کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
نوش و نیش وام
در اکوسیستم نوآوری اعطای تسهیلات دولتی
به کسبوکارها امری پسندیده است یا باید
از آن دوری کرد؟
بعد از چند هفته از اعلام خبر وام گرفتن استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان از صندوق نوآوری و شکوفایی، هنوز ریز دریافتکنندگان وامها منتشر نشده است. مدیران صندوق میگویند وامگیرندگان راضی به انتشار اسامیشان نیستند و منتقدان هم میگویند چنین رویهای با اصل شفافیت که صندوق و کسبوکارهای نوآور ادعای آن را دارند، در تعارض است.
کشوقوسها اینقدر بالا گرفته که کمپینی به نام «اکوسیستم شیشهای» در شبکههای اجتماعی راه افتاده که در آن برخی صاحبان استارتاپها و شرکت دانشبنیانهای به صورت خوداظهاری گفتهاند چقدر وام در چند نوبت و در چه زمانی گرفتهاند. مطابق جدولی هم که در رسانهها منتشر شده، وامهای سنگینتر را شرکتهای بزرگتر گرفتهاند.
موج دوم انتقادها به صندوق نیز معطوف به همین مسئله است. آنها که گلایه دارند میگویند قرار بوده صندوق به کسبوکارهای نوپای کوچک کمک کند، نه اینکه هوای استارتآپهای بزرگ را داشته باشد که همین حالا هم همگی سودآوری دارند. آنطور که علی وحدت، رئیس هیئت عامل صندوق نوآوری و شکوفایی، گفته تمام شرکتهای بزرگ و شناختهشده استارتاپی در سه سال گذشته دستکم 50 میلیارد تومان انواع تسهیلات گرفتهاند.
اتفاق اخیر و حواشی مربوط به آن بار دیگر فعالان اکوسیستم نوآوری را در برابر این پرسش قرار داده که آیا باید از وامهای دولتی و حمایتهای نهادهایی مانند صندوق نوآوری و شکوفایی استفاده کنند؟ این شیوه تأمین مالی چه مزایا و معایبی برای اکوسیستم نوآور دارد؟ آیا نباید انتظار داشت بخش خصوصی و صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر پا به میدان بگذارند؟
وام برای استارتاپها سم است
روشهای تأمین مالی استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان در ایران وابستگی زیادی به وامهای دولتی دارد. همین رقم 13 هزار میلیارد تومانی که صندوق در مدت سه سال میان شرکتها توزیع کرده، بهخوبی گواه این مدعاست که تأمین مالی در زیستبوم نوآوری ایران از نگاه دولتیها و البته برخی استارتاپها معادل وام دادن و وام گرفتن است.
گروهی میگویند چنین شیوهای، اکوسیستمی وابسته خلق میکند و از آن به خیانت به کسبوکارهای نوآورانه و صاحبان ایدهها یاد میکنند. دبیر انجمن صنفی فینتک ایران معتقد است وام برای استارتاپها سم است اما همین سیاست باعث شده بسیاری وارد اکوسیستم نوآوری شوند.
مصطفی نقیپورفر با بیان اینکه بسیاری از استارتاپها به دلیل بالا بودن ریسکها عملا امکان بازپرداخت وامها را ندارند، میگوید: «با چنین شیوه وامدهی تنها یکسری آدم را بدهکار میکنیم. نیاز اکوسیستم نوآوری ایران این است که سرمایهگذاری خطرپذیر تقویت شود. اما به جای این کار، معاونت علمی و صندوق نوآوری و شکوفایی، تامین مالی جسورانه را به وام تبدیل کردهاند.»
مخالفان وامدهی دولتی به استارتاپها معتقدند وام باید از طریق بانکها و صندوقهای سرمایهگذاری که دارای تجربه و تخصص بیشتری هستند، به شرکتهای بزرگ که توان بازپرداخت دارند پرداخت شود.یعنی نوعی مشوق در نظر گرفته شود تا اگر کسی علاقهمند به سرمایهگذاری در فضای نوآور است، با هزینه کمتری این کار را انجام دهد. از آنسو نیز استارتاپها پولهای بلاعوض یا همان سرمایههای خطرپذیر ویسیها و شتابدهندهها و… را بگیرند.
نقیپورفر در این باره میگوید: «وام به درد کسبوکارهای بالغتر میخورد. در دنیا نیز وامها از طریق نظام بانکی و به شرکتهای بزرگ که توان بازپرداخت دارند، اعطا میشود. در کشور ما وامها از طریق کارگزاریهای صندوق نوآوری و شکوفایی یا صندوقهای پژوهش نوآوری اعطا میشوند. این صندوقها همان کاری را انجام میدهند که وظیفه بانکهاست. دولتها در دنیا به طور معمول مشوق میگذارند که شرکتها سرمایهگذاری خطرپذیر انجام دهند نه اینکه خودشان اقدام به وامدهی کنند.»
خطر دیگری که از نظر منتقدان شیوه فعلی وامدهی صندوق نوآوری و شکوفایی در پی دارد، از بین رفتن فضای رقابتی در بخش خصوصی است. دبیر انجمن صنفی فینتک ایران میگوید: «وامهایی که از منابع دولتی به استارتاپها میرسد، دولت را به عنوان رقیب بخش خصوصی مطرح میکند که به نظر ما اشتباه است. وام دادن تخصص بانکهاست و دولت نباید وارد این فضا شود.»
