کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
حرفهای تکراری بس است!
چرا به بازیگران تازه و عبور از کلیشههای دهه ۹۰ نیاز داریم؟
شرکتهای بزرگ ایران سالانه هزینههای زیادی را خرج نمایش چیزهایی میکنند که یا ندارند یا نیازی نیست آنگونه پرخرج نمایش داده شوند. بیلبوردها و بیلان کارهای تخصصی که کسی نمیتواند یک خط از آنها را صحتسنجی یا حتی رمزگشایی کند، تبدیل شده به بخشی از استراتژی کسبوکارهای بزرگی که گردش مالی چند هزار میلیارد تومانی در سال دارند اما هنوز پیوند درست و معقولی با نوآوری و تیمهای نوآور پیدا نکردهاند. شرکتهایی چون ذوبآهن، فولاد مبارکه، پتروشیمیهای بزرگ، معدنیها و حتی شرکتهای تجاری بزرگ هنوز ارتباطی با شرکتها و تیمها و اصولا نوآوریهای مبتنی بر خلاقیتهای تیمی و فردی پیدا نکردهآند.
البته که در سالهای گذشته و تأکید بیش از اندازه روی مفهوم استارتاپ و بزرگنمایی تفکر استارتاپی برای این شرکتها، یکی از دلایل دوریگزینی آنها از اکوسیستم نوآوری کشور بوده است. به عبارتی شرکتهای بزرگ ایرانی از ترس اینکه بخواهند در فرهنگ یا ساختار شرکتی خود تغییراتی متناسب با این شکل تازه از اقتصاد ایجاد کنند، کلا قید حضور در این بخش را زدهاند. تأکید بیش از اندازه و تقدیس خارج از قاعده استارتاپها هم بیشتر به این تفکر اشتباه دامن زد که اگر قرار است نوآوری به شرکتهای بزرگ تزریق شود، تنها راهش سرمایهگذاری روی استارتاپهاست و بس!
شاید حالا که تصویر درستتر و واقعیتری از اکوسیستم نوآوری کشور داریم و برخی گزارههای نادرست دهه ۹۰ هم دیگر در بین فعالان این حوزه تکرار نمیشود، وقت آن باشد که شرکتهای بزرگ ایرانی متناسب با نیازها و البته بر اساس ضرورتهای زنجیره ارزش خود، کنشگری بیشتری در اقتصاد نوآوری کشور داشته باشند.
تلاشهای موفق گروههای بزرگ صنعتی چون گلرنگ و ماموت و دیگرانی که تازه وارد این فضا شدهاند، نشان میدهد صرفا با حضور بزرگان صنعت و تجارت کشور است که میتوان به تثبیت این فضا امیدوار بود و بعد برای رشد و چند برابر شدن آن راهکارهای تازه جست. وگرنه تأکید اشتباه روی کلیشههایی از این دست که «با ورود استارتاپها، قدیمیهای صنعت و تجارت از میدان به در خواهند شد یا این کسبوکارها شانسی برای موفقیت در اقتصاد آنلاین ندارند» تنها به دور شدن آنها از این میدان و البته محرومیت تیمها و جوانان خلاق نیازمند «سرمایه و شبکه کسبوکارهای بزرگ» از حضور آنها خواهد انجامید.
هلدینگهایی چون مپنا، زرین، کیمیا، سولیکو و… باید بدانند بدون حضور آنها شاهد یک اکوسیستم کوچک با سقفی کوتاهی خواهیم بود که هر تلاطم و هر رکودی میتواند به معنای مرگ یا کمای دائمی آن باشد. این را ما که مروج ادبیات کارآفرینی و کسبوکاری این اقتصاد تازهپا هستیم هم باید بدانیم و مدام تکرار کنیم که تا وقتی بزرگان اقتصاد کشور نیامدهاند، هنوز هیچ بازاری چه آنلاین و چه آفلاین و چه ترکیبی، به بلوغ نرسیده و سخت است بتوان برای آن برندهای تعیین کرد.
بنگرید به بازارهایی چون خردهفروشی یا حتی سلامت که بزرگان کلاسیک آن کمکم در حال از راه رسیدن و البته به هم زدن آرایش رقابت در آن هستند. شاهدی برای این ادعا که هنوز راه زیادی تا رسیدن به یک نقطه قابلاتکا برای اکوسیستم کسبوکارهای نوآور کشور باقی مانده و اصولا نوآوری در مراوده تازهواردها و قدیمیهاست که میتواند ریشه بدواند و سهم بازار بگیرد. وگرنه ما میمانیم و یکی دو جین استارتاپ متوسط که همیشه نیازمند و متکی به سرمایهگذار و حمایت این و آنند.
ممنون از مقاله خوبتون جالب بود
خیلی عالی و تاثیر گذار بود سپاس از شما