کارنگ، رسانه اقتصاد نوآوری ایران
رسانه اقتصاد نوآوری ایران

شایستگی حرفه‌ای چیست و چرا سخت به دست می‌آید؟ / کاردرست‌های بی‌ادعا

به این فکر کرده‌اید که اگر می‌خواستید از آدم‌هایی که تاکنون در محیط‌های کاری با آنها روبه‌رو شده یا کار کرده‌اید دسته‌بندی کنید چه پرسوناها و دسته‌هایی را باید برمی‌شمردید؟

من پیش‌تر در فضاهای کاری یک دسته‌بندی شخصی از آدم‌ها داشتم؛ دسته‌بندی‌ای که با کمک متغیرهای گوناگونی که طی سال‌های مختلف آنها را روی کسب‌وکار یا خروجی حرفه‌ای آدم‌ها تأثیرگذار دیده بودم تعریف می‌کردم.

دسته‌بندی‌هایی که اگر بخواهید همه متغیرهای شخصی و حرفه‌ای را با هم جمع بزنید از شمار خارج می‌شوند و سرسام می‌گیرید و می‌رسید به یک لیست بلندبالا مانند کاربلدها، کارنابلدها، شکننده‌ها، نترس‌ها، محافظه‌کارها، مهارت‌دارها، تاریخ‌گذشته‌ها، سرسخت‌ها، مسئله‌حل‌کن‌ها، نیدی‌ها (وابسته‌ها)، نقشه‌ریزها و حساب‌کتاب‌کن‌ها، سمی‌ها، کارراه‌اندازها، یاری‌گر‌ها، معتاد‌ها (ورک‌هولیک‌ها منظورم است!)، خوش‌فکرها، جستجوگرها، به‌روزها، فسیل‌ها، درجازن‌ها، جاه‌طلب‌ها، تمام‌کننده‌ها و… ده‌ها و شاید صدها دسته دیگر.

از یک جایی به بعد متوجه شدم که این دسته‌بندی‌ها اینقدر متنوع و زیاد هستند که عملاً به درد آدمیزادی که می‌خواهد در یک حرفه و کسب‌وکار، کار درست را از دیگری بخواهد یا دنبال کند زیاد به کار نمی‌آیند. تازه یک خطر دیگر هم داشت؛ یک مترومعیار مخفی بود که هرچقدر هم سعی می‌کردم صرفاً در مواجهه حرفه‌ای با آن آدم‌ها از آن استفاده کنم باز ممکن بود در زندگی روزمره یا محیط‌های غیرکاری با آنها در دام قضاوت‌های ناصواب بیفتم.

از یک جایی به بعد فرمولم را با ترکیب تعداد زیادی و حذف بسیاری دیگر از این دسته‌بندی‌ها به یک کلیدواژه کارساز رساندم که در مواجهه با آدم‌های دنیای کاروکسب متر بهتری است؛ شایستگی حرفه‌ای.


چیزی که از رزومه و لینکدین نمی‌توان فهمید


به این نتیجه رسیده‌ام که آدم‌ها باید شایستگی حرفه‌ای داشته باشند. یک ویژگی کیفی که از رزومه‌ها و حرف‌ها و لینکدین و پرسونال برند و حتی سابقه کار چندماهه آدم‌ها نمی‌توان متوجه آن شد. شایستگی حرفه‌ای چیزی است شبیه عمق آدم‌ها. خصیصه‌ای که در آدم‌ها با تلاش و زحمت و عرق‌ریزی جسم و روان آدم‌ها به دست می‌آید، آن‌هم در ترکیب با شوق یا تعهد آدم‌ها به کاری که می‌کنند.