نقیپورفر معتقد است حلقه مفقوده اصلی در فضای نوآوری رشد نکردن سرمایهگذاری خطرپذیر است. او تصریح میکند: «دولت باید مشوق میداد که ویسیها گسترش پیدا کنند، اما با شیوه کنونی عملا کارآفرین بدهکار درست میکنیم. نکته این است که میزان نکول این وامها بسیار بالاست. در دنیا وام قابل تبدیل به سهام (convertible note) وجود دارد که باز هم تخصص صندوقهای ویسی است.»
وامدهی حق کسبوکارهاست
خطر شکست استارتاپها و از پا درآمدن آنها در صورت ناتوانی در بازپرداخت اقساط وامها، نکتهای است که مخالفان وامدهی به شیوه صندوق نوآوری و شکوفایی درباره آن هشدار میدهند. آنها میگویند در کشورهای پیشرفته حدود نیمی از تأمین مالی اکوسیستمهای نوآور به وسیله روشهای جدید و با محوریت بانکها و صندوقهای خطرپذیر است.
موضوعی که مصطفی امیری، مدیرعامل زرینپال، معتقد است در ایران هنوز جا نیفتاده و استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان گزینهای دیگر جز اتکا به وامهای دولتی ندارند. او کمک دولت به استارتاپها را وظیفهای حاکمیتی میداند، اما همزمان تأکید میکند باید همهچیز شفاف باشد تا حقی از کسی ضایع نشود.
امیری که خود آغازکننده کمپین اکوسیستم شیشهای بوده، میگوید: «اینکه صندوق به چه صورتی وام میدهد، با مکانیزمهای خرج شدن وامها متفاوت است. وامهای صندوق به صورت مرحله به مرحله و در بازههای مختلف با ارزیابیهایی که صورت میپذیرد، پرداخت میشوند. رویکرد صندوق نیز به گونهای است که تضمین میکند وام به همان مصرف درست استفاده میشود.»
او با بیان اینکه صندوق نوآوری و صندوق کارآفرینی امید از بودجه عمومی ارتزاق میکنند، اضافه میکند: «مطالبه اصلی فعالان اکوسیستم نوآوری، شفافسازی است. چراکه نه گرفتن وام صندوق هنر است و نه نگرفتن آن لطف است. ما معتقدیم تسهیلات صندوق حقی است قانونی برای کسبوکارهایی که در این حوزه فعالیت میکنند و باید این امتیاز به صورت عادلانه و برابر میان کسبوکارها توزیع شود.»
امیری با اشاره به کنترلهایی که صندوق در فرایند اعطای وامها صورت میدهد میگوید: «اگر معتقد باشیم صندوق وام ندهد، نقض غرض است. هدف صندوق طبق اساسنامهاش حمایت از کسبوکارهای نوآور است. اساسا نوع وامدهی صندوق به نحوی است که جذب زنجیره ارزش کسبوکارها میشود و نمیتوانند خودشان به طور مستقیم از آن استفاده کنند. شرکتها بر اساس طرح توجیهی وام دریافت میکنند، پرداخت وامها فاز به فاز است و در هر مرحله ارزیابی میشود و طبیعتا احتمال اینکه مسیر به بیراهه برود، بسیار پایین است.»
بازدهی بالاتر بازارهای موازی نسبت به اکوسیستم نوآور و ریسکهای نسبتا بالای این حوزه، دو واقعیتی است که از نظر مدیرعامل شرکت زرینپال اجازه ندادهاند صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر و بانکها در اکوسیستم نوآور کشور بیشتر نقش آفرینی کنند. امیری میگوید: «کارکرد صندوق نوآوری با صندوقهای خطرپذیر متفاوت است.
در کشور ما کسی به آن صورت حاضر نیست روی حوزهای سرمایهگذاری کند که کسبوکارهایش بهراحتی با فشار دادن یک دکمه فیلتر یا با یک حکم قضایی تعطیل میشوند یا بنیانگذاران و مدیران آنها تحت پیگیرد قرار میگیرند.
تغییر دائمی قوانین و مقررات و بحثهای مربوط به بیمه و مالیاتی هم در جای خود اهمیت دارند. کسی حاضر نیست پول خود را در حوزه بهظاهر جذاب نوآوری سرمایهگذاری کند و برعکس ترجیح میدهد سراغ حوزههایی برود که نسبت به آن اطمینان خاطر دارد و به قولی داراییاش را زیر سر خود داشته باشد.
هر چقدر ما اصرار کنیم که صندوقهای خطرپذیر و نوآور و… شکل بگیرند، تا زمانی که با کار نکردن عایدی بیشتری میتوان به دست آورد، فعالیت در اکوسیستم نوآور چیزی جز دردسر ندارد. بنابراین باید با واقعیتها کنار آمد و حضور صندوق را در حوزه نوآوری قدر دانست.»
به گفته امیری، در حوزه نوآوری ایران بسیاری از موضوعات در بستر مفاهیم کسبوکاری قابل حل نیستند و نگاه بزرگتری لازم است که جذابیت سرمایهگذاری را در چنین بازارهایی افزایش دهد و تا آن زمان هم حمایتهای دولتی برای کسبوکارها لازم است.