کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
طرح صیانت مجلس که با اعتراض گسترده کاربران و کسبوکارهای اینترنتی مواجه شده و همین موج اعتراضی هم همه را امیدوار ساخته بود مجلس آن را از دستور کارش کنار بگذارد، در کمال حیرت همگان، ذیل اصل 85 به کمیسیون فرهنگی ارجاع داده شد تا اعضای این کمیسیون درباره آن تصمیمگیری کنند.
تصمیمی که اگر مثبت باشد، به شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت باید چشم دوخت تا دید سرانجام این طرح جنجالی چه میشود. فعلا تا اینجا کاربران رنجور و خسته از کمبودهای اینترنت ایران در کنار فعالان کسبوکارهای نوآور یک هیچ از مجلس عقبند. البته فقط در همین فقره طرح صیانت! وگرنه اگر گلهای قبلی مجلس و مجلسنشینان فعلی و دورههای دیگر را بخواهیم برشمریم، باید یاد و خاطره بازی ایران و مالدیو را زنده کنیم!
اما باید گفت هنوز درهای گفتوگو و روزنههای امید کاملا بسته نیست. تلاشها برای گفتوگو و مذاکره ادامه دارد و اگر کسبوکارهای بزرگ اکوسیستم نوآوری سکوت و مصلحتاندیشی را کنار بگذارند، میتوان امید داشت که تلاشها برای متوقف کردن این طرح بتواند به سرانجام برسد. تا چه شود!
مهاجرت شوخیشوخی دوباره به ترند اول اکوسیستم نوآوری کشور بدل شده است. غمانگیز است که برخی تصمیمهای نسنجیده باعث میشود آنها که در صف اول دفاع از تئوری ماندن و تلاش کردن و ساختن هستند، روزبهروز بیدفاعتر و شکنندهتر شوند. این روزها اکانتهای شناس و ناشناس راحتتر به مخالفان مهاجرت میتازند که دیدید نتیجه کار شما برای دعوت به ماندن و ساختن و کسبوکار راه انداختن به کجا خواهد رسید؟! این روزها بیش از هر زمان دیگری بانگ «ما که گفته بودیم…» برخی «مبارزان روز شنبه» بلند است و جنگجوهای کسبوکاری در ایران از همیشه تنهاتر و کمانگیزهترند.
یک پاس گل سهامتیازی از سوی مجلس داده شده، آنهم به منتقدان آنها که هنوز باور دارند میشود کسبوکار نوآور ایرانی داشت و از زیرساختهای جهانی برای ساخت اقتصاد ایران بهره گرفت. پنچری محض در اردوگاه سختجانها حاکم شده و همه منتظر یک خبر خوشند و بیدار شدن از این خواب تا کسی به آنها بگوید هنوز ساختارها و زیرساختها را میتوان در کف کسبوکار خود داشت و کار کرد… آنوریها البته میگویند از خواب خرگوشی بیدار شوید که تغییری در راه نخواهد بود. ما فعلا بین دو طیف خستگیناپذیر گیر افتادهایم. تا چه شود!
ما فرصت زیادی نداریم. این را چندسالی است که در اکوسیستم نوآوری بهکرات از سوی دلسوزها و خردمندهای این فضا شنیدهایم. کسانی که فضای نوآوری دنیا و اقتصاد متصل به آن را دنبال میکنند و میشناسند و از سوی دیگر خوب میدانند اقتصاد بیمار ایران با بخشنامه و آییننامه و کارگروه خوبشدنی نیست. کسانی که معتقدند و باور دارند نوآوری یکی از آخرین تیرهای ترکش یک خستهتن به نام اقتصاد است و اگر دیر بجنبیم و فرصتها را از کف بدهیم، نهتنها از قطار نوآوری جهانی جا میمانیم که برای مصرفکننده بودن برخی تولیدات و محصولات لوکوموتیورانها هم زیادی پیر و فرتوت میشویم.
طرفداران طرح صیانت و تلاشها و تصمیمهای مشابه آن، فراتر از این طرح باید به این بیندیشند که ما چه فرصتهایی را ممکن است از دست بدهیم که دیگر زمانی برای جبران آنها نباشد. این مصلحتی ملی است که آنقدر ارزش دارد که با هم درباره آن حرف بزنیم و در برابر آن هیچچیز را قطعی و تمامشده نپنداریم.