این روزها برخی تلاش میکنند به هر طریق ممکن فضا را متشنج کنند و با راهانداختن جو سنگین علیه اقتصاد نوآوری زمینههای رشد را از ایران بگیرند. مثلاً عدهای تلاش میکنند با تحریک روحانیت آنها را علیه رمزارزها و فقه و شرع را به مانعی بر سر راه رمزارزها تبدیل کنند.
فقه شیعه همیشه نشان داده که نسبت به مسائل روز آگاهانه رفتار میکند؛ منتها برخی در شرایطی که آب گلآلود است، سعی بر این دارند که نهنگ شکار کنند و به همین خاطر مدام آب را گلآلود میکنند! در کشورهای اسلامی به غیر از ایران هم موضوع داراییهای دیجیتال به موضوع بحث جدی تبدیل شده و روحانیون پیشرو سعی میکنند ابعاد گوناگون فقهی و شرعی پدیدههای جدید را بررسی کنند.
از آن سو عدهای تلاش میکنند نگاه به رمزارزها را امنیتی کنند. ما در سالهای گذشته از این نگاه آسیبهای زیادی دیدهایم؛ امنیت با گسترش نگاه امنیتی ایجاد نمیشود. برای اینکه بتوانیم امنیت ایجاد کنیم باید تلاش کنیم بهصورت پویا پدیدههای جدید را بشناسیم و مدام روشهایمان را تغییر دهیم.
اگر بخواهیم با برچسب امنیتی زدن به هر پدیده جدیدی آنها را مدیریت کنیم، در نهایت نهتنها قادر به کنترل نخواهیم بود، بلکه زمینه رشد بیشتر اقتصاد زیرزمینی را فراهم میکنیم. رمزارزها را معادل مواد مخدر، قمار و شرطبندی گرفتن، ظلم به خودمان است. رمزارزها طلیعه تکنولوژیای هستند که هرچند هنوز نابالغ است، ولی در سالهای آینده شاهد بلوغ این فناوری و کسبوکارهای مرتبط با آن خواهیم بود.
معلوم نیست انگیزه افرادی که تلاش میکنند همهچیز را ممنوع کنند، چیست. برخی بهدروغ میگویند چین و آمریکا رمزارزها را غیرقانونی اعلام کردهاند؛ آنها نمیگویند که دولت چین مهمترین مدعی در عرصه رمزارز بانک مرکزی است و در حوزههای گوناگون رمزارز یکی از بازیگران جدی بازار است.
چین مورد خاصی است و مدیریت تکنولوژی در این کشور ابعاد ناشناخته زیادی دارد و نمیتوانیم با در نظر گرفتن یک عامل یا یک رفتار، نسخهای برای ایران تجویز کنیم. کشورهای اروپایی و نهادهای رگولاتوری متعدد هم در حال مقرراتگذاری هستند و تا همین امروز نیز نهادهای ناظر مالی دستورالعملهای متعددی در زمینه رمزارزها تهیه کردهاند.
آنچه نباید در میان این بحثها به فراموشی سپرده شود، فلسفه رمزارزهاست. همانگونه که پول و دنیای مالی فلسفه خودشان را دارند، بیتکوین و رمزارزها هم فلسفهای دارند که باعث شده تا این حد برای مردم جهان جذاب باشند. ممکن است بخشهایی از این فلسفه را دوست نداشته باشیم، ولی انکار روندی که جهان را درنوردیده، در نهایت منجر به این میشود که ما اقتصاد ایران را از فرصتهایی که میتوانسته کمکحال مردم باشد، محروم کنیم.
این در حالی است که کشورهای اطراف مانند امارات تأکید زیادی بر این دارند که میخواهند هاب رمزارزی جهان باشند و با ایجاد مشوقهایی تلاش میکنند کارآفرینانی از همه نقاط جهان را جذب دبی کنند؛ در این شرایط رقابتی عدهای تلاش میکنند به هر شکل ممکن کارآفرینان را از ایران برانند!
اگر بخواهیم پدیدهای را که فلسفه قابل توجهی دارد، رد کنیم و چشممان را ببندیم و کسبوکارهای ایرانی را که تلاش میکنند شفاف فعالیت کنند و مدام از مقرراتگذاری میگویند، محدود کنیم؛ بدانیم که این رفتارها به مثابه انداختن فرش قرمز زیر پای خارجیهاست.
بر خلاف تصور عدهای، ایجاد محدودیت، مصونیت نمیآورد و صرفاً محرومیت از رشد به ارمغان میآورد.
بیتکوین و رمزارزها ممکن است در سالهای آینده دستخوش تحولات ریز و درشت بسیاری شوند، ولی پدیده و فلسفه پشت این رمزارزها خبر از آیندهای ناگزیر میدهد. ما نمیتوانیم به بهانه کنترل با روشهای قدیمی به سراغ این پدیدههای جدید برویم.
برای این موضوع لازم است که گفتوگوهای جدی بین قانونگذاران، رگولاتورها، کسبوکارها و فعالان اقتصادی و کاربران این فضا، مجریان قانون و همه آنهایی که تلاش میکنند مردم در امنیت زندگی کنند، شروع شود. اگر این گفتوگوها انجام نشود، در سالهای آینده زیان جبرانناپذیری به خودمان وارد میکنیم.
پدیده رمزارزها در جهان با اما و اگرهای بسیاری روبهروست، ولی هیچکدام از کشورهای پیشرو و توسعهیافته بهکل این پدیده را محدود نکردهاند. کشورهای پیشرو تلاش کردهاند با شناخت ماهیت داراییهای دیجیتال، زمینه استفاده بهینه از فرصتها و کاهش ریسکها و آثار زیانبار آن را فراهم کنند. ما هم میتوانیم با توجه به شرایط ایران چارچوبهای مناسبی را تدوین کنیم تا هم مردم بتوانند از مزایای حوزههای جدید بهرهمند شوند و هم آسیبها کاهش یابد.