کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
کسبوکارهای نوآور در اقتصادهای توسعهنیافته عموما در فضایی حمایتی میتوانند رشد کنند اما اگر پایداری و مقیاسپذیری و تثبیت آنها هم به رانتها و حمایتها وابسته باشد، نهتنها به جایی نمیرسند بلکه کلیت اکوسیستم نوآوری را خدشهدار، منحرف و سست خواهند کرد. ده سال گذشته، سالهای طلایی رشد استارتاپها و آنلاینها در یک فضای حمایتی نسبتا معقول بوده است. حمایتها نه چنان بودهاند که بتوان گفت بدون آنها این کسبوکارها رشد نمیکردند و نه آنقدر کم که بتوان گفت رشد این کسبوکارها سراسر از صدقه سر نوآوری و خدمات خاص آنها میآید.
این یک قضاوت منصفانه است و احتمالا عدهای را در این اکوسیستم برنجاند اما باید بپذیریم که حمایت بوده، زیاد هم بوده، ولی بیحسابوکتاب و غیرضرور نبوده است. حمایتهایی که انجام شده بخشی از رسالت دولت و حاکمیت بوده است و آنها که از مجرای این چتر حمایتی رشد کردهاند، بخش خصوصی واقعی بودهاند و آنها که نتوانستهاند از فرصت استفاده کنند یا وامگیرندگان و خالیفروشها بودهاند یا بخشی از بدنه نیمهخصولتی که از اساس ارزش پیشنهادی خاصی روی میز نگذاشتهاند. پس تا اینجا بپذیریم که حمایتهایی صورت گرفته و اعتراضی هم به بودن این حمایتها نداریم. البته که خیلی خوب واقفیم به موازات این حمایتها هزاران سنگ هم پیش پای بزرگ و کوچک اکوسیستم نوآوری چیده شد که آن خود مسئلهای دگر است.
این روزها اما وقتی صحبت از روبیکا میشود، خطر یک حمایت بالادستی به میان میآید که دیگر نه بجاست و نه سازنده و مفید به حال کلیت این بخش از اقتصاد. روبیکا و امثال روبیکا بیش از حمایت، توقعاتی دارند که نهتنها برای این کسبوکار خصولتی که برای هر کسبوکار واقعی بخش خصوصی هم سمی است مهلک: اینکه با حمایتهای صددرصدی کسبوکار راه بیندازیم و بعد برای رونق و کاربرگیری هم از دیتابیسهای آماده استفاده کنیم. توقع هم نداشته باشیم که کاربران و کارشناسان و دولت و ناظران هم معترض ما شوند. روندی که این روزها در اکوسیستم نوآوری با برخی طرحها و برنامهها و عملکردها دنبال میشود، چیزی شبیه همین سناریوست که شرح داده شد. اینکه سرمایه از شما، یوزر هم از شما، مدیریت و منافع از آن ما! این «شما» هم از دولت تا مردم متغیر است. بستگی دارد چقدر سمبه این کسبوکارهای غیرواقعی پرزور باشد.
ماجرا ساده است. نه با فیل هوا کردنهای یکشبه میتوان کسبوکار نوآور بنا کرد، نه با رانت و حمایت بیحدوحصر دولتی و خصولتی. کسبوکار نوآوری زاییده همنشینی نیاز است با افکار و ایدههای خلاق. فرمول دیگری ندارد. تنها بدل جعلی آن، خرج کردن از جیب مردم برای مسیرهایی است که قبلا توسط دیگر خالیفروشان و هیاهوگران، پاکوب شده است و جز زمین سوخته این روزها خبری از آنها نیست.
این فرمول درباره هر کسی که سهمی بیش از توش و توان و آورده خود طلب میکند، صادق است. چه روبیکا باشد، چه پرداختیارهای گلخانهای و چه یک کسبوکار بزرگ استارتاپی جاافتاده که به دنبال آمادهخوری است. ته این مسیر چیزی برای ماندگاری نیست. ته مسیر خاصهخوری، نه از تاک نشان است و نه از تاکنشان.