کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
جوامع و فرهنگهای مختلف در برابر قهرمان و قهرمانپروری دو رویکرد متفاوت دارند. یکی قهرمان را در جایگاهی بلند مینشاند و آن را به مقام تقدیس میبرد. جایگاهی که هر کسی به آن راهی ندارد و رسیدن به آن کار خواصی است که نظرکرده باشند. قهرمانهایی که شکستناپذیرند و شکست برای آنها آفت و افتی بزرگ است.
دسته دوم قهرمانهایی هستند برآمده از آدمهای معمولی که در رهگذر تلاش و کوشش به مقام قهرمانی میرسند. جایگاهی که با خردورزی و تکاپوگری به دست میآید و میتواند با تنبلی و کاهلی و بیدانشی از د ست برود. جایگاهی برای همه اگر آن را بخواهند و برای رسیدن به آن تلاش کنند. جایگاهی که دست به دست شدن آن بخشی از ماهیت و ذات تعریفش است و از قضا بسیاری در کمیناند تا با اولین لغزش قهرمان را به زیر بکشند و جایش بنشینند.
در اقتصاد نوآوری جهان قهرمانها از دسته دوماند. قهرمانهایی که بدون نشانهها و ویژگیهای عجیب پا به میدان کسبوکار گذاشتهاند و با تلاش به جایگاهی برتر رسیدهاند. جایگاهی که با کمترین اشتباه دیگر از آن آنان نخواهد بود و نهتنها کسی عقد اخوت و مهربانی و ستایشگری با آنها نبسته بلکه همه درصددند تا عیب و ایرادی از کار و زندگی آنها بگیرند و به زیرشان بکشند. روانشناسان اجتماعی نهتنها این خباثت و میل ناجوانمردانه در به زیر کشیدن قهرمانها با کنجکاوی در ضعفهایشان را تقبیح نمیکنند بلکه آن را تلاشی طبیعی از سوی مردم میبینند در اثبات اینکه قهرمانها هم آدمهایی معمولی از جنس آنها هستند و چه بسا با عیب و ایرادها و نواقص بیشتر!
ما قهرمانهایی از این قسم میخواهیم. قهرمانهایی که ساختن و کسب بزرگی و البته متزلزل بودن آن را بشناسند و نهراسند از اینکه روزی جایگزینی برای آنها و کسبوکارشان پیدا شود. اما در عوض ما چه داریم؟ معدودی نظرکرده از دسته و قبیله اول که اگرچه گاها با تلاش و ممارست خود را برکشیدهاند اما چشم دیدن دیگرانی که برای رسیدن به جایگاههایی بلندتر در تلاشند را ندارند. آنها قهرمانهای سندباکسیاند. قهرمان محیطهای بیخطر استیلیزه که همیشه نیازمند حمایت و همیشه متوقعاند. نیاز اکوسیستم نوآوری این است که از این سلبریتیها و قهرمانهای دوپینگی شیفت پیدا کند به سوی معمولیهای تلاشگر و خردورز، که سودای قهرمانی دارند.
هفته گذشته در رویدادی در خانه کارمان در جمع فعالان صنایع غذایی کشور بودم. چهرههایی که زودتر و بیشتر از دیگر صنایع به نوآوری و تحول در صنعت خود سلام کردهاند. صحبت از ضرورتهای تزریق بیشتر نوآوری به این صنعت و برطرف کردن چالشهایی چون تامین مواد اولیه بود. از مرغ و تخممرغ تا پنیر و روغن و قهوه و ادویه، موضوع بحثهای چندنفره و دونفره بود. تصویری واقعی از درک نوآوری در یک صنعت کلاسیک. همه آنچه که ما در شمارههای پیشین کارنگ تلاش کردهایم به زبانهای مختلف درباره مقیاس و رویکرد کارمان در اقتصاد نوآوری بگوییم به زبانی دیگر در آن جمع در جریان بود. اینکه نوآوری کشف و شهود و مکاشفههای تکنولوژیک نیست، اینکه نوآور کردن ایران صرفا مترادف با صنایعی چون هوافضا و نانو و تکنولوژیهای پیچیده دیگر نیست. نوآوری گاهی در استاندارد کردن یک خط تولید تخممرغ برای رسیدن به یک رقم مشخصی از پروتئین معنا مییابد و گاهی در تلاش برای کم کردن نمک، این سم سفید از سفره ایرانیها.
زبان نوآوری زبانی ساده و عملگراست. زبانی از جنس محصولات و خدمات و فرآیندهایی که بهتر و بهینهتر از دیروز خود کار میکنند. گاهی با سلامت بیشتر، گاهی با سرعت بیشتر و گاهی با هزینه یا زمان کمتر. فعالان صنایع غذایی ایران را میتوان الگوی خوبی دانست برای معرفی به دیگر بخشها و حوزههای اقتصادی کشور. برای معرفی به مسئولان دولتی که در این سالها آدرس نوآوری را در طرحهای پژوهشی و گاه در پتنتها و ابتکارهایی دادهاند که هیچگاه کسی به چشم ندیده چطور کار میکنند و چه فرآیندی را چطور تسهیل یا ارزان یا بهینه میکنند.
وقتی صحبت از صنعت نساجی اصفهان میشود اصفهانی، با غرور یادی از گذشته میکنند و میگویند روزگاری به این شهر منچستر شرق میگفتند! چرا که پارچه و منسوجات اصفهان تا یونیفرم افسرهای اسکاتلندیارد هم رفته بود. صنعتی که این روزها چیزی از آن باقی نمانده اما هستند کسانی که رویای احیای این صنایع را در سردارند، آنهم با نوآوری. این فرصت نصیبم شد که هفته گذشته کمی بیشتر از یک روز همنشین فعالان اکوسیستم نوآوری اصفهان باشم. شهری که سنت اقتصادی آن، کارآفرینان و صنعتگران و صنایعاش زورگاری زبانزد بوده حالا با سولههای متروکه شهرکهای صنعتی و بیآبی زایندهرودش روبهروست. شهری که تلاش دارد با توان و نیروی جوانی نوآوران قد علم کند. اگرچه راهی سخت و دراز در پیش دارد اما با سرمایه و نخبگان اقتصادی و کسبوکاری این شهر نشدنی نیست. بله کاری بس سخت و رویایی و دور از دست. اما ناشدنی نیست.