ با امروز نیست. در ۱۰ سال اخیر میزان درگیری مردم و دانشآموزان با اینترنت و فناوری بسیار افزایش یافته اما مدرسه انگار خارج از حوزه فناوری است و هیچ ارتباطی با آن ندارد. سیستم آموزشی میخواهد به دانشآموز تلقین کند که با کامپیوتر و شبکههای اجتماعی نمیتوانی یاد بگیری. به همین دلیل دانشآموزان در جهان بهویژه در ایران به سمتی میروند که از اینترنت و فناوری یاد نمیگیرند و از آن بهرهای نمیبرند. از نظر مدارس یادگیری یعنی یک چیز دور از ذهن و بدون کاربرد و خارج از دنیای امروز. در چنین شرایطی، فردی که در این سیستم آموزشی رشد میکند و وارد بازار کار میشود، میبیند آنچه در مدرسه یاد گرفته به دردش نمیخورد، چون فضای کار از فرد مهارت داشتن در بهکارگیری فناوری را میخواهد؛ همان چیزی که مدرسه درباره آن ذهن دانشآموز را گمراه کرده است.
با توجه به اینکه در حال حاضر در آمریکا به سر میبرید و موضوع آموزش برایتان مهم است؛ شرایط آنجا را در این حوزه چهطور ارزیابی میکنید؟
به طور کلی آموزش در دنیا نسبت به حوزههایی مانند تجارت الکترونیکی، حملونقل، پرداخت و… عقب مانده و این شامل کشورهای پیشرفته دنیا هم میشود. اما متأسفانه در ایران این ذهنیت وجود دارد که به اینترنت برای بچهها، صرفاً بهعنوان یک امر سرگرمکننده نگاه میکنند. شما به پلتفرم «کورسرا» نگاه کنید؛ حدود ۱۵۰ میلیون کاربر دارد؛ حتی دانشگاههای بزرگی مانند استنفورد و… که چند هزار دانشجو دارند در مقابل کورسرا شوخی به نظر میرسند. کورسرا حدود دوبرابر جمعیت کشور ما دانشآموز و دانشجو را آموزش داده است. در آموزش و پرورش ما یکسری قوانین هست که اصلاً آموزش مجازی را قبول ندارد و نمیپذیرد. کشورهای پیشرفته در این حوزه قدمهایی برداشتهاند که این کار را برای ما در ایران راحت میکند، چون میتوانیم به مسیری که آنها با آزمون و خطا رفتهاند، نگاه کنیم و بخشهای درست آن را انجام دهیم.
در یک مدرسه ایدهآل شما چگونه از فناوری برای بهبود آموزش دانشآموزان استفاده میکنید؟
در حال حاضر در دنیا یک سبک آموزشی وجود دارد به نام «دیجیتال گیم بیس اجوکیشن» که در آن آموزش مبتنی بر بازیهای دیجیتال است. در حال حاضر اتفاقی که در دنیا افتاده این است که بازی نقش مهمی پیدا کرده است. کنسولهای بازی در سراسر دنیا فراگیر شدهاند و بعید است دانشآموزی را پیدا کنید که به بازی علاقه نداشته باشد.
در حال حاضر شرکتهای مختلف هم از گیمیفیکیشن برای جذب مشتری، مشتریمداری و همچنین در جهت تشویق کارمندشان برای انجام کار مفیدتر و بیشتر بهره میبرند. دنیای فناوری با بازی عجین شده و دنیا ارزش بازی را متوجه شده است. اگر بتوانیم آموزش، شرکتداری، مشتریمداری و… را به صورت ترکیبی از بازی و گیمیفیکیشن ارائه دهیم، موجب رشد افراد خواهیم شد و مشتری، کارمند و دانشآموز نیز راضیتر خواهند بود و هزینهها هم کاهش خواهد یافت. کتاب و درس باید با روشهای خلاقانهتری آموزش داده شود.
