کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
بیشتر کسبوکارهای نوآور کشاورزی در ایران بر فروش محصولات متمرکز هستند. در میان این کسبوکارها «باغبازار» اما ایده متفاوت کشاورزی مشارکتی را عملی کرده است. در این شیوه، مردم با مشارکت در کشاورزی به کشاورزان و باغداران توانی مضاعف برای تولید محصولات باکیفیتتر میدهند و در مقابل، در سود و زیان آنها شریک میشوند. سام صفوی، از همبنیانگذاران این کسبوکار، در گفتوگو با «کارنگ» از تجربه ایجاد زیرساخت کشاورزی مشارکتی میگوید.
منظور از کشاورزی مشارکتی در کسبوکار شما چیست؟
کشاورزی مشارکتی یعنی افرادی که شغلشان کشاورزی نیست، در کاشت، داشت، برداشت یا پس از برداشت با افرادی که شغلشان کشاورزی است، مشارکت میکنند و در سود و زیان شریک میشوند.
کارتان را چطور شروع کردید؟
باغبازار به عنوان پیشگام کشاورزی مشارکتی، کارش را با ایجاد مزرعههای زیستی مشارکتی شروع کرد. ما بسیاری از محصولات پرمصرف خانوار ایرانی را به صورت زیستی و با تکیه بر شیوه مشارکتی در جیرفت کاشتیم و گواهینامه ارگانیک گرفتیم. مثلا مصرف آب هندوانههای ما، یکششم میانگین کشور بود و گلخانههایی که طراحی کردیم، حدود یکپنجم سازههای رایج گلخانه خرج برمیداشت. این برای کشاورزانی که نمیتوانستند زیاد هزینه کنند، عالی بود و سلامت مصرفکنندگان را هم تأمین میکرد. آن زمان خانوارها قبل از شروع فصل کشت، مشترک محصولات مزارع مشارکتی میشدند و مثلا به اندازه 12 هفته حق اشتراک میپرداختند. وقتی برداشت محصولات مزرعهها شروع میشد، هر هفته یک سبد با ترکیبی معقول و با وزن حدود چهار تا پنج کیلوگرم تحویل مشترکان میشد.
ارزش کار این بود که کشاورزانی که متعهد به کشاورزی مسئولانه بودند، با تکیه بر مشارکت گروههای مصرفکنندگان که عمدتا خانوارهای شهری بودند، تأمین مالی میشدند. در عوض، خانوادههای شهری هم محصولات خوراکی ارگانیک را ارزانتر و کاملا تازه به دست میآوردند. ما این فرایند را حدود سه یا چهار فصل زراعی ادامه دادیم تا اینکه متوجه شدیم چالشهای کشاورزان مسئولیتپذیر ایرانی، تنها با تکیه بر توسعه مزارع مشارکتی زیستی قابل حل نیست و باید مدل فراگیرتری را طراحی و پیادهسازی کنیم؛ مدلی که بتواند هر کشاورز یا باغدار مسئولیتپذیر ایرانی را بالقوه در بر بگیرد.
