کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
بخشی از کسبوکارهای نوآور آمادهاند تا خدمات و محصولات مورد نیاز صنعت را تولید کنند و صنعت هم به حضور آنها برای ادامه کار خود به شکلی بهینه نیاز دارد. اما در بسیاری از مواقع راهی برای اتصال این دو بخش از اقتصاد به یکدیگر وجود ندارد.
مرکز نوآوری انرژیک با صنعت حوزه نفت و انرژی در ارتباط است و از آنسو نیز دری را باز گذاشته که کسبوکارهای نوآور فعال در این حوزه از آن وارد این حوزه شوند.تا هم جذب سرمایه اتفاق افتد و هم نوآوران دریابند صنعتگران با چه مشکلاتی دست به گریبانند و تشنه کدام دسته از خدمات یا محصولات هستند.
روزبه شاهرخی، مدیرعامل مرکز نوآوری انرژیک، در گفتوگوی پیش رو به تشریح امکانات این مرکز میپردازد و در ادامه نیز از مشکلاتی میگوید که میتواند اکوسیستم نوآوری کشور را تضعیف کند.
مرکز نوآوری انرژیک از چه زمانی فعالیت خود را شروع و چه مأموریتی را برای خود تعریف کرده است؟
` یعنی گروه گسترش انرژی پاسارگاد، شرکت دانا انرژی و شرکت سرمایهگذاری صنعت راهاندازی شد.
مرکز نوآوری انرژیک اولین شرکتی است که با سرمایهگذاری سه هلدینگ بزرگِ حوزه نفت و انرژی ایجاد شده است. رویکرد انرژیک این است که نوآوری باز (Open innovation) را به صنعت نفت و انرژی وارد کند و مشکلات کشور را به وسیله کارآفرینان داخلی حل کند. انرژیک بین شرکتهای دانشبنیان و نوآور با شرکتهای صنعتی حوزه نفت و انرژی به عنوان یک پل ارتباطی عمل میکند.
شرکتهایی که به عضویت مرکز نوآوری انرژیک درمیآیند، علاوه بر دریافت امکانات اداری و استفاده از منتورینگِ افراد باتجربه صنعت نفت و کسبوکار، طی رویدادهای بههمرسانی (Match Making) که با حضور افراد کلیدی و شرکتهای بزرگ صنعت نفت برگزار میشود، خدمات و محصولاتشان را ارائه میدهند و جذب سرمایه میکنند.
مزیت شما نسبت به سایر مراکز نوآوری چیست؟
برخورداری از شبکه صنعتی. در واقع ما پل ارتباطی شرکتهای نوآور با شرکتهای صنعتی هستیم.
شما چه حوزههایی را تحت پوشش قرار میدهید؟
ما حوزه انرژی و صنعت نفت، اعم از صنایع بالادستی، میاندستی و پاییندستی، برق و یوتیلیتی، انرژیهای تجدیدپذیر و سایر حوزههای مرتبط با انرژی را به غیر از آب و انرژی هستهای پوشش میدهیم.
وقتی تیم کسبوکاری به عضویت این مرکز درآید، دقیقا چه اتفاقی برایش میافتد؟
ما طی رویدادهای ارائه معکوس (Reverse Pitch)، نیازهای شرکتهای صنعتی را بررسی میکنیم و با کمک مشاوران مدیریت تکنولوژی این نیازها را به تقاضا و سپس به شناسنامه تکنولوژی تبدیل میکنیم و بعد آنها را به اساتید دانشگاه، پژوهشگران، افراد نخبه و شرکتهای دانشبنیان و افراد نوآوری که از پس حل این مشکلات برمیآیند، ارائه میکنیم.
در ادامه آنها برای حل این مشکلات پیشنهادها و محصولاتی را ارائه میدهند. اگر محصولشان به حدی رسیده باشد که بتواند نیازهای صنعت را برآورده کند، از آنها حمایت میکنیم و اگر محصولشان به مرحله تولید نرسیده باشد، وارد پروسه شتابدهیمان میشوند. به آنها سیدمانی تعلق میگیرد و کارشان را جلو میبریم. همچنین شرکتهای عضو میتوانند در رویداد بههمرسانی ما شرکت کنند و موفق به جذب سرمایه از شرکتهای صنعتی و سرمایهگذارانی شوند که با آنها در ارتباط هستیم.
در حال حاضر چند شرکت عضو مرکز شما هستند؟
21 شرکت. هفت شرکت صنعتی بزرگ و 14 شرکت دانشبنیان. از جمله شرکت پترودانیال، حفاری استوان، پتروشیمی سینا، شرکت دانا انرژی و شرکت ماشینسازی اصفهان.
