کارنگ، رسانه اقتصاد نوآوری ایران
رسانه اقتصاد نوآوری ایران

قرار در بی‌قراری؛ میراثی که باید پاس داشت

محمد بهشتی از قدمت نوآوری در ایران، وضعیت کنونی آن و آینده‌ای که باید در این حوزه برای خود رقم بزند می‌گوید

هنر زیستن در بحران و به ‌تعبیری «قرار در بی‌قراری» خاص فرهنگ ایران بوده و لازم است دوباره احیا شود. این جملات را محمد بهشتی، ایران‌شناس و فرهنگ‌پژوه در نشستی با عنوان «ایران آینده و نقش نوآوران در آن» مطرح می‌کند؛ نشستی که به تسهیلگری میترا فردوسی، پژوهشگر ارتباطات نوآوری در بخش نکستیشن اینوتکس ۲۰۲۴ انجام شد و در آن قدمت نوآوری در ایران، وضعیت کنونی آن و آینده‌ای که باید برای خود رقم بزند بررسی شد. نسبت اکوسیستم نوآوری ایران با جامعه، یکی از محوری‌ترین موضوعات این نشست بود.

بهشتی باور دارد که ایران امروز از آن نوآوری خاص خود فاصله گرفته و فقط در مسیری پیش می‌رود که کشورهای دیگر در غرب پیش از این رفته‌اند. او از مثال‌های قنات و بادگیر گفت که نشان‌دهنده نوآوری ایرانی هستند. در ادامه گزارش کارنگ از این نشست را می‌خوانید.


رؤیای دیگران را محقق می‌کنیم


محمد بهشتی در آغاز صحبت‌های خود و در پاسخ به این سؤال که چگونه می‌توانیم برای فردای ایران از نوآوران گذشته الهام بگیریم، گفت:‌ «ما در صحبت‌هایمان درگیر روزمرگی شده‌ایم و از پرداختن به آینده پرهیز می‌کنیم. روزمره از فردای ما حکایت می‌کند که بهتر از امروزمان نیست و وقتی چیزی خوب نیست، ما معمولاً نمی‌خواهیم به آن بپردازیم.»

او ادامه داد:‌ «اولین کسی که قله اورست را فتح کرد، اول آن را در رؤیای خود فتح و سپس اقدام کرد. گروه‌های فتح اورست یک گروه باربر هم دارند، اما هیچ‌کس به آنها فاتح اورست نمی‌گوید، چون این اتفاق هیچ‌وقت رؤیای آنها نبوده است. رؤیا خیلی مهم است. رؤیای آنها دستمزد و حمل بار بوده است. ممکن است ما فعالیت‌های زیادی انجام دهیم، اما رؤیای دیگری را محقق کنیم.»


امروز چیزی برای عرضه به جهان نداریم


بهشتی با اشاره به خاطرات نوجوانی‌اش گفت: «من می‌خواستم در نوجوانی اختراع کنم و با دوستم در زیرزمین خانه‌مان برای این کار تلاش می‌کردیم. یک روز دوستم خیلی غصه‌دار نشسته بود و گفت که به نظرم ما نمی‌توانیم اختراع کنیم، چون هر چیزی که به آن فکر کردیم از قبل اختراع شده است.»

 او در ادامه افزود:‌ «این فکر برای افراد خلاق تله است که می‌خواهند چیزهایی را پدید بیاورند که قبلاً درست نشده است. اگر آمازون نبود دیجی‌کالا نبود، اگر اوبر نبود اسنپ و تپسی نبودند. چیزی از ارزش‌هایشان کم نمی‌کنم، ولی نکته این است که ما چیزی برای عرضه به جهان نداریم، ولی تا ۱۲۰ سال پیش برای جهان دستاوردهایی داشتیم. باغ ایرانی ثبت جهانی است و اکثر باغ‌های ثبت‌شده در ۲۰۰ سال اخیر بوده‌اند. حضور فرش ایرانی در تمام مکان‌ها به این معنی است که ما محصولی اینقدر شریف و باارزش داشته‌ایم که تا همین امروز نماد شکوه است. غذای ایرانی یک دستاورد ایرانی است که مهر ایرانی و قابلیت صادرات دارد و خوشبختانه دانشگاه‌های ایران اهمیتی به آن نداده‌اند و هنوز در قید حیات است.»

