کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
از سال ۱۸۳۰ میلادی تا سال ۲۰۲۰ به طور متوسط هزینههای حملونقل در بخشهای مختلف کاهش یافته و سالانه 4/3 درصد در حملونقل دریایی، 7/6 درصد در حوزه حملونقل هوایی و 8/2 درصد نیز در حوزه ریلی هزینهها کمتر شده است. طبق مطالعه مؤسسه مکنزی، تا سال 2018 حدود 10 میلیارد دلار در حوزه لجستیک سرمایهگذاری صورت گرفته که بیشترین سرمایه جذبشده مربوط به حملونقل درب به درب بوده است.
پس چرا این تحولات را در ایران نمیبینیم؟ این عقبماندگی صنعت لجستیک باید آسیبشناسی شود. به اعتقاد من، یکی از موضوعاتی که وضعیت کشور ایران را در لجستیک از دیگر کشورها متفاوت میکند، بحث یارانه سوخت است که تأثیر زیادی بر بهرهوری دارد. مالیات و عوارض سنگین نوسازی و مالیات کم برای استفاده ناوگان تجاری بر اساس تجارت جهانی در ایران روندی معکوس دارد.
در ایران هزینه نوسازی ناوگان لجستیک سنگین است اما در مقابل مالیات و عوارض استفاده بسیار پایین است که همین موضوع باعث میشود استارتاپهایی که علاقهمند به حضور در عرصه لجستیک هستند، با محدودیتهایی روبرو شوند. نوسازی و تجهیز ناوگان حملونقل در ایران پیچیدگیهای بیشتری نسبت به دیگر کشورها دارد.
تحریمها دسترسی به بازارهای بینالمللی را برای کسبوکارها پرهزینه کرده و کل اقتصاد حملونقل را نیز متأثر ساخته است. برای مثال حملونقل کانتینری که در جهان به یک استاندارد تبدیل شده، در ایران توجیه اقتصادی و گاهی نیز توجیه سیاسی و فنی ندارد.
در این میان نباید از تأثیر مدیریت دولتی در حمل کالای تجاری غافل شد که در عقبماندگی صنعت لجستیک ایران نقش بسزایی دارد. در نمونههای موفق جهانی شاهد خصوصیسازیهای حداکثری هستیم، اما در کشور ما اکوسیستم حملونقل کالای تجاری متأثر از سیاستهای دولت است.
عدم ارتباط مؤثر که بخشی از آن ناشی از زیرساختهای حملونقل است و بخشی نیز به دلیل موضوعات سیاسی است، باعث شده دسترسی به اقتصاد بینالمللی در مقیاس منطقهای برای فعالان این حوزه سخت و نفسگیر باشد.
حوزه لجستیک به طور کلی امکانها و فرصتهای زیادی برای حضور استارتاپها دارد. در همه کشورها در حوزه لجستیک میان بهرهوری و فناوری شکافهایی وجود دارد. ۵۰ درصد از بزرگترین واردکنندگان فعال در حوزه لجستیک در آمریکا همچنان از ابزارهای ساده برای فرایندها استفاده میکنند.
این به آن معناست که لجستیک سرزمین فرصتها برای کسبوکارهای نوآور است. حملونقلهای غیرضرور بهرغم تمام تلاشهایی که در حوزه بهرهوری شکل گرفته، همچنان بخش عمدهای از فرصتهای جدید را شامل میشود. در این میان پیچیدگیهای ذاتی در فرایندهای قیمتگذاری در لجستیک، بهخصوص در بخش درب به درب باعث میشود حوزه قیمتگذاری برای فعالیت استارتاپها جذاب باشد. مطالعات نشان میدهد بیش از 25 مؤلفه در فرایند قیمتگذاری مؤثر است که فضای زیستبوم لجستیک ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست.
در مجموع استانداردسازی اطلاعات و سودآوری دو چالش سرمایهگذاری در حوزه لجستیک است. در اکوسیستم داخلی چالشهایی وجود دارد که منجر به بهرهوری پایین شده است. یکی از این مسائل قیمتگذاری دستوری است که حضور تازهواردها را سختتر میکند. علاوه بر این استانداردهای تن – کیلومتر، سالنهای اعلام بار دولتی و تقسیمبندی جغرافیایی که برای شرکتهای فعال در حوزه لجستیک تعیین میشوند، کار را برای استارتاپها سختتر کرده است.
مضاف بر اینها، در اقلیم استارتاپی کشور هنوز دید جامعی درباره لجستیک شکل نگرفته است. چندپارگی و نقص دانشی از جمله خلأهای استارتاپها در بخش لجستیک است و استارتاپها باید خودشان را با واقعیتها و وضعیتهای بخش لجستیک تطبیق دهند.
راهی که به نظر کارا میآید، تهیه نقشه راه برای بخش لجستیک از سوی سیاستگذار و استفاده از راهحلهای تجربهشده در دنیا به عنوان راههای تغییر وضعیت در حوزه لجستیک است. در ایران مدیریت کالا، مدیریت دیتا، و مدیریت مالی مهمترین زیرساختهای تحول لجستیک به شمار میآیند.