چقدر سیدمانی در اختیار تیمها قرار میدهید و در مقابل چقدر سهام دریافت میکنید؟
برای بههمرسانیهایی که بین نوآوران و شرکتهای صنعتی انجام میدهیم، بدون اینکه وارد سازمان شرکت شویم و سهامی را طلب کنیم، تنها درصد کمی را برای بههمرسانی میگیریم که بین 3 تا 15 درصد متغیر است که این درصد با توجه به حوزههای متفاوت صنعت نفت مشخص میشود.
سیدمانی ما هم بسته به حوزهای که شرکتها در آن کار میکنند متفاوت است. باید دید هر شرکتی برای طی کردن دوران شتابدهی به چقدر سرمایه نیاز دارد. با توجه به اینکه همکاران سرمایهگذار ما، سرمایهگذارهای بزرگی مثل آپادانا ونچرز، صندوق پژوهش نوآوری صنعت نفت و… هستند محدودیتی در این زمینه وجود ندارد. با توجه به اینکه حوزهها متفاوت است، نمیتوانم عدد دقیقی را بگویم. همهچیز بستگی به شرکتها و سطح محصولشان دارد.
تا به حال کسبوکاری هم بوده که این مراحل را پشت سر گذاشته باشد و بتوانید به عنوان خروجی موفق مرکز نوآوری خود از آن نام ببرید؟
اولین بههمرسانی ما در سال گذشته انجام شد. یکی از شرکتهایی که در این رویداد موفق به جذب سرمایه از شرکت پژوهش فناوری صنعت نفت شد، شرکت «فرادید» است که در حوزه پردازش تصویر (Image Processing) فعالیت میکند.
شرکت فرادید سیستمی را ارائه کرده است که خود دوربین تصویر را پردازش میکند، آلارم میدهد و بدون اینکه نیاز باشد انسانها پشت دوربین بنشینند، از وقوع اتفاقهای خطرناک جلوگیری میکند. همچنین استارتاپ «پترو ویو» موفق به جذب سرمایه از شرکت «آپادانا ونچرز» شد.
چه برنامههایی برای مرکز نوآوری انرژیک در دست اجرا دارید و چه چشماندازی برای خود متصورید؟
چشمانداز ما این است که مشکلات صنعت نفت را از طریق کارآفرینان داخل کشور حل کنیم و بتوانیم اقتصاد دانشبنیان را در کشور توسعه بدهیم. به این منظور در نظر داریم علاوه بر دانشگاه امیرکبیر که در حال حاضر در آن مستقر هستیم، در دانشگاه شریف و سایر دانشگاهها هم مراکزی داشته باشیم.
همچنین به توسعه محتوای کاری هم فکر کردهایم و قصد داریم وارد سبد استعداد (Talent Pool) دانشگاههای مختلف بشویم و با کمک استعدادهای جدید، راهحلهای جدیدی برای چالشهای صنعت ارائه بدهیم.
نظرتان در مورد فضای نوآوری کشور چیست؟ چه آفتها، موانع و چه نقاط قوتی را در این فضا سراغ دارید؟
در این ده سالی که من در اکوسیستم نوآوری و فناوری حضور داشتهام، در چند جایگاه مختلف بودهام. هم خودم استارتاپ داشتهام، هم مدیر ارزیابی صندوق سرمایهگذاری بودهام و هم منتور شتابدهنده دیموند، هم مشاور پارک علموفناوری دانشگاههای مختلفی از جمله دانشگاه تهران.
اولین چالشی که متوجه استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان و فناور است، این است که خیلی سادهانگارانه به مسیر تجاریسازی فناوری نگاه میکنند و تصور میکنند بدون کمک متخصصین میتوانند از عهده تجاریسازی محصول برآیند. در حالی که تجاریسازی 90 درصد از مسیر است و تولید محصول 10 درصد. چون خیلی از مواقع محصولی که تولید میشود، محصول نهایی نیست.
در این مواقع باید بدانند فناوری را به کدام شرکت بدهند که از عهده تجاریسازی آن بربیاید. در صنایع بزرگی مثل صنعت نفت و خودرو این مسئله اهمیت بیشتری پیدا میکند. به غیر از این از سوی بخش دولتی هم باید یکسری حمایتها برای فضای نوآوری انجام شود.
برای مثال شرکتهای صنعتی بزرگ میخواهند محصول دانشبنیانی را در خط تولیدشان قرار بدهند، ولی تولید این محصول ریسک بالایی به همراه دارد، زیرا اگر خط تولید دچار مشکل شود، خسارت عظیمی به بار میآید. باید حمایتهایی انجام بشود که این ریسک را کاهش بدهد.
مسئله دیگری که در اکوسیستم اهمیت دارد، پررنگ بودن رویکرد تقسیم منافع به جای رویکرد توسعه منافع است. برای مثال میشود به رقابتهای غیراخلاقی در فضای کلی اکوسیستم و شرکتهایی اشاره کرد که با یک بخش دولتی ارتباط داشتهاند و منابع زیادی در اختیار دارند. یا شرکتهایی که رشد و پیشرفت شخصیشان را به رشد و پیشرفت جمعی ترجیح میدهند.