به عنوان مثال، در سال 1399 مدل فعلی باغبازار مشارکتی را برای محصول انگور یاقوتی، در منطقه زهک استان سیستان و بلوچستان، نزدیک به مرز ایران و افغانستان پیادهسازی کردیم. در این منطقه، باغدارها علیرغم سختگیری طبیعت، با راهنمایی متخصصان جهاد کشاورزی، باغهای انگور یاقوتی را توسعه دادند و چون محصولشان زودتر از بقیه مناطق کشور به دست میآید، توجیهپذیر است. اما مشکلاتی هم دارند که همچنان لاینحل مانده است. مثلا همه میدانند که بیشتر کشاورزان، حوالی فصل برداشت نقدینگی ندارند، چون هرچه داشتهاند در طول دوره هزینه کردهاند و منتظر برداشت محصولند. حتی خارج از ایران هم روال همین است. باغدار برای مزد کارگرانی که محصول را میچینند، جعبههای استاندارد، حملونقل، بازاریابی و فروش حرفهای به پول نیاز دارد. کشاورز اینها را چطور با دست خالی و تن خسته تأمین کند؟
در ماجرای باغهای زهک، به باغدارهای طرف قراردادمان در آنجا گفتیم باغها را جلوجلو نفروشید. از طرفی، با مشارکت مردم، با کارخانه جعبهسازی در جیرفت هماهنگ کردیم و تعداد زیادی جعبه استاندارد و کاغذ بهداشتی آوردیم و با همکاری جهاد کشاورزی در اختیار باغدارها قرار دادیم. همچنین هماهنگ کردیم ماشینهای سردخانهدار مناسب به منطقه آمدند. محصول به صورت استاندارد چیده و بارگیری شد و به بازار رفت. نتیجه اینکه باغداران شاید برای اولینبار از فروش محصولشان رضایت داشتند و محصول هم با کمترین ضایعات، با ظاهر بسیار مناسب، در بستهبندی بهداشتی و کوتاهشدن دست دلالان در بازار توزیع شد و به دست مردم رسید.
این مشارکت چطور اتفاق میافتد؟
معمولا وقتی کشاورزی درخواست برگزاری باغبازار مشارکتی را در سامانه ثبت میکند، همکاران ما آن را ارزیابی میکنند. در صورت تأیید، میان باغبازار و کشاورز قرارداد مشارکت منعقد میشود. بعد از این مرحله، پیشفروش محصول اتفاق میافتد و پس از اینها، خلق ارزش محقق میشود.
وقتی میگوییم کشاورزان، منظورمان همه باغداران، کشاورزان، گلخانهداران، زنبورداران، پرورشدهندگان دام، پرندگان و ماهی هم هست که شامل شرکتهای تعاونی و استارتاپهای کشاورزی نیز میشود. هرجا فرصتی برای مشارکت در کشاورزی وجود داشته باشد، میشود روی باغبازار حساب کرد.
کشاورزان چگونه تأیید میشوند و بعدا چه نظارتهایی بر کارشان میشود؟
پس از مراجعه کشاورزان به سامانه باغبازار و پرکردن فرم آنلاین ثبتنام کشاورزان، کارشناسان باغبازار ارزیابی را انجام میدهند و پس از آن، وارد فاز انعقاد قرارداد و اجرا میشویم. نظارت بر حسن اجرای مفاد قراردادها هم دقیق و حسابشده است.
تجربه این کار نوآورانه را چطور ارزیابی میکنید؟
واقعیت این است که پیشخرید و پیشفروش محصولات کشاورزی، شاید قدمتی به اندازه اقتصاد کشاورزی داشته باشد. یکی از مهمترین دلایل اینکه این نوع قراردادها تاکنون در عرف کشاورزی دوام آوردهاند، مفید بودن و جذاب بودنشان برای طرفین بوده است. حالا باغبازار به عنوان سامانه کشاورزی مشارکتی، زیرساخت منصفانه و متمرکز بر کشاورزی مسئولانه و تجاریسازی مسئولانه طراحی کرده که فقط بهدنبال منفعت مادی نیست و ارزشهای اجتماعی، محیطزیستی و مرتبط با سلامتی انسان را هم در نظر میگیرد.
اساسیترین چالشهایی که با آن روبهرو بودهاید چه بوده است؟
مهمترین چالشی که با آن مواجه بودیم، طراحی مدل کسبوکار بود. مدل فعلی در طول زمان و با سعی و خطا و هزینههای قابل توجهی شکل گرفت. گرچه از ابتدا میدانستیم که به دنبال مدلی از کشاورزی حمایتشونده به وسیله جامعه هستیم. بعد از آن، مسئله آب و در رتبه سوم هم تولید برخی از محصولات کشاورزی با کیفیتی نامطلوب بود که میتوانستیم بازار خیلی خوبی داشته باشیم ولی نداریم و دیگران جای ما را در بازارهای جهانی و حتی منطقهای میگیرند.