کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
اگر از من بهعنوان کسی که با اکوسیستم استارتاپی و نوآوری و مسائل آن سروکار داشته و دارد بخواهید که مهمترین چالشهای آن را خلاصه و مفید بازگو کنم، پاسخ من این است: ۱. تأمین سرمایه ۲. رگولاتوری پر از خطا ۳. کمبود نیروی انسانی متخصص. اما اگر بخواهید چالشهای این حوزه را خلاصهتر کنم، میگویم اکوسیستم ما نیاز به شرایط و فضایی دارد که «عجیب» نباشد.
عجیب از این جهت که فرصتهای بسیاری در کشور ما سوخته و حتی تبدیل به تهدید شده است. برای مثال تا چند سال پیش نیروی انسانی متخصص مزیت رقابتی اکوسیستم ما به شمار میرفت و امروز شاهدیم این موضوع تبدیل به یکی از ابرچالشهای کسبوکارها به ویژه در حوزه فناوری اطلاعات شده و دلیل آن سیاستهایی است که مهاجرت گسترده نخبگان و متخصصان را رقم زده است.
به نظرتان عجیب نیست که کشورهای همسایه و سرمایه هنگفتی که دارند، میتوانستند بازار پررونقی برای اقتصاد دیجیتال ما باشند اما امروز نگرانی ما این است که همان همسایهها در حال جذب نه فقط متخصصان بلکه کارآفرینها و کسبوکارهای ما هستند.
عجیب از این منظر که خیلی از چالشهایی که از سوی فعالان اکوسیستم مطرح میشوند و کلید حل آن در دست مسئولان است، به لحاظ تئوری نباید وجود داشته باشند؛ چون حتی افرادی که در حاکمیت تصمیمگیر هستند، در حرف بر رفع این چالشها تأکید دارند اما در عمل چنین اتفاقی نمیافتد.
عجیب از این جهت که این روزها دیگر حتی در سطح حاکمیت کمتر کسی را میبینید به این مسئله اذعان نداشته باشد که دولت نباید در فضای کسبوکاری رقیب بخش خصوصی باشد اما در عمل چنین نیست و حتی شاهد انحصارگرایی خصولتیها در برخی حوزهها نیز هستیم.
عجیب برای اینکه همه از جذب سرمایه خارجی میگویند اما مسیرهای عملی شدن آن بنبست است.
عجیب اینکه همهجا از ظرفیت بسیار بالای گردشگری کشور صحبت میشود و در سالهای گذشته هیچ توفیقی در این زمینه نداشتهایم.
عجیب اینکه فعالان کسبوکاری ما باید برای معمولیترین چیزها بجنگند و دقیقاً زمانی که همه در حاکمیت از تسهیلگری برای کارآفرینی میگویند، صاحبان کسبوکارها باید بخش عمده انرژیشان را برای پیچیدگیها و ابهامات چالشهای مربوط به مالیات و تأمین اجتماعی بگذارند.
میتوان طوماری از این عجایب نوشت که در سالهای پیش هم بارها تکرار شدهاند؛ شرایط بد اقتصادی کشور و گسترش ناامیدی در سطح جامعه چیزی نیست که بتوان آن را انکار کرد؛ این یعنی ما نیاز به تغییر داریم؛ تغییری که موجب شود به جای این همه اتفاق عجیب کمی سختیهای معمولیتری داشته باشیم، در مسیر معقولتری تلاش کنیم و حل مشکلات کسبوکارهایمان این اندازه دور از دسترس خودشان نباشد.