کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
من بهناز آریا هستم 23 سال است که در گروه شرکتهای کهکشان به عنوان کوفاندر و مدیر مجموعه کهکشان حضور داشتم و الان مدیرعاملِ گروه شرکتهای کهکشان هستم و با افتخار برای چهارمین دوره متوالی رئیس کمیسیونِ امنیتِ سازمان نظام صنفی استان تهران هستم. با توجه به تجربهای که عمدتا در حوزه امنیت اطلاعات داشتم اتفاقا برخلاف خیلی از دوستان تفاوت جنسیتی را خیلی جدی تجربه کردم. حتی در مواردی که به طور مشخص اعلام میشد که در چنین سطحی خانمی حضور پیدا نکند یا حتی خانم تماس نگیرد!
اما فارغ از این موضوع اگر حتی در دنیا هم این بحث را بررسی کنیم، حضورِ زنان در کار خصوصا در رشتههای مهندسی و آیتی و بازار کار آن، حتی جاهایی مانند گوگل، مایکروسافت و فیسبوک سالهاست در حال سرمایهگذاری هستند برای اینکه مشارکت زنان را در این حوزهها بالا ببرند. این یک معضل جهانی است و فقط در کشور مطرح نیست.
تحقیقی انجام شده در دنیا که نشان میدهد که اگر در 5 نفر اول یک کمپانی زنی در حوزه مدیریتی حضور داشته باشد، معمولا این کمپانیها در بین کمپانیهای نامبروان قرار میگیرند، این تأثیر حضور زنان و بانوان در لایههای مدیریتی در دنیاست که کاملا ثابت شده است.
چیزی که ما خیلی در ایران به آن نمیپردازیم با توجه به اینکه بیش از نیمی از جمعیت ما زنان هستند و الان بیش از 50 درصد فارغالتحصیلان دانشگاههای ما را خانمها تشکیل میدهند، اما چند درصد از حوزههای حاکمیتیمان، چند درصد از مدیران ارشد ما و چند درصد از متخصصینمان را زنان تشکیل میدهند؟ من 23 سال است در این حوزه فعالیت میکنم و اولین و مهمترین کاری که در طول دوران کاریام انجام دادم حوزه آموزش بوده است.
طی این سالها خانمها و دخترانی که در کلاسهای آموزشی تخصصی شرکت کردهاند به صورت چشمگیری افزایش پیدا کرده، در حالی که در نقشهای دیگر کار خودم که بحثهای پیادهسازی، مشاوره و کار اجرایی است به شدت این نسبت متفاوت است. یعنی به آن نسبتی که دختران و خانمها را در کلاسهای آموزشی میبینید به هیچوجه در سطوح بالای تخصصی، مدیران ارشد یا صاحبان کسبوکار فعال نیستند.
علت چیست و چرا این زنان و بانوانی که تا این حد وقت میگذارند که آموزش ببینند، به آن مدارج نمیرسند؟ آنچه در دنیا اتفاق میافتد بحث آموزش از سنین پایین و تشویق دختران برای حضور در بازارهای کار است، من برخلاف خیلی از دوستان معتقد نیستم که همه خانمها باید استارتاپ بزنند یا کارآفرین شوند، خیر اینطور نیست ما از همه لایهها صحبت میکنیم از لایههای کارشناس، کارشناس ارشد، مدیران ارشد، کارآفرینان و… .
بحثِ ما آموزشِ زنان و دختران برای باور خودشان و ورود به عرصههایی است که شاید در آینده جامعه، عرف و فرهنگ جلوی آنها را برای ورود به این حوزهها میگیرد. بحث محیطهای کاری مردانه است، تحقیقاتی که در دنیا وجود دارد نشان میدهد که محیطهای کاری مردانه هستند و برای مدلهای مردانه طراحی شدهاند نه برای خانمی که بچهدار میشود و باید به منزل هم رسیدگی کند. مدل صاحبِ کار، مدل تسهیلاتی که وجود دارد تماما برای یک محیط کار مردانه طراحی شده است.
باید محیطهای کار را تبدیل به محیطهای فارغ از جنسیت کرد. موضوع دیگر مطالبهگری زنان است و باز این برمیگردد به باور نداشتنِ خودشان که درصد بسیار زیادی از جمعیت را تشکیل میدهند اما در سطوح مطالبهگری به خودمشان اجازه مطالبهگری را به عنوان یک زن نمیدهند. مسئله مهم دیگر بحث جانشینپروری است.
ما حتی زنان قدرتمند و توانمند را که در لایههای بالای مدیریتی داریم میبینیم که در نسلهای بعد جانشینپروری و انتقال تجربه اتفاق نمیافتد و الگوهای زنان برای دخترانِ نسلهای بعد خیلی بستری برای این انتقال تجربه ندارند. همانطور که یکی از خانمها به درستی اشاره کردند همین کامیونیتیها و جمعهایی که به این شکل تشکیل میشود واقعا کمک میکند که دخترانِ ما بتوانند با الگوهای توانمندِ جامعه زنان آشنا شوند و بتوانند عملا خودشان را باور کنند.
ما این مسئله باور را همانطور که اشاره کردم باید از سنین پایین در زنان و دختران خودمان به جدیت ایجاد کنیم. مهمترین متغیری که وجود دارد، آموزش و فرهنگسازی است. تغییر عرفی است که این عرف با این فرهنگ به این راحتی و با یک کار کوچک قابل تغییر نیست، بلکه باید سالها و سالها روی این عرف و فرهنگ کار شود و جالب است که این عرف و فرهنگ به شدت زنان ما را درگیر کرده است، یعنی یکی از مبلغین عرف و فرهنگ زنان ما هستند، خود آنها هستند که اتفاقا به فرهنگی که وجود دارد به اشتباه دامن میزنند و فکر میکنند تغییر در زندگی برای اینکه خانمها بتوانند شاغل باشند به این راحتی اتفاق نمیافتد، یا باید از خیلی از چیزهایشان بزنند یا حق مطالبهگری ندارند یا برای سطوح بالاتر نمیتوانند کاری انجام دهند.
به نظر من یکی از فرصتهای خیلی خوبی که کرونا ایجاد کرد، مسئله ارزشمندِ دورکاری بود، برای بسیاری از زنانِ ما دورکاری الان فرصت بسیار خوبی است که میتوانند در عین حالی که به خیلی از مواردی که باید به عنوان وظایف خودشان به عنوان مادر و همسر بپردازند، در عین حال به مشاغلی که مورد علاقهشان هست هم بپردازند.
به نظر من نباید الزاما کارآفرین بود، مهم این است که زنان توانمند در هر رده و حوزه و صنعتی بهترینِ خودشان باشند و مهمترین کاری که میتوانیم بکنیم کمک کردن به ارتقاء سطح بلوغ جامعه است که از خودِ زنان و باوری که زنان نسبت به خودشان دارند شروع میشود.