کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
وقتی به سراغ اکبر قنبرپور، مدیر نمایشگاه اینوتکس رفتیم، سؤالات کلیشهای را کنار گذاشتیم، چون حتما تا لحظه مصاحبه با کارنگ، بارها به این پرسش که نمایشگاه امسال را چطور ارزیابی میکند، پاسخ داده بود.
در عوض در گفتوگوی کوتاهمان به این مسئله پرداختیم که با توجه به بازیگران متعدد اقتصاد نوآوری و فعالیتهایی که تا امروز انجام شده، چه پیشبینی از آینده این شکل از اقتصاد دارد؟
قنبرپور به آینده مسیری که هنوز در ابتدای آن هستیم، امیدوار و معتقد است هر چند هنوز به بلوغ نرسیدهایم اما دیگر خبری از هیاهوهای ناپخته دوران نوجوانی نیست و این میتواند نشانه خوبی باشد.
در حال حاضر بازیگران متعددی در اقتصاد نوآوری نقش دارند؛ از استارتاپها و کسبوکارهای نوپا گرفته تا شتابدهندهها، ویسیها، مراکز نوآوری و… که بخشی از این بازیگران نیز در اینوتکس حضور دارند. با توجه به اینکه در ارتباط نزدیکی با بسیاری از این بازیگران هستید، چه ارزیابیای از وضعیت اقتصاد نوآوری در ایران دارید و آینده آن را چطور پیشبینی میکنید؟
ببینید، ما کشوری بودیم که اقتصادی منبعپایه داشتیم و همه دنیا در درجه اول ما را با نفت میشناسند و در قدمهای بعدی با معادن و محصولات کشاورزیمان. اما برای اینکه اقتصاد خود را بهبود بخشیم، چارهای جز اینکه به سمت اقتصاد دانشپایه برویم، نداشتیم.
در چند سال گذشته سرعت رشدمان خوب بوده است، اما تا رسیدن به یک زیستبوم سالم فاصله داریم. ما باید در ادامه راه تجربههایی را که اکوسیستمهای کشورهای دیگر پشت سر گذاشتهاند، تجربه بکنیم و به واسطه این تجارب کمکم رشد کنیم و به زیستبومی برسیم که هم بالغ است، هم پایدار؛
شکست را بهراحتی بپذیرد و سرمایهگذاریهای زیادی نیز در آن اتفاق بیفتد؛ هم رقابت کسبوکارها در آن تنگاتنگ است و هم حاکمیت متوجه شرایط جدید شده است. به نظر من چارهای جز این نداریم که به سمت این شکل از اقتصاد برویم و من آینده آن را رو به رشد و توسعه میدانم.
مهمترین بازیگران این اکوسیستم چه کسانی هستند؟
استارتاپها و شرکتهای نوآور، زیرا بزرگترین ریسک را این افراد انجام میدهند که حاضر میشوند از کارمندی یا از انجام کارهایی که ارزش افزوده زیادی خلق نمیکند، به سمت شناسایی یک مسئله بروند و تلاش کنند با روشهای نوآورانه آن را حل کنند.
سرمایهگذارها و مراکز نوآوری و شتابدهندهها همگی در مرحله بعد اضافه میشوند و علت وجودیشان نیز فضایی است که این کسبوکارها ایجاد کردهاند. پس بزگترین نقش را آدمهایی دارند که این ریسک را متحمل میشوند.
برخی عقیده دارند تلاطم در سیاست خارجی کشور در سالهای اخیر و مشکلات برجام، از سرعت رشد این اکوسیستم کاسته و با افت مواجه شد. نظر شما در این مورد چیست؟ اساسا سیاستهای خارجی کشور تا چه میزان میتوانند در فعالیتهای کسبوکارهای نوآور اثرگذار باشند؟
من موافق نیستم که افت کردیم، بلکه به نظرم شور و هیجان آن کمی فروکش کرده است و آن هم به علت بزرگ شدن این اکوسیستم است. مثل اینکه به یک جوان 20 ساله بگویید که چرا نسبت به دوره نوجوانیاش آرامتر شده، خب این طبیعت اوست.
اما در مورد سیاست خارجه و به شکل اخص، برجام، باید بگویم که اگرچه توافق برجام نقش غیرمستقیمی در زیستبوم فناوری داشته، ولی بودن یا نبودن آن در اکوسیستم ما که هنوز به اکوسیستم بینالمللی گره نخورده، تأثیر چندانی ندارد.
