کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
زنان نوآور بسیاری در تاریخ معاصر حضور داشتهاند که با روشهای نوین خود به خلق ثروت و ارزش دست زدهاند. گاه در مقام مدیر یک بخش یا مدیرعامل شرکت کارهایی در پیش گرفتهاند که در ابتدا برای همگان عجیب بوده است اما با به بار نشستن آن ایده و تماشای ثمرات آن، افراد گوناگون زبان به تحسین گشودهاند.
اما در میان همه این داستانها و اتفاقات، میلیونر شدن از طریق کاری بسیار ساده روایت جذاب دیگری است و برای دستیابی به موفقیت، روشهای دیگری را میطلبد.
داستان دبرا فیلدز همیشه با یک سؤال عجیب شروع میشود: چطور ممکن است یک مغازه کلوچهفروشی به کسبوکاری ۴۵۰ میلیون دلاری تبدیل شود؟
دبی در خانواده فقیری با پنج فرزند به دنیا آمد و تقریبا هیچ پشتوانه مالی نداشت. اما یک باور واقعی داشت: اینکه «میتواند از چیزی که به آن علاقه دارد، پول زیادی کسب کند».
او از کودکی علاقه زیادی به خوردن غذا نداشت با اینکه مادرش با پنج فرزند و وضع مالی نامناسب، برای آنان غذا تهیه میکرد، او فقط کلوچه دوست داشت. اما همیشه از مواد اولیه نامرغوب و غیراصل برای پخت کلوچه استفاده میکردند. دبی از ۱۳سالگی کار میکرد و از همان ابتدا بخشی از درآمدش را برای خرید مواد اولیه اصل که در پخت کوکی احتیاج داشت، صرف میکرد.
در ۱۹ سالگی ازدواج کرد و در ۲۰ سالگی طی اتفاق تلخی که در یک مهمانی افتاد، تصمیم گرفت برای خودش کسی شود. در آن زمان، همسر اولش در حال تلاش برای ایجاد یک شرکت سرمایهگذاری بود و در منزل افراد بزرگ و متمول رفتوآمد داشت. دبی هم یک خانهدار خوشحال بود. تا اینکه برخورد بد یکی از میزبانها در یکی از این مهمانیها، او را به خود آورد و دبی تصمیم گرفت کسبوکار خودش را راه بیندازد. در خاطرش بود که همیشه پدرش به او میگفت تو باید عاشق پول باشی! اما او عاشق کلوچه بود. همین شد که تصمیم گرفت از کلوچههایش پول بسازد.
او هر روز شیرینیهای مختلف میپخت و با خودش به بانکها و مؤسسات سرمایهگذاری میبرد و ایده خود را پرزنت میکرد. سرانجام با تلاش فراوان توانست وام بگیرد و مغازه خودش را تأسیس کرد. همسرش با او شرط بست که دبی شکست میخورد. روز اول پس از چند ساعت هیچ فروشی نداشت. او تصمیم گرفت شیرینیها را بیرون از مغازه به رهگذران تعارف کند. او روز اول ۷۵ دلار فروخت و همسرش شرط را باخت.
دبی مسیرهای رشد را یکی پس از دیگری پیش برد و اکنون ۶۵۰ کلوچهفروشی در آمریکا و بیش از ۸۰ فروشگاه در ۱۱ کشور دیگر دارد.
او میگوید: «شما باید بدانید برای رشد و بقا در هر ساعت چقدر باید درآمد کسب کنید.» او برای توسعه نیاز داشت ۳۲ دلار در ساعت درآمد داشته باشد. ابتدا بسیار سخت به نظر میرسید ولی نهایتا موفق شد.
نکته بعدی رشد کسبوکار او رضایت مشتری بود؛ اصلیترین عاملی که دبی همواره در نظر داشت.
او معتقد است هیچ غیرممکنی وجود ندارد. روش مدیریت و پیشرفت دبی چنان خلاقانه بود که سالهاست در سرفصلهای آموزشی مدرسه کسبوکار هاروارد تدریس میشود.