کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
فضای کسبوکار در بازار رمزارز بینالمللی است؛ بنابراین یکی از کلیدواژههای این حوزه واژه اینترنشنال است. اما این ویژگی بینالمللیبودن، گرایش ما به استفاده از موقعیت ایرانیبودنمان را نفی نمیکند. در نتیجه خوب است بحث را با این سؤال شروع کنیم که چگونه در بازار رمزارزها از موقعیت ایرانیبودن استفاده کنیم؟
سؤال بسیار خوبی است. چنین به نظر میرسد که اگر بخواهیم در فضای بینالمللی کار کنیم، لازم است به ایران خدمات ندهیم؛ در مقابل اگر به ایران خدمات بدهیم، باید کار با سایر نقاط جهان را از اهداف کاری خودمان حذف کنیم. در واقع مسئلهای که باعث شده ما در ایران عقب بیفتیم و رشد اقتصادی کمی داشته باشیم، انزوا در دنیا و حذفشدن در روابط بینالمللی است.
من بهشخصه همواره به کار بینالمللی مایل بودهام. اما به دلایلی که ذکر کردم، نه در بورس و نه در فارکس، نتوانستم این کار را محقق کنم. در بازارهای دنیا دو حوزه کسبوکار وجود دارد که اگر به قدرتهای بزرگ نزدیک نباشند، حق ورود حرفهای به بازار جهانی را ندارند؛ صنعت نظامی و صنعت مالی.
امروز حتی صنعت مالی در این زمینه ارجحیت دارد؛ زیرا هزینه صنعت نظامی بالاست. ضمن آنکه صنعت مالی در عین آنکه هزینه کمتری دارد، پیامدهای آسیبزنندهتری نیز دارد. برای مثال اولین اقدام آمریکا علیه ایران یا روسیه تحریم مالی است. این شیوه از مقابله بسیار مؤثرتر از مقابله نظامی است.
با وجود چنین شرایطی، من بهدنبال راهی بودم که در ایران بتوان در فضای بینالمللی کار کرد؛ بودن در ایران برایم اهمیت داشت. شش سال گذشته که با بیتکوین و سپس با بلاکچین آشنا شدم، آن را مانند روزنهای دیدم که باعث برهمزدن نظم و قاعده قبلی شده است.
در نتیجه، به این استدلال رسیدم که گویا توزیع ثروت در حال تحول است و نهادهای کشورهای قدرتمندی که تاکنون قدرت خود را با ثروت خویش به دست آورده بودند، موقعیتهای متفاوتی خواهند داشت. ضمن آنکه به نظرم رسید محدودیتهای سفتوسخت ارتباطات بانکی دیگر برقرار نخواهد بود؛ زیرا صنعت رمزارز ماهیت غیرقابلکنترل و غیرمتمرکزی دارد و این میتواند بسیار کمککننده باشد.
با توجه به این دریچه گشودهشده، با خود فکر کردم که چگونه میتوانیم خدماتی را هم به ایرانیان و هم در فضای بینالمللی عرضه کنیم. به نظرم رسید میتوانیم با استفاده از رمزارزها، بلاکچین، نوشتن قراردادهای هوشمند و… این کار را انجام دهیم. اما نهایتاً این داراییها برای آنکه واجد ارزش تلقی شوند، باید قابلیت معامله و نقلوانتقال داشته باشند. بهویژه آنکه قلب این اکوسیستم تبادل یا exchange است.
در سال 2017 که من کار خود را آغاز کردم، صرافی بایننس هم بهتازگی کار خود را شروع کرده بود. چندین صرافی بسیار قوی مانند بیترکس و بیتمکس نیز وجود داشتند. ما در ایران صرافی نداشتیم. ایرانیها در صرافیهای خارجی بودند و به همین دلیل تصور من این بود که بهزودی برای معاملهگران ایرانی مشکلاتی ایجاد میشود؛ چنان که بیترکس نیز بعداً حساب ایرانیان را بلوکه کرد.
بنابراین ما از سال گذشته صرافی مزدکس را ایجاد کردیم. در حال حاضر تیم قدرتمندی پشتیبان این صرافی است که اعضای آن با امور مالی (فایننس) و فناوری آشنا هستند. بر این اساس، در حال پیشروی در راه بینالمللیشدن هستیم.