به گفته او، نکته اصلی این است که هر حوزه فرهنگی باید رؤیای خودش را داشته باشد و مانند کولبرهای اورست دنباله‌روی رؤیای دیگران نباشد. امروز رؤیای غربی با فرماندهی آمریکا جهانگیر است و تصور می‌شود رؤیا یعنی رؤیای آمریکایی. در اکثر فیلم‌های آمریکایی می‌خواهند جهان را نجات دهند و در نهایت برای نجات آن کل دنیا را نابود می‌کنند. در واقعیت هم همین‌طور است. برای دیگران قائل به حق نیستند که رؤیا داشته باشند.

بهشتی خاطرنشان کرد: «یک اصطلاح تاریخی با عنوان «صلح رمی» وجود دارد. امپراتور رم در هر جنگی به ‌طرف مقابل با عنوان پیشنهاد صلح پیشنهاد تسلیم می‌داد. اما وقتی با شاه ساسانی وارد مکاتبه شد، پادشاه ایرانی پیشنهاد صلح ایرانی داد و گفت: «ما دو قدرت منطقه مثل دو بال پرنده برای یکدیگر ضروری‌ هستیم.» ببینید چه تلقی متفاوتی از صلح است. عین همین تفاوت را در هر چیزی ازجمله در رؤیا می‌شود پیدا کرد.»

بهشتی با اشاره به اینکه فرهنگ‌های مختلف در دنیا با هم متفاوت‌اند، گفت:‌‌ «تفاوت محیط زندگی انسان‌های متعلق به آن فرهنگ علت این تفاوت است. تعامل انسان با محیط اطرافش برای حل‌وفصل مسائل خود بسته به محیط متفاوت است. چون محیط فرق می‌کند، صورت‌مسئله و بالطبع دانایی‌ حاصل از آن هم متفاوت است و در نتیجه فرهنگ‌ها با هم فرق دارند. پس نمی‌توان گفت ما در حوزه فرهنگ یک قاعده داریم. محصول فرهنگ هم بسته به محیط متفاوت است.»


ویژگی‌های فناوری


بهشتی در بخش دیگری از صحبت‌های خود عنوان کرد: «فناوری که یک محصول فرهنگی است چند خاصیت دارد: اول اینکه نسبت به محیط تهاجمی است و با شروع هر فناوری، معلوم نیست چه عوارضی دارد و در مسیر خود چه چیزهایی را نابود می‌کند. دوم اینکه منجر به سیطره می‌شود. هر فناوری‌ بسته به قدرتی که دارد به صاحبش قدرت سلطه می‌دهد. ویژگی‌های دیگر هم هست، ولی به همین دو تا می‌پردازیم که در محیط ما چه وضعی پیدا می‌کنند. این دو ویژگی مربوط به فرهنگ غرب است.»

او با تأکید بر اینکه فناوری تدبیری است که به ما اجازه می‌دهد کاری را آسان‌تر، ارزان‌تر و سریع‌تر انجام دهیم، توضیح داد: «آیا ما در ایران فناوری به این معنی داشته‌ایم؟ بله؛ مثلاً آب در عمق زمین بوده و قنات یک فناوری است که اجازه می‌دهد آب را از عمق زمین به سطح آن بیاوریم. آیا این باعث سلطه و آسیب شده است؟ آیا تهاجمی است؟ قنات‌ها فقط آب باران امسال را به سطح زمین می‌آوردند و به آب‌های زیرزمینی کاری نداشتند. در گذشته نمی‌خواستند با طبیعت رفتار تهاجمی داشته باشند و تمام فکر و ذکرشان همین بود. قنات‌ها مال تمام مردم است. اینکه بعضی‌ها می‌گویند آب در طول تاریخ در دست قدرت بوده بر اساس سند نیست.»


ایران چه مشخصاتی دارد؟


محمد بهشتی در ادامه صحبت‌های خود بیان کرد:‌ «حالا باید بررسی کنیم که ایران چه مشخصاتی دارد که از اروپا متمایز است. اول اینکه ایران سرزمین بی‌قراری است؛ سرزمین بحران‌ها. فقط در بستر طبیعی، سال ۱۳۹۸ پنج هزار رویداد طبیعی مخرب در ایران اتفاق افتاده است. در مناسبات بشری-اجتماعی و در تمام زاویه‌ها بحران داریم. ایران در تاریخ خود پنج بار به طور کامل به دست بیگانگان تصرف شده و هیچ کشوری جز ایران نداریم که بیگانگان در کشورشان بمانند و تمدن‌شان ادامه یابد. به این دلیل هنر ما قرار در بی‌قراری بوده است.»

