کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
نخستین ماشین دودی که وارد ایران شد، مردم با سنگ به استقبالش رفتند، صنف ارابه و درشکه دشمن خونی این وسایل نقلیه جدید شدند و قاعده و قانون استفاده از این ماشینهای جدید هم حسینقلیخانی بود. ماشینها همینطور زیاد شدند و این آشفتگی یک قربانی بزرگ میخواست تا به یک نظم تعریفشده و قانونی برسد؛ این قربانی غلامحسین درویش ملقب به درویشخان بنیانگذار موسیقی دستگاهی ایران بود که در 54 سالگی و در اوج تجربه و بالندگی نخستین قربانی تصادف اتومبیل در ایران لقب گرفت. پس از مرگ این بزرگمرد بود که مقررات رانندگی و استفاده از اتومبیل در ایران تدوین شد.
ورود هر پدیده جدیدِ متفاوت با عادت و سنت به هر جامعه انسانی تقریبا یک قاعده خطی مشخص دارد؛ «انکار و مقاومت»، «آشفتگی»، «فرصتسوزی» و در نهایت «به رسمیت شناختن». این بار صحبت ما درباره پدیده جدیدی به نام رمزارزهاست که ورودش به ایران در سالهای اخیر کمابیش همین قاعده خطی را سپری کرده، اما هنوز مرحله آخر آن یعنی به رسمیت شناخته شدن نرسیده است.
این بار قربانی این پدیده جدید نه یک انسان که میتواند بخش مهمی از اقتصاد ما باشد؛ فرصت بزرگی که در وضعیت زیرزمینی بودن و کشاکش این پدیده اقتصادی نوظهور بین نهادهای سیاستگذار، تأمینکننده زیرساخت، تشکلهای حامی و متقاضیان اقتصادی به فنا رفته و میرود. رفتار اولیه با پدیده رمزارزها بهویژه در زمینه نحوه تأمین انرژی مورد نیاز برای استخراج آن، باعث شد که موضوع ماینینگ به جای مزارع بزرگ و شناسنامهدار، از دامداریها و مرغداریها و کارگاههای متروک صنعتی و حتی آپارتمانهای شخصی سر درآورد.
بخش خصوصی و شماری از سرمایهگذاران خرد و کلان به سمت آن رفتند، اما سیاستگذار و تصمیمساز توجه زیادی به آن نکرد. تا اینکه وضعیت به جایی رسید که بسیاری از تولیدکنندگان، خط تولید تولید خود را با دستگاههای ماینر جایگزین کردند و در اثر گسترش آن، سهم مصرف استخراج فاقد مجوز از برق به حدود 2 هزار مگاوات رسید، بدون اینکه قاعده و قانونی برای آن مشخص شود.
این شرایط نشاندهنده دوره آشفتگی و فرصتسوزی است. در چند سال اخیر، رمزارزها بین وزارتخانهها و سازمانهای ذیمدخل در این بحث همچون وزارت صمت، نیرو و ارتباطات سرگردان بوده و این موضوع باعث شده که هر بخش از سازمان دولت به عنوان سیاستگذار این عرصه به منافع و زیانهای خود بیندیشد و برای کلیت موضوع چارهجویی نکند. در این میان متولی بخش برق خود را بزرگترین زیاندیده این میدان یافته.
تعرفه برق در ایران به دلیل یارانه بسیار بزرگ سوخت موردنیاز برای تولید برق و همچنین اعطای یارانه به مابهالتفاوت قیمت تمامشده و قیمت تکلیفی و در نتیجه قیمت فروش بسیار پایین، بازار بسیار جذابی را برای ماینینگ ایجاد کرده است، اما این یارانهها قرار نیست در قالب ارزش افزودهای همچون بیتکوین به جیب استخراجکنندههای رمزارز سرازیر شوند.
علاوه بر این مسائل، بهتدریج تأثیر روانی میزان انرژی مصرفی برای ماینینگ در مقابل تأمین برق مردم چالش بیشتری خلق کرد. تأثیر روانی از این منظر ذکر شد که حدود 2 هزار مگاوات مصرف برق برای استخراج رمزارز در مقابل حدود 35 هزار مگاوات مصرف در مواقع نرمال سال و حدود 58 هزار مگاوات پیک برق در تابستان مقدار قابل اعتنایی نیست، اما اینکه برق یارانهای برای عدهای معدود درآمد دلاری ایجاد میکند و عده بسیار بزرگ مردم از این منابع بیبهره میمانند و بیبرقی هم میکشند، بار روانی را در جامعه ایجاد میکند. پلیسی شدن موضوع و برگزاری مانورهای جمعآوری مراکز استخراج خانگی و غیرمجاز هم نتوانست از افزایش مراکز غیرمجاز جلوگیری کند.
اما این سکه تهدید، روی دیگری نیز برای صنعت برق دارد؛ هماکنون ظرفیت نامی تولید برق در ایران حدود 85 هزار مگاوت و ظرفیت عملیاتی حدود 60 هزار مگاوت است. یک محاسبه سرانگشتی نشان میدهد که نیمی از این ظرفیت تولید در بیشتر مواقع سال خالی و بلااستفاده است. اگر کل سال را 62 هزار و 800 ساعت در نظر بگیریم، مصرف برق در حدود300 ساعت در سال در وضعیت اوج و 2700 ساعت در وضعیت پُرباری یا نزدیک بودن مصرف و تولید قرار دارد و مابقی زمان یعنی در حدود 60 هزار ساعت از سال نیروگاههای حرارتی کشور با ظرفیت محدود برای تأمین 35 تا 40 هزار مگاوات برق فعال هستند. این ارقام به این معنی است که حدود 25 هزارمگاوات از ظرفیت عملیاتی فقط معطل تأمین برق تابستان بوده و در بقیه طول سال متوقف و خارج از مدار است. لذا تعیین تکلیف، قانونی شدن و رسمیت یافتن استخراج رمزارزها در ایران علاوه بر استفاده بهرهورانه از ظرفیت صنعت برق، بخش دیگری از اقتصاد نوپا و نوآورانه کشور را نیز فعال میکند.
طبق برآوردهای اقتصادی، هر گیگاوات مصرف انرژی برای ماینینگ، یک و نیم میلیارد دلار درآمد ارزی برای کشور و ۶۰۰ میلیون دلار درآمد برای صنعت برق دارد. در طرف دیگر ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون دلار بازار جدید برای صنعت برق و تأسیسات و قریب به چند هزار فرصت شغلی نیز ایجاد میکند. پیششرط تحقق تمام این رقمهای کلان، همگامی و هماهنگی سیاستگذار و فعالان حوزه رمزارز است و به رسمیت شناخته شدن کامل این حوزه به عنوان یک پدیده جهانی نوظهور.