بزرگترین دغدغه ما سرمایهها، شرکتها و استارتاپهای درون ایران است. هدف ما بیشتر آن است که این دغدغه را در بازار ایران رفع کنیم. یعنی شرکتهای ایرانی بتوانند برای پیشرفت از دنیا سرمایه جذب کنند.
در این مسیر چگونه با چالش عمق بازار و تعداد محدود کاربران که پاشنهآشیل صرافیهای داخلی است، مواجه میشوید؟
ما در مزدکس بر خلاف صرافیهای ایرانی چالش عمق بازار را نداریم. صرافیهای ایرانی با ریال کار میکنند و مجبورند خودشان ریال را تأمین کنند؛ یا مانند نوبیتکس، لازم است مشتریانشان آنقدر زیاد شود که نقدینگی صرافی را فراهم کنند. ما تلاش کردیم این مسئله را به شکل دیگری حل کنیم.
مشخصه صرافیهای بینالمللی ارتباط و پیوستگیشان با یکدیگر است. در دنیا فراهمکنندگان نقدینگی (liquid providers) بازارسازان (market makers) بزرگی هستند. وقتی شما صرافی تأسیس میکنید، این بازارسازان مشکل نقدینگی شما را حل میکنند. پس از راهاندازی صرافی، با این نهادها قرارداد بسته میشود و آنها تا هنگامی که مشتری کافی برای صرافی جذب شود، نقدینگی صرافی را تأمین میکنند. از این مرحله به بعد، هر چقدر صرافی امتیاز داشته باشد، مشتریان بیشتری پیدا خواهد کرد. اما در هر صورت مشکل نقدینگی وجود ندارد.
این فراهمکنندگان نقدینگی به ایران خدمات نمیدهند. ما پس از تأسیس مزدکس با چندین مؤسسه مذاکره کردیم و نتیجهای نگرفتیم. در نتیجه با دانشی که در بورس داشتیم، مجبور شدیم خودمان این کار را انجام دهیم که اتفاقاً همین اقدام امروز به نقطه قوت ما تبدیل شده است. ما با حسابهای کاربری تأییدشده (verified) به صرافیهای بینالمللی متصل هستیم و کار بازارسازی و تأمین نقدینگی را برای خودمان انجام میدهیم.
برای این کار خودمان را از نظر فنی منطبق کردیم و از نظر مالی نیز خودمان بودجه اولیه را تأمین کردیم. در تأمین نقدینگی بیشتر (برای مثال اگر فردی بخواهد 20 بیتکوین معامله کند) از سویی به مارکتینگی متکی هستیم که بهتازگی آن را آغاز کردهایم و از سوی دیگر از خدمات سهامگذاری (staking) استفاده میکنیم. یعنی افرادی که مایل باشند، میتوانند رمزارزهای خود را در صرافی ما سهامگذاری کنند. ما از این رمزارزها برای تأمین نقدینگی خود استفاده میکنیم و در مقابل بر اساس برآورد مشخصی به آنها سود میدهیم که حتی از صرافی بایننس بیشتر است.
یک مسئله در بازار رمزارز که بسیار درباره آن صحبت میشود، حضور مؤسسات و شرکتهای بزرگ در این بازار است که از آن به ورود سازمانی تعبیر میشود. چقدر پیشبینی میکنید که در ایران نیز به این سمت برویم؟ به نظر میرسد که در ماههای گذشته نیز چنین اتفاقی افتاده است، اما آشکار نیست. آیا شما سرویسی را برای ورود سازمانی فراهم کردهاید؟
طراحی سرویسهای ما اساساً برای سازمانهاست. رابط کاربری سرویسهای ما ساده نیست و همچنین ما با ریال کار نمیکنیم. از طرفی پیشزمینه ما نیز بازار نهادهای مالی و پولی است؛ به همین دلیل سرویسها را برای مدیریت دارایی و خدمات خاص بوروکراتیک طراحی کردهایم؛ از رابط برنامهنویسی کاربردی کامل یا full API استفاده میکنیم؛ همچنین زیرساخت کاستودی (Custody) را اجرا کردهایم.
مزدکس از معدود صرافیهایی است با کاستودی سرویسهای بینالمللی وارد مذاکره شده تا از آنها خدمات بگیرد. در واقع ما قصد داشتیم از آنها تأیید و لیسانس بگیریم و به همین دلیل الزاماتشان در زمینه کدنویسی و نگهداری را بررسی و اجرا کردیم. اما متأسفانه این سرویسها به ایران خدمات نمیدادند و درخواست ما را نپذیرفتند.