بله، اگر برجام بود و اگر شرکتهای بزرگ ما چرخشان سریعتر میچرخید، اثراتش روی شرکتهای کوچکتر هم دیده میشد. اما مسئله اصلی این نیست. ما همیشه میگوییم که نمیتوانید محصولی را صادرکنید که در کشور خودتان از آن استقبال نشده است. به تبع آن من میگویم زمانی میتوانید از جذب سرمایهگذار خارجی حرف بزنید که توانسته باشید نظر سرمایهگذاران داخلی را جلب کنید.
آیا کسبوکارهای نوآور ما موفق به انجام این کار شدهاند؟
متأسفانه خیر.
البته گاهی هم شرکتها توان صادراتی دارند ولی همین مسئله تحریمها، مانع از تحقق آن میشود.
موافقم، ولی این شرکتها کمتر از 10 درصد این اکوسیستم را تشکیل میدهند و 90 درصد کسبوکارها اساسا چنین توانی ندرند. البته توقعی هم نمیتوان داشت. زمان زیادی از شکلگیری این مدل از کسبوکارهای نوآور و استارتاپها در کشور نمیگذرد.
این را هم اضافه کنم که حتی بازیگران بزرگ این اکوسیستم هم کمتر به فکر گسترش کارشان بودهاند و به بازارهای داخلی بسنده کردهاند. وگرنه مگر مانعی وجود داشت که پلتفرمهایی مثل دیجیکالا یا دیوار در چند کشور فارسیزبان هم فعال باشند؟ به اعتقاد من خود این بازیگران هم در مجموع ارادهای برای حضور بینالمللی از خود نشان ندادهاند.
گاهی انتقادهایی میشود که تنها تعدد نمایشگاهها و رویدادها را شاهدیم و شور و هیجانی که در چند روز اوج میگیرد و بعد فروکش میکند. اما بعد از آن اتفاق خاصی نمیافتد. پاسختان به این انتقادها چیست؟
در دنیا هم همین است. هر روز که نمایشگاهها برپا نیستند و هیجانش هم طبیعی است.
مسئله تعدد چه؟ آیا این نمایشگاهها و رویدادها در هماهنگی با تعداد و میزان رونق این کسبوکارها هستند؟
به نظر میرسد رویدادها دارند به سمت تخصصی شدن پیش میروند و این اتفاق خوبی است. جمعهای محدودی هدف خاصی ایجاد میشوند و رویدادی را برگزار میکنند. اتفاقا من این را مثبت ارزیابی میکنم و نشانههای بلوغ را در آن میبینم.
اگر بخواهید از چند فعال تأثیرگذار در اکوسیستم اقتصاد نوآوری ایران ظرف ده سال گذشته یاد کنید، چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی، از چه کسانی نام میبرید؟
به طور طبیعی کسانی که در اواخر دهه 80 این مسیر را شروع کردند، روی دهه نودیها تأثیر گذاشتند. بزرگان حوزه استارتاپی که همه ما میشناسیم. نمیتوانم اسم ببرم. از دولت هم چیزی نمیگویم چون خودم بخشی از بدنه آن هستم. اجازه بدهید جواب سؤال شما را اینطور بدهم که بزرگان این حوزه تا اینجا نقششان را بهخوبی ایفا کردهاند، اما باید ببینند نقششان در اوضاع کنونی چیست؟ به نظر من وقتش شده که به بزرگ شدن بقیه کمک کنند. به نظرم همه هم بیش از اندازه به سمت پلتفرمها رفتهاند و از حوزه هاردتکها غافل شدهاند.
نکتهای هست که مایل باشید به پایان گفتوگو اضافه کنید؟
یک نکته را در مورد اینوتکس میگویم؛ ممکن است بگویید این را دولت برگزار کرده، ولی به تکتک بخشهای جنبی که مراجعه کنید، ردپای افراد و مجموعههای مختلف را میبینید. تکتک بخشهای نمایشگاه دست بازیگران زیستبوم است، نه دولت.
ما فقط سعی کردهایم چرخدندهها را با یکدیگر هماهنگ کنیم. بسیاری از بخشها از اساس به پیشنهاد دوستان ایجاد شدهاند. برگزاری نمایشگاه در پارک هم باعث شده ما بتوانیم شرکتهایی را که در پارک هستند، به استارتاپها گره بزنیم .