زیاد دیده‌ام یک آدم کم‌حرف و در نگاه اول غیرتاثیرگذار در کسب‌وکارها را که گوشه‌ای آرام و بی‌هیاهو کار به‌ظاهر کم‌اهمیتی (از دیدگاه دیگران) را با شایستگی و در یک سطح بدون افت از کیفیت هر روز انجام می‌دهد. آدم‌هایی که انگار شغل و حرفه و تخصص‌شان را تمام و کمال پذیرفته و درونی کرده و برای رسیدن به سطح بالایی از مهارت و دانش ماه‌ها و سال‌ها زحمت کشیده‌اند.

مثلاً دیده‌اید یک کافه می‌روید و قهوه‌ای می‌خورید که دقیقاً همان‌ چیزی بوده که می‌خواسته‌اید؟ بدون ادااطوار یا جلب‌ توجه ویژه‌ای یا وارد کردن استرس و تنش و خجالت و فشار و هزینه خاصی به شما از سوی کسی که آنجا را می‌چرخاند. حالا تصور کنید این کیفیت و این رویه، درونی آن آدم شده باشد و هر روز و به هر کسی همین خدمت را همینطور درست‌وحسابی و دلچسب بدهد. این می‌شود شایستگی حرفه‌ای. این همان کفایت حرفه‌ای است؛ کاری را به شایستگی انجام دادن.

ماشین‌تان را به یک مکانیکی می‌برید و نه‌تنها همه عیب و ایرادهایی که فکر می‌کردید داشته را تعمیر می‌کند و تا ماه‌ها خیال‌تان از آن ایراد راحت می‌شود بلکه از سپردن ماشین‌تان به دست آن آدم، حس خوبی می‌گیرید و دانش و مهارت آن آدم بدون اینکه برای به رخ کشاندنش تلاشی شده باشد به جان‌تان می‌نشیند. یا یک آبدارچی را به خاطر بیاورید که در یک جلسه چای و قهوه و میوه را سرو کرده بی‌آنکه نقصی در کارش باشد یا کسی از حضار جلسه مجبور شده باشد تکانی به خودش بدهد یا حواس آدم‌ها از موضوع جلسه پرت شده باشد…


آنها که در کار، دردسرتان نمی‌دهند


صحبت از آدم‌هایی است که کارشان معمولاً دوباره‌کاری ندارد. رفت و برگشت‌تان با آنها در کارها و پروژه‌ها و قراردادها و معامله‌ها حداقل است. اعصاب‌تان در کار با آن‌ها خرد و خاکشیر نمی‌شود. به یاد بیاورید مثلا نجاری که برای شما میزی درست کرده که هر وقت چشم‌تان به آن می‌افتد با خود می‌گویید چقدر آدم کاردرستی بود؛ کسی که بی‌دردسر و بی‌هزینه اضافی و بی‌تلف کردن وقت و انرژی شما کاری که تعهد داده بوده را تمام و کمال انجام داده است.

یکی از ویژگی‌های جذاب آنها که شایستگی حرفه‌ای دارند این است که مفهوم جذاب اما دست‌مالی‌شده «قدرت حل مسئله» بهره‌مندند اما به همان اندازه که به آن نیاز دارند! نه در مقیاس کل یک شرکت، نه در مقیاس بحران‌های استراتژیک، نه در مقیاس مواردی که می‌تواند یک کسب‌وکار را تکان دهد… بلکه آن‌ها در همان موقعیت و تخصص خودشان قدرت حل مسئله دارند. اگر ویراستاری است که وسط کار نرم‌افزار آفیسش از کار افتاده خودش از پس حل مسئله‌اش برمی‌آید، اگر مدیر مارکتینگ یک شرکت است که باید تصمیم به اضافه شدن یا کم کردن یکی از افراد تیمش بگیرد خودش راه‌حلی برای مسئله‌اش پیدا می‌کند و مسئله‌اش را به مسئله دیگران تبدیل نمی‌کند. یک حجم محدود اما کارراه‌انداز از قدرت حل مسئله. همینقدر ساده و همینقدر کاربردی و مفید!