او ادامه داد:‌ «اطلس نقاط سیل‌خیز و زلزله‌خیز منتشر شده و بر هم منطبق هستند. جالب اینجاست که هر جا خطر بیشتری وجود دارد، جمعیت انسانی بیشتری هم حضور دارند. نسل جوان این را از ناآگاهی می‌دانند، ولی یک بار یا دو بار این اتفاق می‌افتد. چرا در طول تاریخ پدران ما اصرار داشتند که باز در همین نقاط سکونت کنند؟ چون غیر از زندگی در نقاط خطرناک، فقط به شکل کوچ‌نشینی می‌توانستند در ایران زندگی کنند.»

این ایران‌شناس توضیح داد:‌ «با کوچ‌روی تمدن به وجود نمی‌آوردیم و بدون تمدن خیلی چیزها که ابداع این سرزمین است، وجود نداشت. در دوران صفویه برای گردشگران اروپایی این سؤال به وجود می‌آمد که ایرانیان چرا این سرزمین را برای زندگی انتخاب کرده‌اند، چون از نظر آنها ایران امکان زیست نداشت. ولی ایرانی‌ها در اینجا زندگی کرده‌اند و تمدن به وجود آورده‌اند. به این دلیل که قرار در بی‌قراری را یاد گرفتیم و بی‌قراری لوکوموتیو تمدن‌سازی در این سرزمین است.»

بهشتی خاطرنشان کرد:‌ «در سیستان بادهای ۱۲۰روزه وجود دارد که ریزگرد و مخل زندگی مردم‌اند. اما در کتاب «تاریخ سیستان» که مربوط به هزار سال پیش است، آمده که: «ما از باد خراج می‌دهیم.»؛ یعنی آبادانی اینجا متکی به این بادهاست که می‌توانیم مالیات بدهیم. این یعنی ما به استقبال بی‌قراری می‌رفتیم و می‌توانستیم آن را حل‌وفصل کنیم.»


زیستن در ایران شبیه بندبازی است


این استاد دانشگاه زیستن در سرزمین  ایران را به بندبازی تشبیه کرد و گفت:‌ «ما نه‌تنها از روی ریسمان جان سالم به در می‌بردیم، بلکه آکروبات‌بازی هم می‌کردیم. یزد در جایی احداث شده که سالانه در آنجا ۱۱۰ میلیمتر بارندگی و ۱۴۰ میلیمتر تبخیر می‌شود. ما در آنجا شهر ساختیم؛ یک جواهر. این‌طور به استقبال بی‌قراری می‌رفتیم. امروزه محصلین ما مبتنی بر دانشی تربیت شده‌اند که در سرزمین‌های معتدل و متعادل به وجود آمده است. برای همین هم مثل توریست‌های اروپایی از انتخاب محل زندگی تعجب می‌کنند. تا قبل از اختراع یخچال تنها سرزمینی که در تابستان دسترسی به یخ داشت ایران بوده است.»

او ادامه داد: «مردم از بی‌قراری محل زندگی‌شان استفاده می‌کردند. این بی‌قراری یعنی دامنه نوسان در طبیعت بالاست و تفاوت دمای گرم‌ترین روز سال با سردترین روز سال زیاد است. در این سرزمین از این فرصت استفاده و یخچال درست کرده‌اند.»

به گفته او، برای حرف زدن از آینده باید بدانیم چه چیزی در آینده ادامه‌دار است. ایران ده هزار سال گذشته بی‌قرار بوده و ده هزار سال آینده هم بی‌قرار است.

بهشتی در ادامه افزود:‌ «نکته دوم این است که ایران سرزمین مستعدی است. منابع زیستی و موانع زیستی در جای‌جای این کشور محجوب‌اند. اروپا یک سرزمین بالفعل است. منابع زیستی روی زمین‌اند و صورت‌مسئله اینجا با اروپا خیلی متفاوت است. در اینجا لازم است بصیرت داشته باشید و از روی نشانه‌های خیلی کوچک روی زمین تشخیص دهید در عمق زمین آب هست یا نه. در زمین مستعد توسل به خیال یک امر واجب است. اینجا خیال شما باید پا روی زمین و سر در آسمان داشته باشد.»