بهره بردن از گیمیفیکیشن چه مزیتهایی برای دانشآموز ایجاد میکند؟
اگر ما از بازی بهره ببریم چند اتفاق میافتد؛ اول اینکه حوزه بازی، فضایی است که دانشآموز در آن حضور دارد و نیازی نیست که شما او را مجبور کنید به این فضا بیاید. دانشآموز کاملاً فضای بازی را میشناسد و بر آن مسلط است. بازی نیازی به پیگیری و نظارت ندارد؛ چون فرد میخواهد امتیاز جذب کند و در آن به رشد برسد، تفکرش را عمیقتر متوجه میشود؛ یکی دیگر از ویژگیهای فضای گیم، تعاملی بودن آن است و صرفاً به سمعی و بصری بودن محدود نمیشود. وقتی دانشآموز در بطن بازی است و از این طریق در حال یادگیری است، سیستم بازی میتواند متوجه نقاط ضعف و قوت دانشآموز شود.
در بازی رفتن به مرحله بعد براساس توانایی و عملکرد خود دانشآموز است. اینگونه هم نیست که بگوییم دانشآموز قرار است پشت گوشی باشد؛ امروزه دیگر همه بازیها به سوشال مرتبط شدهاند؛ تعاملات درون بازی میتواند درون یک فضای متاورسی اتفاق بیفتد. ما در حال حاضر روی چنین پروژهای کار میکنیم؛ به این شکل که دانشآموزان همه با هم وارد یک فضای متاورسی شوند و از این طریق درسهای مختلف خود را یاد بگیرند و در آنجا به یکدیگر کمک کنند. بچهها را به زور نمیتوان از فضاهای اینچنینی بیرون نگه داشت، اما ما میتوانیم از این فضا و انرژی بچهها جهت آموزش استفاده کنیم.
محتوایی که در چنین فضایی آموزش داده میشود باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
محتوا باید بهگونهای بهروز شود که در آینده کاربردی باشد. باید تحقیق شود که یک دانشآموز به چه چیزهایی برای آینده نیاز دارد. برای مثال اگر ما در زمینه هوش مالی یا هوش اجتماعی در آموزش خلأ داریم، روی این موضوع کار شود. اینکه گفته میشود بچههای امروز مقداری منزوی شدهاند، دلیلش این است که آنها عاشق آن فضای بازی و شبکههای اجتماعی هستند اما مدام به آنها گفته شده که نباید از اینها استفاده کنند. بچهها عادت کردهاند که در گوشهای پنهانی وارد این فضا شوند اما اگر مورد تشویق قرار بگیرند از خفا درمیآیند و ارتباطات و هوش روابط اجتماعی و مالی آنها تربیت میشود. ما خیلی به بچههای امروز ضربه زدیم و از هر بعدی که به آن نگاه کنیم میبینیم که اتفاقهای منفیای در این حوزه رقم خورده است.
با توجه به حضور فناوریهایی مانند هوش مصنوعی، دانشآموزان امروز باید چه مهارتهایی را در مدارس بیاموزند تا بتوانند در آینده توانمندی لازم را برای فضای کار داشته باشند؟
من در این چند ماه که به آمریکا آمدهام، در رویدادهای مختلف با موضوع هوش مصنوعی شرکت کردهام که در آنها مطالب جالبی عنوان شده و استارتاپهای زیادی نیز در این حوزه مشغول به کار هستند. میتوانم بگویم بهزودی جهان به سمتی میرود که برای مثال همه تاکسیها خودران و متکی به هوش مصنوعی خواهند شد. البته این به این معنا نیست که قرار است شغلها از میان بروند، بلکه شغلهای جدیدی به وجود خواهند آمد و آن چرخه اقتصادی ادامه خواهد داشت. هوش مصنوعی به مرور زمان به این سمت میرود که جواب همه چیز را خواهد داشت و در آینده آنچه در حوزه آموزش اهمیت پیدا خواهد کرد، این است که ما نحوه سؤال کردن را یاد بگیریم. سؤال درست پرسیدن هنر و تخصصی است که دانشآموزان باید در دنیای هوش مصنوعی آن را یاد بگیرند.
