کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
در فرهنگ چینی، کلمه «بحران» خود مشتق از دو بخش جداگانه است که یکی به معنی خطر و دیگری به معنی فرصت است. شاید این ترکیب زبانی زیبا هیچگاه در دوران اخیر به اندازه امروز پرمعنا به نظر نرسیده باشد. تأثیر کرونا اعم از منفی و مثبت بهخوبی در تمامی زوایای زندگی فردی و جمعی افراد مشهود است. بسیاری از مردم در قرنطینه و دوری رنج کشیدند و بسیاری دیگر استعدادهای کشفنشده خود را پیدا کردند. در دنیای کسبوکار نیز این دوگانگی تأثیر کرونا مشهود است.
طریقه برقراری ارتباط کسبوکارها با مشتریان و بالعکس، ماهیت خدمات و زنجیرههای تأمین کالا همگی دچار تغییرات وسیع شدند. بنا بر آمار دفتر آمارگیری مکنزی در ایالات متحده، که شامل دادههای ۲۰۰ شرکت مختلف در صنایع گوناگون است، بیش از ۹۰ درصد مدیران اجرایی باور داشتند همهگیری کرونا به طور بنیادی حوزه فعالیت آنها را برای پنج سال آینده تحت تأثیر قرار خواهد داد. به همین تعداد نیز باور داشتند نیازهای مشتریان آنها دچار تغییر خواهد شد.
در این بین آمار جالبی دیده میشود. در میان مدیران اجرایی صنایع مختلف، ۳۸ درصد مدیران بخش ساختوساز باور داشتند همهگیری کرونا بزرگترین فرصت برای رشد حوزه کاری آنهاست. در این بین نگاه آمیخته با فرصت به دوران همهگیری در میان مدیران بخش فناوری بیش از سایر قسمتها بوده است و 85 درصد معتقد بودند کرونا در نهایت تأثیر مثبتی روی وضعیت کاریشان دارد. با این حال دیدن فرصتها با استفاده از آنها تفاوت بسیاری دارد.
تنها ۲۱ درصد از همین مدیران باور داشتند که میتوانند از این فرصتها نوآوری منجر به درآمد خلق کنند. بیشتر این مدیران غرق در تلاش برای بقای خود در چشمانداز کاری و تطبیق با تغییرات حاصله از همهگیری خواهند بود. با این حال ۲۱ درصد رقم بالایی برای باور به موفقیت است و بیش از پیش فرصتهایی را که حاصل همهگیری کرونا هستند، به تصویر میکشد.
در نهایت اما انتخاب با رهبران این صنایع و کسبوکارهاست. انتخاب مهمی که این مدیران با آن روبهرو میشوند، تمرکز برای بقا و تطبیق یا تمرکز بر نوآوری است. انتخابی که اگر بهاشتباه انجام شود میتواند تا سالها برای کسبوکار عواقب داشته باشد. تحقیقات اما تأکید دارد در هرجومرج فعلی، انتخاب راه امنتر یعنی دوریگزینی از نوآوری میتواند کوتهفکری باشد.
این تحقیقات به ما میگوید که عموم مدیران اجرایی، نوآوری را به نفع چهار عنصر کلیدی از اولویتهای خود خارج کردهاند. این چهار عنصر شامل حفظ هسته کسبوکار، استفاده از راههای سودآور آزمودهشده، حفظ سرمایه و در نهایت کاهش ریسک است. بسیاری از این مدیران از هرجومرج ابا دارند و ترجیح میدهند تا آرامتر و شفافتر شدن اوضاع صبر کنند. اما با نگاهی به دیگر موارد بحران میتوانیم نسخه کوچکی از وضع فعلی خود را ببینیم و با استفاده از مطالعه این موارد دریابیم افرادی در آن مقاطع پیروز میدان شدهاند که با تصمیمگیری قاطع و جسورانه در اوج بحران توانستهاند حرف جدیدی را وارد مکالمه جاری کسبوکار کنند.
از جمله این تصمیمات کلی میتوان به این گزینهها اشاره کرد: تطبیق هسته کسبوکار با نیازهای در حال تکامل، تشخیص سریع و ورود به فرصتهای جدید، ارزیابی دوباره منابع و اختصاص بخش قابل توجهی برای نوآوری و در آخر ساخت بنیانی قوی در جهت استمرار فضای نوآورانه کسبوکار در دوران پس از بحران.
در عین حال، نوآوری برای بسیاری از مدیران و کسبوکارها یک انتخاب نیست، بلکه جبری است که توسط تغییرات به آنها تحمیل میشود. برای این مدیران و کسبوکارها انتخاب بین نوآوری و شکست کسبوکارشان است. آنچه در گذشته سبب موفقیتشان میشد، ناگهان در بحران دیگر تأثیری ندارد و مشتریان نمیتوانند برای خدمات آنها هزینه کنند. در بسیاری از موارد، مهبوتکنندهترین نوآوریها محصول سختترین شرایط هستند. شرایطی که یک مدیر را وادار به بیپروایی میکند.