همچنین ما بهدلیل داشتن حسابهای چندامضایی، مسائل مربوط به وثیقهها و… خدماتی را به نهادها ارائه میدهیم. اما بهصورت خاص، هدف ما از طراحی سرویس مالی برای نهادها این بوده که بتوانند داراییهای دیجیتالی را مدیریت کنند و ما نیز این داراییها را فهرست کنیم.
هدف مزدکس آن است که شکلی از بازار سرمایه را در ایران اجرا کند. این صرافی قصد دارد برای صنایع و شرکتهای بازار بورس و صندوقها سرمایه جذب کند. در واقع قرار است با فعالیت مزدکس پلی شکل بگیرد که جریان نقدینگی را به بازار سرمایه وارد خواهد کرد.
این تأمین مالی که قرار است از طریق مزدکس یا بهطور کلی بازار رمزارز انجام شود، چقدر معطوف به بازار ایران است؟ یا آنکه در بازار بینالمللی افراد و شرکتهای دیگر نیز میتوانند از آن استفاده کنند؟
در دنیا مسئله تأمین مالی در اولویت نیست؛ زیرا آنها ابزارهای مالی بیشماری در اختیار دارند و دسترسی آسانی به منابع مالی دارند؛ در نتیجه به تأمین مالی نیاز ندارند. بزرگترین دغدغه ما سرمایهها، شرکتها و استارتاپهای درون ایران است. هدف ما بیشتر آن است که این دغدغه را در بازار ایران رفع کنیم. یعنی شرکتهای ایرانی بتوانند برای پیشرفت از دنیا سرمایه جذب کنند.

با توجه به وضعیت اقتصادی ایران که بسیاری از درها به روی آن بسته است، شما چقدر به بازار رمزارز به چشم یک فرصت نگاه میکنید؟ یعنی با وجود آنکه تهدیدها و ریسکهای این بازار پابرجاست، به نظر شما ایران چگونه میتواند از این بازار رمزارز بهعنوان یک فرصت برای سرمایهگذاری و سپردهگذاری بهره ببرد؟ این بازار چقدر برای ما ظرفیت دارد؟
این بازار واقعاً یک فرصت است. این استدلال من تنها یک شعار نیست، بلکه در عمل نیز محقق شده است. ما تا به امروز مقالات و اسناد زیادی در اینباره تهیه کرده و روشهای اجرایی زیادی را در همکاری با بورس طراحی کردهایم. ایران میتواند در این زمینه نیرومند باشد؛ زیرا ما در منطقه صرافیهای قدرتمندی نداریم. در ایران صرافیهای خوبی وجود دارد که میتوانند با تغییر دیدگاه و ارتباط برقرار کردن با خارج از کشور، منافع زیادی را متوجه ایران کنند.
صرافی مفهوم پیچیدهای است. چند سال پیش، وقتی ما درباره رمزارز و بیتکوین صحبت میکردیم، همه بهدنبال استخراج بودند. من همان زمان مخالف این رویکرد بودم و آن را ادامه استفاده از انرژی ارزان در ایران برای کسب درآمد میدانستم. این نوعی سادهنگری است. وقتی ما به جای ابزارسازی، خامفروشی کنیم، بهسادگی در برابر رقیب شکست میخوریم.
اما وقتی به مدلهای پیچیده ابزارسازی مالی روی بیاوریم، بهسادگی کنار گذاشته نمیشویم. منظور من از ابزارسازی آن است که ترکیبی از بانک و بورس را در صرافی داشته باشیم و خدمات مالی و پولی مختلفی را به داخل و خارج از کشور ارائه دهیم، به واردات و صادرات در حوزه بانکی کمک کنیم و در جذب نقدینگی برای پیشبرد اهداف نقش داشته باشیم.
بسیاری گمان میکنند که رفتن این راه ضرورت ندارد، زیرا اگر با دنیا توافق صورت بگیرد، همهچیز اصلاح میشود. به نظر من اینطور نیست. من البته امیدوارم چنین توافقی صورت گیرد، اما طبق گزارش بانک مرکزی و مرکز پژوهشهای مجلس، در صورت وجود توافق کامل هم، پنج الی هفت سال طول میکشد که بانکهای ما استاندارد تراکنشهای بینالمللی را ایجاد کنند؛ بنابراین در شرایط کنونی ایران چنین چیزی غیرممکن است.