داشتن ذهن خلاق و ایده خاص برای استفاده از هوش مصنوعی در آینده تعیینکننده است. من گمان میکنم جایگاه انسانیت و خلاقیت در آینده خیلی فراتر خواهد رفت؛ چراکه یکسری مسائل مانند حفظکردنیها و حل کردن مسائل ساده را هوش مصنوعی انجام خواهد داد. هوش مصنوعی نمیخواهد جای انسان و معلم را بگیرد بلکه معلم را در جایگاه اصلی خود قرار خواهد داد. معلم دیگر لازم نیست چیزهای تکراری را به دانشآموزان یاد بدهد، بلکه باید خلاقیت را در ذهن دانشآموزان بکارد. پیشبینی من این است که هوش مصنوعی خدمت بزرگی به جامعه آموزشی جهان خواهد کرد.
یکی از دغدغههای مهم در این زمینه موضوع عدالت آموزشی است؟ نقش فناوری در این حوزه به چه شکل است؟
دو بخش وجود دارد؛ به نظرم بخش خصوصی در این حوزه خیلی از کارها مانند خلق محتوا و فضای جدید را میتواند انجام دهد و من احساس میکنم خیلی از مدارس وارد این حوزه میشوند و به رشد آن کمک میکنند. همین حالا هم کلی از معلمها در شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام محتوای آموزشی زیادی را به صورت ویدئو در اختیار عموم قرار دادهاند. اما مطمئن باشید وقتی وارد حوزه بازی شویم این قضیه بیشتر میشود و خیلی از معلمها میآیند و با استفاده از این فناوری جدید محتوای دیجیتال تعاملی درست میکنند. ما در حال ساخت یک پلتفرم هستیم که هر معلم و مدرسی بتواند آموزشش را تبدیل به بازی و گیمیفیکیشن کند.
در حال حاضر ما تا ۵۰ درصد این پلتفرم را پیش بردهایم و در حدود ۲۰۰ مدرسه هم مورد استفاده قرار گرفته و از این طریق در حال توسعه آن هستیم. یک تیم بزرگ در حال کار روی آن است تا بتوانیم یک پلتفرم بازیسازی در راستای تبدیل آموزش به بازی ایجاد کنیم. ما به دنبال این هستیم که هر معلم و مدرسهای بتواند هر آموزشی را با استفاده این پلتفرم تبدیل به بازی کند. در این محصول برخی از آموزشها رایگان هستند. بحث این است که ما نیاز به اینترنت پایدار، مناسب و بدون فیتلر داریم تا مردم بتوانند از این محصولات استفاده کنند. به هر حال زیرساختهای اینترنت با دولت است؛ دولت میتواند حداقل این فضا را در اختیار شرکتها قرار دهد تا اینترنت مطلوبی را ارائه دهند.
مهمترین چالشی که در این مسیر پیش رو دارید؟
علاوه بر موضوع زیرساختهای اینترنت که به آن اشاره کردم، تصمیمات دولت مهمترین چالشهای ما در این مسیر هستند. پروسههای بروکراسی سازمانهای دولتی هم وجود دارند؛ هرچند ما تاکنون فقط با بخش خصوصی کار کردهایم و سابقه کار با بخش دولتی را نداشتهایم. اما این پروسه بروکراسی و همچنین تصمیمهای لحظهای دولت برای هر استارتاپی یک مانع است و کسبوکارها را دچار دردسر میکند.
آیا هیچکدام از این پنج هزار مدرسه که با شما کار میکنند، دولتی بودهاند؟
ما در کشور حدود ۵۰ هزار مدرسه غیرانتفاعی فعال و قوی داریم و در حال حاضر تمرکز ما روی این بخش است. البته ناگفته نماند که سهم مدارس غیرانتفاعی از دانشآموزان کشور خیلی کم است. حدود ۱۰ الی ۱۱ درصد دانشآموزان ایرانی در مدارس غیرانتفاعی تحصیل میکنند. ما جزو کشورهایی هستیم که درصد دانشآموزانی که در مدارس غیردولتی درس میخوانند در آن خیلی کم است.
فضای استارتاپی حوزه آموزش چه اندازه به نسبت سایر حوزههای نوآوری توانسته تاثیرگذار باشد؟
من با حضور در کمیسیون آموزش و پژوهش سازمان نصر به دنبال این بودم که فضای حوزه آموزش را تغییر دهم و در این زمینه تلاش خودم را کردم. یکی از مسائلی که در این حوزه وجود دارد، نبود نوآوری است. وقتی ما از نوآوری حرف میزنیم، واقعاً باید کاری را انجام دهیم که نو باشد. شاید خیلی از کارهایی که ما انجام دادهایم در کشورهای دیگر هم انجام شده باشد اما برخی از کارهای ما در کشورهای دیگر هم انجام نشده است. در نهایت هدف ما این است که کاری که انجام میدهیم باعث ارتقای آن مرکز آموزشیای شود که از خدمات ما استفاده میکند.
