نخستین مرکز رشد کسبوکار در پی ساختن تکشاخ نبود / تبدیل شدن یک مزرعه جوجهکشی به نخستین مرکز رشد تجاری مدرن
داستان نخستین مرکز رشد تجاری جهان کموبیش با حدود 24،400 مترمربع فضای متروک کاری آغاز میشود. اوایل دهه 1960 زمان خوبی برای جوجهکشی بود و شرکت جوجهکشی Mount Hope به محلی برای نگهداری قفسهای مازاد نیاز داشت که آن را در باتاویا (Batavia) شهری کوچک در 56کیلومتری روچستر یافتند.
این محل را یک مدیر پیشین ابزارفروشی به نام جو مانکوزو (Joe Mancuso) اجاره کرد. آن فضا برای چند دهه در اختیار میسی-هریس (Massey-Harris)، کارخانه سازنده ماشینآلات کشاورزی بود که هزاران نفر از ساکنین باتاویا در آن کار میکردند و بسته شدن کارخانه در سال 1957 برای باتاویا و خانواده مانکوسو نیز نامناسب بود.
دارایی خانواده مانکوسو پیوندی جداییناپذیر با داراییهای شهر باتاویا داشت و پنج برادر مانکوسو امپراتوری تجاری بیسابقهای در تاریخ باتاویا ساخته بودند که متروک شدن کارخانه میسی-هریس تهدیدی برای آنها بود. بنابراین خانواده مانکوسو کارخانه قدیمی را خریدند و جو را به دنبال یافتن مستأجرانی برای پر کردن فضای خالی فرستادند. در ابتدا جو امیدوار بود که یک تولیدکننده بزرگ را برای اجاره همه آن فضا قانع کند اما این یک مأموریت ناممکن بود و گفته میشد اگر کسی حتی در آن سال به ۳۰۰ هزار مترمربع فضا نیاز داشته باشد، چرا باید به یک ساختمان 80ساله منتقل شود؟
تولد مرکز صنعتی باتاویا
بنابراین جو مانکوسو برنامه را بازبینی کرد و به دنبال یافتن مستأجران کوچکتر رفت و نام آن فضا را مرکز صنعتی باتاویا گذاشت. او برای ترغیب شرکتها به راهاندازی فروشگاههایی در آنجا امتیازات غیرعادی داد؛ ازجمله اجارههای کوتاهمدت، لوازم و تجهیزات اداری مشترک، مشاوره تجاری و خدمات منشی؛ همچنین اگر کسبوکاری به یک ردیف اعتباری نیاز داشت، جو مانکوسو به کمک یک بانک محلی آن را فراهم میکرد. آنگونه که در سوابق خانوادگی آمده، در سال 1963 جو در حال همراهی یک خبرنگار برای بازدید از آن محل بود که در بین قفسهای مربوط به جوجهکشی Mount Hope ایستاد و لحظه «یافتم» فرارسید و رو به خبرنگار گفت: «این آدمها جوجهها را رشد میدهند، گمان میکنم ما کسبوکارها را رشد میدهیم.»
مراکز رشد کسبوکار امروزه همه جا وجود دارد. این شیوه اکنون توسط رشددهندههای شناختهشده کسبوکارهای نوپا در سیلیکونولی مانند Y Combinator، AngelPad و Techstars گسترش یافته است. آنها همراهان خود را تشویق میکنند که به دنبال نوآوری بروند و کسبوکارهای ناکارآمد محلی و منطقهای را کنار بزنند تا دنیا را دگرگون کنند، فرآیندهای کارآمد داشته باشند و با شتاب از چالشها گذر کنند. الگوی کسبوکار آنها، کسبوکارهای نوپایی مانند Airbnb را در برابر هزاران شرکت خدماتی کوچکتر ارج میگذارد. پیام آنها روشن است: مراکز رشد جاهایی مانند باتاویا را برهم میزنند.
