کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
این یادداشت را در حالی مینویسم که امروز بهدلیل قطعی برق، بیش از دو ساعت من و همکارانم در تحریریه پشت سیستمهای تاریک خود نشسته بودیم و امکان انجام هیچ کاری را نداشتیم؛ این اتفاق زمانی افتاد که در کارنگ این شماره، در حال سروسامان دادن به ویژهنامه رویداد زیرساخت دیجیتال بودیم که چند روز پیش برگزار شد؛ رویدادی که طی برگزاری آن یکی از مهمترین دغدغههایمان این بود که مبادا سایه سنگین تاریکی و بیبرقی در میانه کار برسرمان سنگینی کند. واقعاً بدون برق در روزگار امروز چه کاری را میتوان انجام داد؟
آیا قرار است از این به بعد رفتن برق بخشی از روال کار و زندگیمان شود و باید بهعنوان یکی از الزامات زیست در تهران، برنامههایمان را با خاموشیها تنظیم کنیم؟ آیا در روزگاری نهچندان دور به این مشکل، شبیه خیلی دیگر از گرفتاریهای اقتصادی و… در کشور عادت خواهیم کرد؟ اگرچه شاید از نگاه برخی انتخاب بین گزینه چند ساعت بیبرقی یا آلودگی ناشی از سوزاندن مازوت در هوا، انتخاب اولی منطقیتر باشد اما چرا باید مسیرمان محتوم به انتخاب چنین دوراهی ناخوشایندی باشد؟ آیا حساب کردهاند این چند ساعت بیبرقی در روز، چه صدمهای به کسبوکارها خواهد زد و آیا دغدغه جبران خسارت مردم را دارند؟
ناترازی امروز ایران در حوزه انرژی اتفاقی نیست که در یکی دو سال اخیر افتاده باشد. در حوزه انرژی نهتنها نیروگاههای ما متناسب با نیازمان توسعه پیدا نکرده بلکه فرسودگی چون موریانهای کارایی این صنعت را به مخاطره انداخته است. اتفاقی که در صنعت زیرساخت دیجیتال کشور نیز در حال رخ دادن است و باتوجه به شتاب روزافزون این صنعت در جهان احتمالاً خیلی زودتر از آنچه گمان میکنیم آثار هشدارهای فعالان این حوزه را به چشم خواهیم دید.
در آیندهای که احتمالاً قرار است هوش مصنوعی در آن حرف اول و آخر را بزند، میان کشورهای جهان ماراتنی برای خرید تجهیزات کلیدی این صنعت شکل گرفته است، به شکلی که شرکتهای پیشرو در این حوزه با توجه به تقاضای گسترده در بازار، مبنای عرضه خود را سیاستهای خودی و غیرخودی قرار دادهاند؛ حال در این بازار ما ایرانیها نهتنها خودی به شمار نمیآییم، بلکه سدی به نام تحریمهای خارجی را پیش رو داریم. به این موانع، قوانین و مقررات داخلی همراه با برخوردهای سلیقهای که فعالان حوزه زیرساخت کشور از آن با عنوان تحریمهای داخلی یاد میکنند هم اضافه کنید.
در سالهای اخیر بسیار دیدهایم که مسئولان کشور با وعدههای خود، چنان ژست میگیرند که گویی کاری انجام شده و بهثمر نشسته؛ برای مثال همه جا صحبت از سهم ۱۵ درصدی اقتصاد دیجیتال از تولید ناخالص داخلی است که در برنامه هفتم در نظر گرفته شده است؛ حالا گذشته از آنکه کیک اقتصاد کشور ما آنچنان کوچک شده که سهم ۱۵ درصدی آن هم خیلی قابل مقایسه با آنچه حتی در کشورهای همسایه ما در جریان است نیست، اما در این میان اگر قرار باشد در آینده بهدلیل ناترازیها که هر روز بهجای اقتصادمان در حال رشد است، روزی چند ساعت برق و اینترنت و… نداشته باشیم، میتوان انتظار چنین رشدی از اقتصاد دیجیتال داشت؟
به قول سعدی: «خانه از پایبست ویران است/ خواجه در فکر نقش ایوان است»