یک نقدی که من همیشه به اکوسیستم استارتاپی حوزه آموزش داشتهام این بوده که بخش خلاقیت در آن خیلی ضعیف بوده و انگار تنها خواستهاند آن خلئی که به دلیل فیلترینگ و عدم دسترسی مردم به یک پلتفرم و استارتاپ خارجی ایجاد شده را پوشش دهند. کسبوکارها خیلی بهتر میتوانستند در این حوزه رشد کنند و حرفهای جدید بزنند. در واقع اغلب به این شکل بوده که یک چیزی آن طرف ساخته شده و استارتاپهای ما آمدهاند آن را اینجا کپی کردهاند و حتی یک چیز کوچک هم به آن اضافه نکردهاند. خیلی اوقات حتی این کپی هم ناقص بوده است. ما در مجموعه خود سعی کردهایم که این نوآوری را داشته باشیم و مدل رشد ما نیز مبتنی بر همین ویژگی بوده است؛ اما به نظرم این ذهنیت در اکوسیستم نوآوری حوزه آموزش داخلی نیست.
آیا برنامهای برای ورود به بازار بین المللی دارید؟
علاقهمند هستیم که این کار را انجام دهیم. رشد در ایران محدود است و وصل شدن به بازارهای بینالمللی یکی از آرزوهای من است و اینجا در حال تحقیق هستم تا بتوانم بستر مناسبی پیدا کنم که نیاز دنیا باشد و بتوانیم وارد شویم و خدمات خود را به سایر کشورهای دنیا نیز ارائه دهیم.
بهعنوان شتابدهنده چه فعالیتهایی داشتهاید؟
مدل ما استارتاپ استودیو است و استارتاپهای خود را پوشش میدهیم. برای مثال همین پروژه آموزش از طریق بازیهای دیجیتال یکی از استارتاپهای ماست که با برند و تیم فنی مستقل فعالیت میکند. «بیدرنگ» و «همترم» هم از دیگر استارتاپهای ما بودهاند. برخی محصولات هم بودهاند مانند «تارگت» که آنها را به صورت عمومی لانچ نکردهایم و خودمان از آن استفاده میکنیم. ما در مجموع ۱۵ استارتاپ در این حوزه داشتهایم که در مراحل مختلف کار کردهاند اما در حال حاضر شش استارتاپ در مجموعه شتابدهنده ما فعال هستند و بقیه یا به دلایلی حذف شدهاند یا فعلاً متوقف هستند تا بعداً از آنها بهره ببریم.
یکی از بزرگترین پروژههایی که در زمینه آموزش شکل گرفت و به خاطر همهگیری کرونا زیاد دربارهاش صحبت میشد اپلیکیشن شاد بود. نظر شما درباره آن چیست؟
اپ شاد یک نقطهضعف بود که یک نرمافزار هم از کنار آن بیرون آمده بود. با این اپلیکیشن تنها یک کار به کارهای مدارس اضافه شده، در حالی که هیچ کس آنجا را نمیبیند و درصد استفاده از آن هم بهشدت پایین و میتوان گفت نزدیک به صفر است. دولت با این روش تنها به دنبال این بوده که بگوید یک سامانه ارتباطی ساخته است. دولت به جای اینکه این فضا را به بدنه شرکتهای دانشبنیان بسپارد که برای آن یک راهکار پیدا کنند، خودش یک راهکار گذاشته و میگوید که همه باید به اجبار از آن استفاده کنند.
این موضوع شبیه همان سیستم یکپارچهای است که مدارس باید نمرهها را در آن بگذارند، اما آنجا هم هیچ نظارتی وجود ندارد. وقتی نام سیستمهای یکپارچه میآید یعنی هزینههای وحشتناک دولت و اجبار؛ در نهایت اینکه هیچ خروجی نیز وجود نخواهد داشت.