خلاقیت ایرانی ریشه در خیال دارد


در ایران بزرگ‌ترین منبع ثروت خلاقیتی است که ریشه در خیال دارد. محمد بهشتی ضمن بیان این موضوع در ادامه توضیح داد: «مثلاً در شهر کاشان دفتری وجود دارد که بودجه یک سال حکومت ناصری در آن نوشته شده است. در آن آمده که مالیاتی که کاشان می‌دهد پنج درصد از بودجه کشور را تأمین می‌کند؛ ولی گیلان سه درصد. به نظر می‌آید که گیلان آبادتر است و باید مالیات بیشتری بدهد، اما چرا این‌طور نیست؟»

او اضافه کرد: ‌«در دوران فتحعلی‌شاه در سندی آمده که حجم منسوجات ابریشمی در انبارهای کاشان از لندن که تولیدکنندگان اصلی ابریشم، هند و چین، مستعمراتش هستند، بیشتر است. منسوجات کاشان زربفت و مخمل بوده و تا دوران فتحعلی‌شاه فقط در کاشان بافته می‌شده است. در دنیا آن را جادوگری می‌دانستند، چون پارچه تاروپود دارد، اما این پرز است که دانه‌دانه بافته شده است. این تولید ثروت با کیمیاگری است. کیمیاگری یعنی وسیله‌ای کم‌ارزش را تبدیل به کالایی پرارزش کنی که در زربفت اتفاق می‌افتد. تفاوت قیمت ابریشم و طلایی که در یک‌ پارچه زربفت استفاده شده با پارچه نهایی، از تفاوت قیمت مس و طلا بیشتر است و این کیمیاگری است. ما در ایران از محل این نوع کیمیاگری‌ها تولید ثروت می‌کردیم.»

به اعتقاد محمد بهشتی امروز دیگر ایران این شرایط را ندارد. او در توضیح صحبت‌های خود، عنوان کرد: «ما چه محصول صنعتی‌ای تولید می‌کنیم که در خارج از کشور خریدار داشته باشد؟ ماشین پژوی ما نمی‌تواند حتی از گمرک فرانسه رد شود. ولی هنوز فرش ایرانی، هنر ایرانی در دنیا خریدار دارد. چطور در عرصه هنر و سینما می‌توانیم خلاق باشیم، ولی در فناوری نمی‌توانیم؟»


نقش ایران در جهان چهار طبعی


بهشتی در ادامه صحبت‌های خود در این نشست با اشاره به جهان چهار طبعی گفت: «طبایع فرهنگی متفاوت در تاریخ جهان مثل بازیگران یک نمایشنامه در کنار هم حضور دارند. طبع شکارگر مثل اروپا و آمریکا، طبع اهلی مثل چین و هند، طبع پرستار حوزه قلمرو فرهنگ ایرانی و طبع چوپان مال کوچ‌روها. همکاری این چهار طبع تمدن بشری را به وجود آورده است. هیچ‌کدام برتر بر دیگری نیستند. حضور نداشتن هر کدام، خسارت‌هایی دارد و متأسفانه ایران، که پرچم‌دار طبع پرستار است، مدتی است که در این نمایشنامه حضور ندارد.»

او توضیح داد: ‌«این پرسوناژ در نمایشنامه جهانی نقش کیمیاگری و شاعری داشته است. جهان امروز از کیمیاگری و شاعری ایرانی محروم مانده است؛ کاری که در طول قرن‌ها انجام می‌داده‌اند. چطور ایرانی‌ها می‌توانستند این کار را انجام دهند؟ با تصرف جوهری و نفوذ در جهان. ایرانی‌ها مذهب خود را در طول تاریخ بدون جنگ گسترش می‌داده‌اند. ما هنوز غذاهایمان کیمیاگرانه و شاعرانه است. ما هنوز در ناخودآگاه‌مان همان شکلی مانده‌ایم و صرفاً خودآگاه ما دچار اختلال شده است.»