به نظر من، الان باید بهدنبال راه درمانی برای اقتصاد ایران باشیم و نمیتوانیم بیش از این راهکارها را به تعویق بیندازیم. بدین ترتیب یکی از راههای میانبر آن است که سازوکار بانکهای بینالمللی را از طریق رمزارز و به واسطه صرافیها مدلسازی کنیم و مشکلات مربوط به واردات و صادرات و تأمین مالی را تا حدی حل کنیم. شاید این کار ضرورتاً موجب شود که از خامفروشی عبور کنیم و به اقتصاد دیجیتال وارد شویم.
فرض کنیم که یک سرمایهگذار بینالمللی بخواهد در ایران سرمایهگذاری کند؛ روندی که باید طی کند، دقیقاً چیست؟ برای مثال باید در یک صرافی بینالمللی با ارز فیات خود رمزارز بخرد، آن را به مزدکس منتقل کند و مزدکس این رمزارز را به ریال تبدیل کند؟
خیر، مدل کار ما بر اساس مدل بورس است. این مدل با نهادهای مالی از جمله سازمان بورس نیز هماهنگ شده و مشکلی ندارد. مزدکس رمزارزهای این سرمایهگذار را به ریال تبدیل نمیکند و به این شکل ریال را در اختیار او قرار نمیدهد.
ما با صندوق پروژهای یا شرکتهای بورسی و غیربورسی سروکار داریم و برای آنها توکنهای مشخصی را تعیین میکنیم. در نتیجه یک نهاد واسطه در این میان وجود دارد. سرمایهگذار بخشی از سهام یا دارایی پروژه یادشده را بهعنوان وثیقه در اختیار میگیرد و آن را به توکن تبدیل میکند. این توکن در مزدک فریز میشود و قابل معامله است. برای مثال فرض کنید یک صندوق پروژه برای راهسازی تعریف شود؛ بدین ترتیب سرمایهگذار بخشی از سهام این پروژه را با رمزارز خریداری میکند و در نتیجه برای پروژه تأمین مالی صورت میگیرد.
یعنی سرمایهگذار مستقیماً سهام پروژه را از طریق رمزارز خریداری میکند؟
بله، یعنی آن سرمایهگذار توکن پروژه را دریافت میکند. هماکنون پیشبینی میشود که تا سال 2027، توکن اکونومی (token economy) 160 تریلیون دلار سرمایه بازار خواهد داشت. قسمت عمدهای از این توکنها، توکنهای سهام یا security tokens هستند. از دید کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC) اکثر توکنها سهام محسوب میشوند، مگر آنکه خلاف آن ثابت شود. ما در مزدکس بر توکن اکونومی متمرکز شدهایم.
کشورهای توسعهیافته که زیرساخت بانکی بینالمللی خوبی دارند و بورسهایشان نیز ابزارها و قدرت کافی دارند، به اندازه ما به توکن اکونومی نیاز ندارند. در مقابل، این بازار برای ما راهی است که میتواند عقبافتادگی ما را جبران کند.
در این روند، رگولاتوری یا نظارت چه جایگاهی دارد؟ به نظر شما برای کاربران داخلی که رمزارز، ذخیره یا معامله میکنند، رگولاتورها یا ناظران قانونی چه فرصتها و تهدیدهایی را ایجاد میکنند؟
به نظر من، اخیراً رگولاتورها ذهنیت روشنتری پیدا کردهاند. ناظران دغدغههای درستی دارند؛ برای مثال استدلال میکنند که شما ریال را به رمزارز تبدیل میکنید و آن را خارج میکنید؛ بنابراین در برابرش باید دلایلی بیاوریم که چنین کاری انجام نمیشود. در نتیجه باید کاربرد رمزارز برای رگولاتور روشن شود. باید مشخص شود که آیا رمزارز تنها ابزاری برای خریدوفروش و معامله است یا از آن میتوان برای ارزآوری و تأمین مالی نیز استفاده کرد.
در مدلی که ما دنبال کردهایم و دربارهاش با رگولاتورها و سازمان بورس مذاکره کردهایم، تقریباً با فضای مثبتتری روبهرو شدهایم. یعنی رگولاتورها تا حدی متقاعد شدهاند که از این ابزار میتوان برای تأمین مالی پروژههای ارزشمند و حل مشکلات زیرساختی جامعه استفاده کرد. در نتیجه من در اینباره خوشبین هستم.