نخستین مرکز رشد جهان و کمک به اقتصاد محلی
نخستین مرکز رشد کسبوکار جهان کمتر به فکر برهم زدن اقتصاد جهانی بود و بیشتر برنامه زنده کردن اقتصاد محلی را دنبال میکرد؛ کاری که هنوز هم انجام میدهد. مرکز صنعتی باتاویا بیش از نیم قرن پس از پایهگذاری هنوز در همان مکان است و بر همان دستورات محلی پافشاری میکند. تام مانکوسو، مدیر فعلی این مرکز میگوید: «کار ما در اینجا کمک به مردم برای ایجاد کسبوکار و اشتغال در باتاویا است.» وی در همین حال میگوید: «به 16 نفر مختلف بگویید مرکز رشد را تعریف کنند، 24 تعریف مختلف از آنها دریافت خواهید کرد. من فکر میکنم امروز مردم میگویند به اینجا میآیند زیرا مکانی است که ما به آنها کمک خواهیم کرد.»
تنها راه برای شروع، شروع کردن است
نیروی کار و صنعت همیشه در اقتصاد باتاویا نقش اساسی داشتهاند و مرکز مدتها بر تشویق و تغذیه تولیدکنندگان محلی متمرکز بوده است. این مجموعه مملو از سازندگان بزرگ و کوچک است. دهها مستأجر در 30 ساختمان مرکز پراکنده شدهاند: «افرادی داریم که از دیروز شروع کردهاند و افرادی که 40 سال است در تجارت بودهاند.» نخستین مستأجر مرکز صنعتی باتاویا در سال 1959 تد اسنل بود؛ تابلوسازی که تابلوی فلزی بزرگی را ساخت که هنوز بیرون در ورودی ساختمان آویزان است.
دیلون، یک مهندس، پدر، مربی فوتبال و کارآفرین سریالی است که از دهه 1990 سه کسبوکار مجزا را در مرکز راهاندازی کرده در یک فضای کوچک در طبقه همکف ساختمان کار میکند. او به یاد می آورد که در روزهای اولیه، سازندگان فضا به او گفته بودند تنها راه برای شروع، شروع کردن است؛ حتی اگر کوچک باشد. حتی اگر چیزی برای شروع نباشد.
مراکز رشد کسبوکار؛ ضامن آینده شهرهای کوچک
جو مانکوسو در سالهای آخر عمر خود پیامرسان مراکز رشد بود. از نظر وی مراکز رشد کسبوکار تنها مکانهایی برای ساختن 500 شرکت برتر فهرست Fortune نبودند؛ آنها ابزارهایی برای تضمین آینده شهرهای کوچک آمریکا بودند. او معتقد بود که هر شهر باید یک مرکز رشد داشته باشد که با اندازه و منابع مناسب و در دسترس ساخته شود.
بنابراین او به اطراف ایالت نیویورک سفر کرد و به مردم برای بازیافت ساختمانهای قدیمی آموزش داد تا در شهرهای خود مراکز رشد تجاری ایجاد کنند. او با هر گروهی که گوش میداد صحبت میکرد. یک مجموعه از کارآفرینان چینی آنقدر از پیام جو مانکوسو الهام گرفتند که مجسمهای از او در خارج از مرکز رشد خود در انشان چین با نوشتهای روی آن برپا کردند که جو مانکوسو را پدر جنبش مراکز رشد کسبوکار مینامید.
در اتاق گردهماییها، پوستری از عکسهای مستأجران سابق مرکز صنعتی باتاویا هست که مراحل رشد خود را به پایان رسانده و به محل کار خودشان رفتهاند. هیچکدام از آنها تکشاخ یا شرکت نرمافزاری جذاب نیستند. شاید هیچیک از آنها بدون کمک به جایگاهی که هستند، نمیرسیدند.
با نگاه به منابعی در سراسر جهان که صرف مراکز رشد میشود، به نظر میرسد منابع به شکلی نامتناسب به سوی کسبوکارهای جذاب با فناوری بالا، رشد زیاد، فعالیت انفجاری و آنهایی میرود که میگویند قرار است سراغ سرمایهگذاران خطرپذیر برویم، سرمایه بگیریم و شرکتهای دنیا را بگیریم! مانکوسو میگوید: «سرمایهگذاری خطرپذیر و شرکتهای دنیا را در اختیار بگیرید، این عالی است؛ ما به آن افراد نیاز داریم، نوآوری همه جا هست و نهتنها در نرمافزار، ما هواداران بزرگ کمک به همه هستیم.»