
مرزباننامه اثری ارزنده از نثر فارسی است که نویسنده، گوینده و ادیب توانا سعدالدین وراوینی آن را بازنگاشته است. مرزباننامه در میانه سالهای ۶۱۷ تا ۶۲۲ هجری قمری از گویش طبری باستان به پارسی دری برگردانیده شد. مرزباننامه در شیوه نوشتار پیرو روش نصرالله بن عبدالحمید منشی مترجم کلیله و دمنه از عربی به فارسی است. در باب دوم مرزباننامه میخوانیم:
«آوردهاند که ملکی بود از ملوک سلف، شش فرزند خلف داشت… چون ملک را نوبت پادشاهی به سر آمد و… هنگام آن فراز آمد که ازین جهان بگذرد و بر دیگران بگذارد، فرزندان را بخواند و بنشاند و گفت: بدانید که من از جهان نصیبِ خویش یافتم و آنچ اندر ازل مقسوم بود، خوردم، سرد و گرمِ روزگار دیدم و تلخ و شیرین او چشیدم… اکنون از شما میخواهم که وصایای من در قضایای امور دنیا نگاه دارید و معلوم کنید که بهترین گلی که در بوستانِ اخلاق بشکفد و به نسیم آن مشامِ عقل معطر گردد، سپاسداری و شکرگزاریست.
و گفتهاند: سپاسدار باش تا سزاوار نیکی باشی،… و بردبار شو تا ایمن شوی و داد از خویشتن بده، تا داورت به کار نیاید و از خود به هر آنچ کنی راضی مشو تا مردمت دشمن نگیرند… و باددستی و تبذیر از جود و سخا مشمر،… و بخل و امساک از کدخدائی مدان و عدالت میان هر دو صفت نگه دار… و گفتار با کردار برابر دار… و بدان که دروغ مظنّه کفرست و ضمیمه ضلال… و حقیقت بدان که عیب که از یک دروغ گفتن بنشیند به هزار راست برنخیزد و آنک به دروغگوئی منسوب گشت، اگر راست گوید، ازو باور ندارند… و تا توانی با دوست و دشمن راهِ احسان و اجمال میسپر که هم در دوستی بیفزاید و هم از دشمنی بکاهد.