به باور او، پاسخ سؤال اصلی این است که ما دچار اختلال در اهلیت شده‌ایم. ساز ما از کوک خارج شده و اگر ساز را کوک کنیم، می‌توانیم سهمی بی‌بدیل در جهان داشته باشیم و قله اورست خودمان را فتح کنیم. باید به ایرانی بودن‌مان بازگردیم. این‌طوری جهان هم سود می‌برد.

بهشتی اضافه کرد: «چینی‌ها وقتی شروع به پیشرفت کردند که به چینی بودن‌شان رجوع کردند. ژاپنی‌ها هم همین‌طور. ما هم وقتی می‌توانیم پیشرفت کنیم که به ایرانی بودن خودمان رجوع کنیم. ایرانی بودن چیزی فانتزی نیست که زندگی کنیم و در آخر شب شعر حافظ هم بخوانیم. باید در زندگی جاری اهلیت و ایرانی بودن جریان داشته باشد.»


از طریق اهلیت مسائل‌مان را حل می‌کردیم


محمد بهشتی در ادامه این نشست در پاسخ به سؤال یکی از مخاطبان مبنی بر اینکه ما در قرن‌های گذشته که فضای استبدادی حاکم بود و همیشه درگیر جنگ بودیم چه فضایی داشتیم که می‌توانستیم نوآوری کنیم؛ چه چیزی در آن زمان بوده که الان نیست؟ گفت: «من درباره اینکه حکومت‌های قرن‌های گذشته استبدادی بوده، تردید دارم. تا قبل از رضاشاه تنها وظیفه حکومت تأمین امنیت بود و هیچ مسئولیتی در قبال بهداشت، آموزش و چیزهای دیگر نداشت. پس نمی‌توان حکومت قرن‌های قبل را با حکومت‌های الان مقایسه کرد که تا توی رختخواب شما را به خودش مربوط می‌داند.»

او ادامه داد: «در اینجا هم ما جامعه اروپا را به ایران تعمیم می‌دهیم. ما در بسیاری از عرصه‌ها بدون دخالت حکومت مرکزی تصمیم‌گیری می‌کردیم و مکانیسم‌های طبیعی خودمان را داشتیم. در نهایت اینکه ما هنر قرار در بی‌قراری داشتیم. وقتی از پس مغول برآمدیم چطور از پس همشهری خودمان برنیاییم؟ نکته این نیست که مغول عامل مخل بوده، نکته این است که ما عاملی داشتیم به نام اهلیت. ما از طریق اهلیت می‌توانستیم مسائل‌مان را حل کنیم.»


رؤیای ایرانی و تکثر فرهنگی


بهشتی همچنین در پاسخ به این سؤال که اگر این فرض را بپذیریم که یک رؤیای ایرانی باید بازیابی شود، با توجه‌ به کثرت قومیتی کشور ما، این رؤیا چگونه به‌ جای ادغام، تکثر را می‌پذیرد؛ توضیح داد: «یک دیپلمات خیلی قدیمی ایرانی در یک جلسه تعریف می‌کرد که روز بعد از شروع جنگ ایران و عراق جمعیتی در اطراف کنسولگری یک کشور آفریقایی پرسه می‌زنند. طی چند روز جمعیت بیشتر شد و با پرس‌وجو متوجه شده است که این افراد نسل چهارم سیستانی‌هایی هستند که به این کشور مهاجرت کرده‌اند و الان درخواست ویزا داده‌اند تا از ایران دفاع کنند. این با تصور شما از سیستانی‌ها متفاوت نیست؟»

او در ادامه افزود: ‌«ما نسبت به این تنوع فرهنگی سوءتفاهم داریم. تنوع فرهنگی در ایران اندام‌واره است؛ همان‌طور که دست شما با پا فرق می‌کند ولی یک موجود واحد را تشکیل می‌دهند. شاهد این حرف اول این است که این فرهنگ‌ها منشاء برون‌سرزمینی ندارند. بلوچ‌ها در ایران بلوچ شدند، لرها در ایران لر شدند و کردها هم در ایران کرد شدند. دوم اینکه تاریخی بسیار طولانی بر ما گذشته و این یکپارچگی را ایجاد کرده است. کجا نوروز را جشن می‌گیرند؟ این نشان می‌دهد که رؤیای واحد ایرانی وجود دارد. وقتی همه به شاهنامه احترام می‌گذارندأ یعنی که رؤیای واحد به‌معنای تاریخی وجود دارد.»