درباره آدم‌هایی حرف می‌زنیم که مهارتشان با یک دز خوشایندی از مهر و اشتیاق حرفه‌ای آغشته شده است. چیزی از تخصصشان در رگ و پی و اندیشه‌شان رسوب کرده و ته‌نشین شده است. ممکن است از شرایط کار و دستمزد و حتی حال و پیش‌بینی آینده‌شان ناراضی باشند اما آن را مسئله دیگری می‌بینند و در نتیجه کار یا در فرایندهای هرروزه کاری‌ و ارتباط‌شان با همکارانشان یا مشتریانشان نمودی ندارد.

در حرفه خودمان مثلا تجربه همکاری با ادیتور عکس یا گرافیست‌ یا حتی نیروهای خدماتی‌ای داشته‌ام که اگرچه به چشم خیلی‌ها نمی‌آمدند اما همیشه کارشان را با کیفیت و بدون دردسر برای دیگران انجام می‌دادند. افرادی که درک درستی از خواسته‌ها و انتظارات دیگران از مهارت و تخصص و وظیفه خود دارند و آن را در همان سطح و حتی بالاتر ارائه می‌دهند.


خصیصه‌ای که کم یافت می‌شود!


شایستگی حرفه‌ای ربطی به جایگاه شغلی ندارد. چه بسیار مدیرهایی که بویی از آن نبرده‌اند و چه بسیار کارشناس‌هایی که همه برخورد و کار ما با آن‌ها ده دقیقه هم نکشیده اما خاطره کار درست حرفه‌ای‌شان همیشه پس ذهن ما مانده.

شایستگان حرفه‌ای کمتر کارشان به عذرخواهی می‌کشد، کمتر بهانه می‌آورند، کمتر زیر کار در می‌روند، کمتر ادعا دارند، کمتر مجبور می‌شوید جورشان را بکشید. آن‌ها در یک کلام کارشان را تمیز انجام می‌دهند.

اما شایستگی حرفه‌ای را نباید با مهارت‌های تخصصی یا دانش فنی آدم‌ها اشتباه گرفت. کفایت و شایستگی حرفه‌ای ترکیبی است از مهارت و دانش با خصیصه‌های نرم دیگری که معمولا نمی‌توان با دقت و شفافیت زیاد تفکیک‌شان کرد. برای شایستگی حرفه‌ای باید هم دانش داشت و هم تعهد کاری و هم دلسوزی و هم تداوم و هم تحمل و هم میل به یادگیری و اصلاح و هم ده‌ها ویژگی دیگر که معمولا نمی‌توان از طریق دوره‌ها و یوتیوب و آموزش‌های فنی آن‌ها را فراگرفت. مجموعی است از ویژگی‌هایی که باید درست روی هم دیگر چفت شوند تا شخصیت حرفه‌ای کسی را شکل دهند.

شکی نیست که آموزش همیشه و همه جا کارساز است و آدم‌ها را و سطح توانایی‌هایشان را ارتقا می‌دهد اما به تجربه دریافته‌ام که نمی‌توان با پادکست شنیدن یا رویداد و دوره رفتن یاد گرفت که زندگی حرفه‌ای‌مان را و مراوده تخصصی‌مان با یک شرکت یا آدم‌های دیگر را چطور با شایستگی تمام و در یک چرخه تکرارپذیر سطح‌بالا به پیش ببریم. به همین دلیل است که وقتی در کسب‌وکارها و شرکت‌ها و تجربه‌های همکاری‌مان با دیگران سرک می‌کشیم تعداد این شایستگان حرفه‌ای را اندک‌شمار می‌یابیم. شایستگان حرفه‌ای همان‌ها هستند که با اطمینان به دیگران معرفی و توصیه‌شان می‌کنیم. مثل کفاشی که سال‌هاست کارش را تمیز انجام می‌دهد، مثل نقاش ساختمانی‌ای که به هرکسی که خواسته رنگی به دیوار خانه یا دفترش بزند معرفی‌اش کرده‌اید، مثل …

لینک کوتاه: https://karangweekly.ir/sdmw
نظر شما درباره موضوع

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.