اما برخی دولتها مانند چین و روسیه رویکردهای نگرانکنندهای در این خصوص در پیش گرفتهاند. البته روسیه گویا روندش را تغییر داد. کلاً رویکرد دولتها در این بازار را چقدر باید نگرانکننده یا مهم تلقی کرد؟
سؤال خوبی است. روسیه در جنگ با اوکراین به این نتیجه رسید که نباید تنها روی دلار و ارتباطات بانکی متمرکز شود. در مقابل، چین ارزهای دیجیتال را ممنوع کرد. باید توجه داشته باشیم که وضعیت چین با ما بسیار متفاوت است. این کشور اقتصاد دوم دنیاست و بالای یک میلیارد جمعیت دارد. در سالهای اخیر، چین رشد اقتصادی بالایی داشته و اکنون نیز قصد دارد به قدرت اقتصادی نخست دنیا تبدیل شود.
چین برای رسیدن به این هدف، خودش تمام زیرساختهایش را فراهم کرده است. حتی به جای گوگل، موتور جستوجوی داخلی خودش را دارد. در نتیجه ما از نظر اقتصادی و فنی با چین قابل مقایسه نیستیم. چین ارز دیجیتال را ممنوع کرده، اما در حال راهاندازی بلاکچین داخلی خودش است که بسیار نیز مدرن است. همچنین این کشور در حال تهیه ابزارهای مالی خود در این بلاکچین است. در نتیجه شرکتها و استارتاپهای چینی عرصه مناسبی برای فعالیت در این حوزه دارند.
در مقابل، تجربههای داخلی ما مانند سیستمعامل یا OS ملی عمدتاً شکست خوردهاند؛ بنابراین ما نمیتوانیم راهی مشابه چین را در پیش بگیریم. در نتیجه، به گمان من نسخه چین احتمال اجراییشدن ندارد. من فکر میکنم ما باید به الگوهایی که در اروپا و آمریکا اجرا شده، فکر کنیم. یعنی لازم است دارایی وجود داشته باشد و به رسمیت شناخته شود، در زمینه کاستودی خوب کار کنیم، همچنین بانکهای ما تغییر هویت دهند.
به نظر من وقتی رمزارز بانک مرکزی (CBDC) راهاندازی شود، بانکها آنقدر تغییر میکنند که به سمت کاستودیشدن پیش بروند، داراییهای دیجیتال را بپذیرند و بر اساس آن به مشتریان اعتبار و سود بدهند. به نظر من این روند جهانی است و ما نیز تفاوت عمدهای با جهان نداریم.
چین در این زمینه استثناست. کشورهای توسعهیافته که زیرساخت بانکی بینالمللی خوبی دارند و بورسهایشان نیز ابزارها و قدرت کافی دارند، به اندازه ما به توکن اکونومی نیاز ندارند. در مقابل، این بازار برای ما راهی است که میتواند عقبافتادگی ما را جبران کند.
مزدکس چطور میتواند کمک کند که در اکوسیستم رمزارز داخلی، سایر صرافیها و بازیگران نیز در جذب سرمایه برای پروژهها نقش داشته باشند؟
ما با نهادهای بزرگ مالی ایران جلساتی را داشتهایم و به آنها گفتهایم که میتوانند کارکردهای بینالمللی داشته باشند. یعنی اگر تاکنون در سهام ایران و با ریال کار میکردند، امروز میتوانند مدیریت داراییهای دیجیتال را نیز بهخوبی انجام دهند. برای مثال فرض کنید این نهادها همزمان توکن پروژههای مختلفی را داشته باشند.
همه اینها در بستر یکپارچهای قابل مدیریت هستند و اگر این نهادها برای مدیریت این داراییها راهحلهای اجرایی خوبی را ارائه دهند، میتوانند بهراحتی سرمایه خارجی دریافت کنند. و این همان جایی است که مزدکس میخواهد به طرفهای مختلف ماجرا خدمات ارائه کند.
در حال حاضر صرافی ارز رمز های زیادی در داخل یا خارج فعالیت دارند اما تعداد محدودی از آنها رویکرد نوآورانه در این صنعت دارند اما تیم مزدکس با شناختی که بنده دارم قطعا در پی تحول در این حوزه هستند و در این راه انشالله موفق خواهند بود