محمد بهشتی همچنین گفت:‌ «ما برخلاف کشورهای دیگر با مفهوم کثرت فرهنگی درگیر نیستیم و برای ما برخلاف کشورهای اروپایی عامل مخل وحدت ملی نیست. نکته مهم بعدی قدرت رؤیاپردازی است. اکثر شاعرهای جهان ایرانی‌اند و شاعران با رویا و خیال سروکار دارند. پس اتفاقاً اگر جایی قدرت خیال‌پردازی وجود دارد ایرانی‌ها حضور دارند. چون یک سابقه طولانی دارند. ولی در  ۱۰۰ سال گذشته ما این رؤیاپردازی را سرکوب کرده‌ایم. من کتابی به نام «شیخ بهایی و توپ مرواری» دارم که توصیه می‌کنم بخوانید. بعد از نوشته شدن کتاب توپ مرواری به دست صادق هدایت، بسیاری از روشنفکرها به خرافاتی بودن جامعه ایرانی حمله کردند؛ در حالی ‌که این تلاش قدرت خیال ایرانی بوده برای مواجهه با توپ که مهاجم، کشنده و نماد جنگ است. روی این مفهوم کار کردند تا به نماد صلح تبدیل شد.»

او اضافه کرد: ‌«این قدرت جامعه ماست تا بتواند از پس موضوعات مختلف برآید. اما سال‌هاست که جامعه نخبه ما مانع این رؤیاپردازی است. درحالی‌که باید به فرهنگ ایرانی اعتماد کند.»


چرا نتوانیم شعر آی‌تی بسازیم؟


محمد بهشتی گفت: «ما فکر می‌کنیم شاعری کاری است که فردوسی و حافظ کرده‌اند که با کلمات شعر می‌سرایند؛ شاعری کاری است که ملت ایران می‌کردند. یعنی شاعرانه مسجد می‌ساختند. شعر مسجد را ایرانیان با مسجد شیخ لطف‌الله و مسجد شاه اصفهان سراییدند. سهم ما در سینمای جهان شعر سینماست. چرا نتوانیم شعر آی‌تی بسازیم؟»


تجدد معادل مدرنیته نیست


این پژوهشگر در بخش دیگری از صحبت‌های خود مطرح کرد‌: «در دوره جدید شاهد دوگانه تجدد و سنت هستیم. تجدد را معادل مدرنیته و سنت را مقابل مدرنیته می‌دانیم. سنت‌گراها از نو شدن پرهیز دارند و مدرن‌ها سنت را به کهنگی متهم می‌کنند.»

او ادامه داد: «واقعیت این است که تجدد معادل مدرنیته نیست، بلکه فرض بر این است که نو شدن متکی به قطع ریشه‌هاست. سنت هم توقف درگذشته نیست. اتفاقاً از ارکان سنت نو شدن است و اگر نو نمی‌شد نمی‌توانست ادامه پیدا کند.»

به گفته محمد بهشتی، ما معاصر شدن را که سنت و مدرنیته را در خودش دارد، فراموش کرده‌ایم. چه چیزی مانع معاصر شدن ماست؟ اختلال در اهلیت. اهلیت یک نوع معرفت به خود و محیط خود است. ما واقعاً دچار گم‌گشتگی شده‌ایم.


بدون شناخت در سرزمین‌مان دخل و تصرف کرده‌ایم


این استاد دانشگاه معتقد است: «کشور ما مثل خانه‌ای است که تازه به آن اسباب‌کشی کرده‌ایم. همه‌چیز وجود دارد ولی هیچ‌چیز سر جایش نیست. هیچ‌کدام از فناوری‌های واردشده سر جایشان نیستند. به همین خاطر سرزمین ما دارد ما را جواب می‌کند. ما بخش‌هایی از این کشور را غیر قابل زیست کرده‌ایم و در ده سال آینده باید ده میلیون نفر جابه‌جا شوند. انگار که در تاریکی بدون هیچ شناختی در سرزمینمان دخل و تصرف کرده‌ایم.»

لینک کوتاه: https://karangweekly.ir/pw7m
نظر شما درباره موضوع

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.