کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
امکان ندارد اندکی دغدغه فونت داشته باشید و فونت «وزیر» را نشناسید؛ یا مثلاً «پرستو» را. اگر اندکی هم به پشت صحنه فونت و تایپوگرافی علاقه داشته باشید، حتماً نام «صابر راستیکردار» را شنیدهاید. اگر هم خبرها را دنبال کرده باشید، احتمالاً در هفته گذشته چیزی از او به گوشتان خورده است. من هیچگاه صابر راستیکردار را ندیدم و گفتوگویی با او نداشتم. بندرعباسی بود و در شیراز زندگی میکرد. وبلاگش را دیده بودم و خبر داشتم روزهای سختی را میگذراند. بیمار بود و بیماریاش از پا انداخته بودش. تا اینکه خبر رسید از بین ما رفته است. راستیکردار مسیری را در تایپوگرافی فارسی شروع کرد که کمتر کسی آن را ادامه داده است.
آنهایی که من را میشناسند، میدانند که همیشه گفتهام مدیون جریان Open Source در جهان هستم. این جریان نرمافزاری چیزی بیش از نرمافزارهای متنباز و رایگان است. این جریانی است برای ایجاد عدالت در دسترسی به ابزارها. کاری که نرمافزاریهای حوزه متنباز انجام دادهاند، تسهیل دسترسی برای همه است. اگر لینوکس نبود، اگر وردپرس نبود و بسیاری از ابزارهای دیگر، من و امثال من نمیتوانستند کسبوکاری راه بیندازند. این متنبازها هستند که اجازه میدهند مردم جهان به هم کمک کنند بدون اینکه همدیگر را بشناسند یا اینکه تعاملی با هم داشته باشند. جریان متنباز، جریانی اصیل است که خیلی آرام جلو میرود. بالا و پایین زیاد دارد ولی از تکاپو نمیایستد.
صابر راستیکردار یکی از فعالان این جریان بود؛ کمتر کسی او را میشناخت؛ مصاحبه و گفتوگویی از او موجود نیست و متأسفانه در جوانی از این دنیا رفت. ولی فونتهایی که ساخت به رایگان در اختیار همه ما قرار دارد. فونتهایی که میتوانست بفروشد که اگر این کار را هم میکرد کار بدی نبود. انتخاب او چیز دیگری بود؛ جنگید که فونت وزیر در فهرست فونتهای گوگل قرار بگیرد و امروز اپلیکیشنهایی مانند تلگرام برای زبان فارسی از وزیر استفاده میکنند و هزاران وبسایت و اپلیکیشن دیگر. وزیر فونتی است که هیچگاه قدیمی نمیشود؛ فونتی کلاسیک به مانند نازنین و لوتوس در فضای «آفیس ورد». وزیر فونتی است بدون خودنمایی برای خوانایی. فونتی که بیش از اینکه خودش را نشان دهد، متن را نشان میدهد. وزیر پایانی بود بر این ماتم که چرا زبان فارسی در وب این همه نازیباست. برای من و امثال من که با «تاهوما» بزرگ شدهاند، وزیر انتخابی به سبک پیرمردهاست؛ انتخابی که هیچگاه قدیمی نمیشود.
همچنین است «پرستو». همان فونتی که در نسخههای چاپی نشریات و کتابهای «راهکار» استفاده میکنیم. پرستو هم فونتی کلاسیک است که هیچگاه قدیمی نمیشود؛ خودنمایی ندارد و همه چیزش به اندازه است.
صابر راستیکردار با مقوله فونت به شیوه صحیح آن برخورد کرد: ترکیب هنر و فن. ترکیب ذوق و فناوری. او با تلاشهایش کاری کرد که وب فارسی زیباتر شود. او کاری را شروع کرد که بعداً دیگران ادامه دادند و امروز یک دوجین وبسایت فارسی داریم که فونتهای زیبایی عرضه میکنند و یک تعداد هنرمند و تکنسین که تلاش میکنند نوشتههای فارسی را در دنیای دیجیتال زیباتر کنند.
تایپوگرافیستهای فارسی هنرمندان بهروز امروز هستند؛ کسانی که تغییر را درک و برای آن تلاش کردند تا کاری انجام دهند.
خداوند صابر راستیکردار را بیامرزد و همه ما را.