کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
در کشور ما گرچه بیزینسهای بزرگ و کسبوکارهای نوآور کوچک مدتهاست به این نکته پی بردهاند که منافعشان در همکاری مشترک است، چندان به بلوغ این همکاری نرسیدهایم. این بدان معناست که چالشها و مشکلات زیادی بر سر راه همکاریهای مشترک شرکتهای بزرگ و کسبوکارهای کوچک نوآور وجود دارد. چالشهایی که بسیاری از آنها ریشه در مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دارد.
اگر به تجربه کشورهای توسعهیافته نظر بیفکنیم، عمده چالشها و مشکلات مربوط به دوره بعد از همکاری است. یعنی اکوسیستم و محیط کسبوکار به صورت خود به خود، شرکتهای بزرگ و کوچک با ماهیت متفاوت را به سمت نقطه مشترک همکاری و استفاده از منابع مکمل یکدیگر سوق داده است. در کشور ما اما اکثر مشکلات شرکتها مربوط به دوره قبل از همکاری است و چون چنین بحثهایی تازگی دارد و فضای کسبوکار ما نیز خاص است، در حال حاضر بیشتر درگیر مشکلات قبل از شروع همکاری هستیم و به مرحله بعد از همکاری نرسیدهایم.
تا همین چند سال پیش شرکتهای بزرگ نیازهایی داشتند اما نمیدانستند آیا کسی میتواند نیازهای آنها را در کشور رفع کند یا خیر. بسیاری از شرکتها که امکان تأمین نیاز از خارج را نداشتند، دانشگاه به دانشگاه جستوجو میکردند تا بالاخره شرکت مورد نظرشان را پیدا کنند. ما در کشورمان به زیرساختها و پلتفرمهای بههمرسانی نیاز بسیاری داریم. اگرچه در این زمینه طی سالهای گذشته اقدامهایی در این زمینه صورت گرفته، فراموش نکنیم نیاز ما به توسعه این پلتفرمها فراوان است. برای نمونه در آمریکا برنامهای به نام Sbir اجرا میشود که در آن اکثر شرکتهای دولتی دارای بودجه تحقیق و توسعه بیش از 100 میلیون دلار، موظفند بخشی از این بودجه را به همکاری با شرکتهای کوچک اختصاص دهند.
یعنی شرکتهای دولتی نیازهای خودشان را در سامانهای اعلام میکنند و شرکتهای کوچک دارای تخصص و توان رفع این نیازها، طرح خود را ارائه میدهند. این برنامه به اندازهای موفق بوده که کشورهای دیگری مانند کره، ژاپن، هلند و انگلیس نیز آن را در کشورشان پیادهسازی کردهاند. در ایران نیز میتوان سامانه تبادل فناوری را در سطح ملی برای رفع نیازهای شرکتهای بزرگ دولتی راهاندازی کرد تا بتوانند این نیازها را پیگیری کنند.
ما در این زمینهها در ابتدای راه هستیم. تفاوت فرهنگی همینجا مشخص میشود. البته این بدان معنا نیست که با راهاندازی سامانه تبادل اطلاعات و ارتباط دادن شرکتهای بزرگ و کسبوکارهای کوچک همهچیز تمام شود، بلکه باید مراحل بعد از ارتباط را نیز مدنظر قرار داد، چراکه این دو شرکت از دو دنیای متفاوت هستند و به عبارتی چندان زبان همدیگر را فهم نمیکنند. اینجاست که باید سراغ بروکرها یا همان کارگزاران تبادل فناوری رفت.
در بسیاری از مواقع شرکتها بهرغم توافق اولیه درباره همکاری بر سر مسائل جزئی به چالش برمیخورند. بروکرها نقش میانجی در مسیر آشنایی شرکتها با یکدیگر و عمقبخشی به ارتباط و تعامل آنها را دارند. کمتعداد بودن بروکرها در اکوسیستم نوآوری کشور مسئلهای جدی است که باید برای آن اندیشهای کرد. در این زمینه میتوان ذیل قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان، حمایتهایی از بروکرها مشخص کرد تا به مسیر بههمرسانی شرکتهای بزرگ و کوچک و توسعه محصول مشترک آنها کمک کند. چراکه بروکری زمانی معنادار است که نتیجهبخش باشد و در این زمینه لازم است از بروکرها حمایت کرد.
اقدام دیگر تأسیس و توسعه نهادهای ارزشگذاری فناوری است تا شرکتهای بزرگ و کسبوکارهای نوآور به زبان و درک مشترک و متقابل برسند. در این زمینه نقش دولت تعیینکننده است. فرهنگسازی و برجستهکردن تجربههای موفق همکاری مشترک شرکتهای بزرگ و کوچک نیز در تغییر فضای فرهنگی و گفتمانی کشور مؤثر خواهد بود و افق دید بهتری به مدیران شرکتهای بزرگ دولتی یا خصوصی درباره ارزش افزوده همکاری مشترک با استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان میدهد.