کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
میثم زرگرپور، استراتژیست جذب سرمایه و مشاور توسعه کسبوکار در گفتوگو با «کارنگ» از مسائل پیرامون ورود تپسی به بورس و فروش ۷۰درصدی سهامش به گروه صنعتی گلرنگ گفت.
تپسی در ابتدا 30 درصد از سهامش را در بورس عرضه کرد؛ اکنون نیز با فروش 70 درصد دیگر به گروه صنعتی گلرنگ، بنیانگذارانش از این کسبوکار خروج کردند. این روند در دنیای استارتاپها راه موفقیت است. در واقع صاحبان استارتاپها دو راه در پیش دارند؛ یا کسبوکار خود را به نقطهای از موفقیت برسانند که بتوانند آن را با قیمت مناسبی به فروش برسانند یا در استارتاپ خود بمانند و آن را تبدیل به کسبوکاری بزرگ و پرسود کنند.
در پی آخرین اقدام تپسی برای فروش سهامش نظرات مختلفی در شبکههای اجتماعی و رسانهها مطرح شد. از پرسروصداترین نظرات در این زمینه میتوان به مقایسه ارزشگذاری تپسی با قیمت املاک در ایران اشاره کرد. فارغ از اینکه در نظر کارشناسان این مقایسه اصلاً محلی از اعراب ندارد، میتوان یکی از دلایل موفقیت یک استارتاپ در ارزشگذاری را، حتی اگر همقیمت یک ملک باشد، در بررسی شاخص ROI آنها جستوجو کرد.
نرخ بازگشت سرمایه (ROI) یکی از مهمترین سنجههایی است که پیش از تدوین استراتژی دیجیتال مارکتینگ یا بعد از اجرای کمپینها به صورت دقیق بررسی شود. نرخ بازگشت سرمایه به ما میگوید در ازای هزینه پرداختی چقدر سود کردهایم و عملکرد تیم بازاریابی در بهینهسازی هزینهها و دریافت خروجی مطلوب چگونه بوده است.
میثم زرگرپور، استراتژیست جذب سرمایه و مشاور توسعه کسبوکار در گفتوگوی خود با کارنگ به این نکته اشاره کرد که اندازهگیری شاخص ROI در استارتاپها میتواند مشخصکننده این موضوع باشد که به فرض همقیمت بودن یک استارتاپ با یک ملک، باز هم استارتاپ سودآوری بیشتری دارد. زیرا برای سرمایهگذاری در بازار ملک نیازمند سرمایه اولیه بسیار زیادی هستیم اما یک استارتاپ را میتوان با یک ایده اولیه و بدون سرمایهگذاری هنگفت به نقطهای رساند که با قیمت بالایی به فروش رسد.
در ادامه صحبتهای میثم زرگرپور را درباره اتفاقات اخیر تپسی میخوانید.
پولهای اصلی هنوز وارد اکوسیستم نشدهاند
زرگرپور ابتدا درباره منابعی که تاکنون در سرمایهگذاری روی اکوسیستم استارتاپی به کار رفتهاند، گفت: «پولهای اصلی هنوز وارد اکوسیستم استارتاپی نشدهاند. پولهای اصلی همان پولهایی هستند که در صنایع خصوصاً در صنایع نفت، گاز پتروشیمی یا صنایعی مانند کالاهای تندمصرف و صنایع احداث و… وجود دارند. پولهایی که تاکنون برای سرمایهگذاری وارد اکوسیستم استارتاپی شدهاند، منابع بسیار محدودی بودهاند و ما باید این انتظار را داشته باشیم که بعد از گذر از موجهای اول تا سوم سرمایهگذاری در ایران کمکم سرمایهگذارانی که مقداری محتاط هستند و منابع مالی آنها از منابع مالی سنتی است به سمت سرمایهگذاری در استارتاپها بیایند.»
ورود گروههای صنعتی برای سرمایهگذاری قابل پیشبینی بود
در ادامه زرگرپور درباره چرایی اقبال گروههای صنعتی برای سرمایهگذاری در اکوسیستم استارتاپی توضیح داد: «قانون جهش تولید دانشبنیان و معافیتهایی که برای سرمایهگذاری در استارتاپها وجود دارد نیز یک انگیزه و مشوق برای سرمایهگذاری گروههای صنعتی است. در نتیجه اصولاً ورود صنایع به این حوزه قابل پیشبینی بود اما شاید کسی زمان دقیق ورود آنها را برای سرمایهگذاری نمیتوانست پیشبینی کند. اخیراً خبر سرمایهگذاری «کیسون» روی «اوبار»و «آچاره» را نیز شاهد بودیم که به نظر من میتوان آن را نیز در همین راستا تحلیل کرد و احتمالاً باید باز هم منتظر سرمایهگذاری دیگری از این جنس باشیم.»
او ادامه داد: «ورود گروههای سنتی برای سرمایهگذاری مثبت است. دلیل مثبت بودن این موضوع نیز این است که ما به سقف سرمایهگذاری خطرپذیر در ایران نزدیک میشویم. مطابق گزارشی که انجمن کارفرمایی سرمایهگذاری خطرپذیر منتشر کرد، سرمایهگذاری خطرپذیر ایران در سال 1401 نزدیک به فقط ۵۰ میلیون دلار بوده که این عدد بسیار کوچک است و به نظر میآید منابع موجود به اتمام رسیدهاند. همچنین افرادی که در این حوزه فعالیت میکردند یا دیگر انگیزهای ندارند یا منابعشان تمام شده است؛ در نتیجه ما در صنعت سرمایهگذاری خطرپذیر باید به دنبال منابع دیگر برویم که این منابع از صنعت میآیند.»
