کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
هفته گذشته که بیستمین شماره کارنگ منتشر شد، همکاران بخش گرافیک مجله، ویدئویی از همه چهرههایی که در این 20 هفته در کارنگ با آنها گفتوگو شده بود ساختند تا در شبکههای اجتماعی منتشر شود. فارغ از اینکه با وجود دقت و تلاش زیاد باز هم تعدادی از همراهان ما از این ویدئو جا ماندند، نکته جالب ماجرا این بود که بیشتر این چهرهها، آدمهای تازهای بودند که تا پیش از این در اکوسیستم نوآوری کشور مجالی برای سخن گفتن و اظهارنظر یا معرفی پیدا نکرده بودند.
باعث خوشحالی است که در کارنگ توانستهایم به یکی از اهدافمان که همان معرفی نامها و چهرههای تازه و عبور از کلیشههای رسانهای این سالهاست نزدیک شویم. هدفی که در نهایت تلاش دارد هم به متنوع ساختن این فضا کمک کند و هم از انحصار رسانهای و کسبوکاری حول چند چهره خاص و محدود، در حد توان پیشگیری سازد.
تنوعی که کمبود آن در ده سال گذشته ضربههای سختی به این بخش از اقتصاد کشور زده و این روزها هم میبینیم که مهاجرت عدهای از این نامهای پرتکرار چطور دل کارآفرینان و جوانان نوآورمان را خالی میکند.
وقتی صحبت از اکوسیستم میکنید یکی از مهمترین متغیرها و ویژگیهای موردنیاز، تنوع و تکثر و فراوانی است. اکوسیستمی که با رفتن یا خارج شدن چند چهره تن و بدنش بلرزد از اساس یک اکوسیستم ضعیف است که دیر یا زود فرو خواهد پاشید. (باید تأکید کنم این به معنای بیتفاوت بودن در برابر این مهاجرتها نیست. درباره شومی و آثار مخرب این مهاجرتها در همین ستون قبلا نوشتهام.) پس نهتنها در کارنگ بلکه در همه جنبههای این فضای نوآور نیاز داریم به آدمها تازه.
به نسل پرانگیزه و جدیدی که شنیدن از ناامیدیها و روضههای تکراریشده جذابیت چندانی برای آنها ندارد. اگر نتوانیم چنین نسلی و چنین آدمهایی را به سوی این فضا بیاوریم، با یک اکوسیستم رکودزده و خسته و خموده مواجه خواهیم شد که با سردمداری چند چهره معدود همان حرفهای همیشگی را تکرار خواهند کرد؛ و این تکرار بزرگترین سم برای یک اکوسیستم نوآوری است که از قضا ذات آن زایش و تازگی مداوم و مستمر است.
ورود آدمهای تازه و پذیرش آنها هم مستلزم یک اصل حیاتی از سوی حاضران و باسابقههای این اکوسیستم است: کوچک ارزشمند است! کسبوکارهای کوچک و تازهکار اما نوآورانه را باید دودستی چسبید. فراموش نمیکنم که بخشی از اتفاقی که این روزها به اکوسیستم استارتاپی تعبیر میشود، نتیجه بها دادن به کسبوکارهای بینامونشان و کوچکی بود که در اوایل دهه 90 در فضای رسانهای کشور برای آنها جا باز شد.
کسبوکارهایی که آن موقع معمولا تیمهای نهایتا 10، 15 نفره بودند و کسی زیاد از آنها نشنیده بود. اما همان آدمها این روزها کسبوکارهای بزرگی را مدیریت میکنند و نامهای شناختهشدهای در بین اهالی رسانه و مردم و مسئولان شدهاند.
پس فراموش نکنیم آدمها را به صرف داشتن کسبوکارهای کوچک و متوسط نفی و انکار نکنیم و به حاشیه نرانیم و حرفها و دغدغههایشان را بیاهمیت نشماریم. این راهی است که کارنگ به آن باور و تلاش دارد حتی در برابر برخی رویکردهای انحصارگرایانه عدهای که صرفا میخواهند همان نامهای بزرگشده در سالهای گذشته مدام و مدام تکرار شوند و مسائل آنها به عنوان مسئله کل این فضا جا زده شود، بایستد و راهی دیگر ترسیم کند.
راهی که در آن کوچک و بزرگ در کنار همند و کسی به صرف باسابقه بودن یا بزرگ بودن نتواند برای خود حقی بیشتر بر دیگران قائل شود. در شمارههای بعد درباره ارزشهای کسبوکارهای نوآور کوچک بیشتر خواهم نوشت؛ و نیازی به گفتن نیست که این به معنای نفی بزرگترها یا نادیده گرفتن اهمیتشان نیست که بارها در این باره هم در کارنگ نوشتهایم و باز هم خواهیم نوشت.