او همچنین خاطرنشان کرد که این نوع سرمایهگذاری مثل هر اتفاق تازه دیگری میتواند نقاط منفی داشته باشد، اما در کل اتفاق مثبتی است.
در مقایسه با ملک، استارتاپ سود بیشتری دارد
زرگرپور در پاسخ به پرسش کارنگ در خصوص درستی یا نادرستی مقایسه ارزش ملک و ارزش تپسی توضیح داد: «افرادی که استارتاپها را با ملک مقایسه میکنند نگاهی تکبعدی دارند و اندکی کملطفی میکنند زیرا مقایسه استارتاپ با ملک عاقلانه نیست؛ به این دلیل که انتظار ما از استارتاپ متفاوت است. ما در کشوری حضور داریم که اصولاً اقتصاد آن برمبنای ملک است و هر کسی که در یک بازه زمانی به این حوزه وارد شده باشد احتمالاً سود بیشتری برده است.»
زرگرپور در ادامه گفت: «از چند جهت میتوان این موضوع را بررسی کرد. یکی اینکه وقتی ارزشگذاری تپسی و قیمت یک برج در خیابان فرشته را با یکدیگر مقایسه میکنیم، گویی به یک مسئله حلشده رسیدهایم. درحالیکه روزی که تپسی شروع به کار کرد شاید افراد ترجیح میدادند به جای سرمایهگذاری روی ملک در زعفرانیه، تپسی را برای سرمایهگذاری انتخاب کنند و دلیلش هم احتمال رشد تپسی بود.»
زرگرپور افزود: «موضوع دیگر این است که در تمام دنیا املاک از ارزش زیادی برخوردار هستند و حتی در مناطق جنگزده هم با قیمتهای میلیوندلاری معامله میشوند. حتی این امکان وجود دارد که در سیلیکونولی هم قیمت یک استارتاپ از قیمت یک ملک کمتر باشد. این موضوع به این دلیل است که مؤلفههای تأثیرگذار روی قیمت یک ملک با مؤلفههای تأثیرگذار بر قیمت یک استارتاپ متفاوت هستند. معمولاً نگاه برای ارزشگذاری بر دارایی ثابت، نگاه گذشتهنگر است؛ درحالیکه دیدگاه ما برای ارزشگذاری روی یک استارتاپ یا دارایی شرکتی آیندهنگر است و ممکن است یک استارتاپ نسبت به یک ملک حتی ارزش بیشتری هم داشته باشد. به معنی دیگر شاید ROI یا نرخ بازده سرمایهگذاری یک استارتاپ در یک مدتزمان مشخص در مقایسه با بازده سرمایهگذاری ملک قابل مقایسه نباشد؛ به این معنی که ممکن است چند جوان یک استارتاپ را در یک زیرپله راهاندازی کنند که دو هزار میلیارد تومان ارزش داشته باشد؛ آن هم بدون اینکه هزینهای کنند. درحالیکه برای مثال ساختن برج در زعفرانیه و فروختن آن به قیمت دو هزار میلیارد نیازمند سرمایهگذاری 500میلیاردی است که سرمایهگذار مجبور است این مبلغ را هم حداقل برای سه تا چهار سال قفل کند.»
او در ادامه پاسخ خود عنوان کرد: «اگر حتی بخواهیم با نگاه قضاوتگرانه هم به این مقایسه نگاه نکنیم، که البته به نظر من از اساس این مقایسه درست نیست، میتوان گفت که این مقایسه سیستماتیک نیست و مقایسه اشتباهی است. این موضوع مانند داستان فیل و مولانا است که هر کس از منظر خود به آن نگاه میکند و به آن میپردازد. البته در بسیاری از مناطق دنیا نیز اینطور است که از نظر عددی، استارتاپها از بازارهای دیگر جذابیت کمتری دارند، اما باید نرخ رشد و نرخ ROI و نرخ بازده سرمایهگذاری استارتاپ را هم در نظر گرفت که در این صورت از لحاظ سوددهی هیچچیزی با استارتاپ قابل مقایسه نیست.»
اقدام سهامداران تپسی قابل تحسین است
زرگرپور در آخر روند طیشده توسط تپسی را موفقیتآمیز خواند و گفت: «ما در کشوری زندگی میکنیم که نیازمند داستانهای موفقیت هستم زیرا این دست از داستانها را کم داریم. تپسی توانست یک ورود به بورس موفق داشته باشد؛ درحالیکه کسی این موفقیت را در حوزه استارتاپها کسب نکرده است. درست است که قبل از تپسی در شرکتهایی که مربوط به فناوری بودند مانند همکارانسیستم این اتفاق افتاده، اما در حوزه استارتاپ، تپسی اولین است. اولین دیگری که تپسی رقم زد خروج بنیانگذاران بود و این داستان موفقی است که میتوانیم از یک استارتاپ مثال بزنیم. همچنین اگر این موفقیت برای یک استارتاپ اتفاق افتاده برای دیگر استارتاپها هم میتواند بیفتد؛ کمااینکه استارتاپهای دیگری هم بودهاند که خروج موفق را تجربه کردهاند که یا رسانهای نشده یا کمتر رسانهای شده است. اگر استارتاپها محصول خوب و فاندر خوب داشته باشند این اتفاق را تجربه خواهند کرد. در آخر باید بگویم که سهامداران تپسی را برای اقدامشان میتوان تحسین کرد.»