کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
در تجارت الکترونیک، مهمترین ویژگی که باید در آن شایستگی وجود داشته باشد، موضوع لجستیک است. لجستیک را میتوان با مفهوم زنجیره تأمین معادل قرار داد. به نظر من وقتی بیزینسی میخواهد در حوزه تجارت الکترونیک کار خود را آغاز کند، باید تمرکز ویژهای روی مسئله لجستیک بگذارد.
ساختار این کسبوکار قرار است ناب باشد، چابک باشد، هزینهها را پایین بیاورد و در شرایط متغیر کنونی با راهکارها و استراتژیهای جدید آشنا باشد، زیرا ذائقهها دائما در حال تغییر است و یکی از کارهای کسبوکار این است که بتواند تمام ساختارهای یک سازمان را سریعا تغییر دهد و چابکسازی کند.
با افزایش صددرصدی دلار در سال 97 و بعد از آن هم در اثر شیوع کرونا، بسیاری از استارتاپهای حوزه تجارت الکترونیک، مخصوصا در صنعت غذایی که تایم ماندگاری کوتاهی دارد، نابود شدند. تقریبا نزدیک به 66 درصد از بیزینسهای حوزه مواد غذایی در شهر تهران در اسفندماه سال 98 نابود شدند و از بین رفتند. به نظر من چیزی که میتواند به این استارتاپها کمک کند و آنها را در شرایط سخت روی پا نگه دارد، لجستیک است، زیرا ذات لجستیک برآمده از شرایط جنگی و نظامی بوده و دیدگاههای آن منطبق با شرایط جنگی است.
همانطور که میدانید، به دلیل عدم ثبات در شرایط نظامی، چابکی خیلی مهم است و باید انواع راهکارها را ارائه کنید. بنابراین مهم است که در کنار متخصصان حوزه مارکتینگ، برنامهنویسی، هوش مصنوعی و… در یک استارتاپ، حتما متخصص صنعت لجستیک نیز حضور داشته باشد.
ما در بخش لجستیک با فرصتها و تهدیدهای منحصربهفردی مواجهیم. مثلا یکی از مشکلات اصلی ما این است که بازیگران اصلی لجستیک، به عنوان کمپانیهای شخص ثالث، بسیار کم هستند و مفهوم لجستیک شیک در آنها دیده نشده است. مثلا برای ارسال یک نان تافتون میتوانم از بین ده سازمانی که وجود دارد، از یکیشان درخواست کنم آن را برایم بفرستند، ولی برای فرستادن یک گلدان نمیدانم آن را به چه کسی بسپارم. از طرف دیگر در این زمینه یکسری قوانین مشخص و شستهرفته نداریم و این میتواند حسن به حساب بیاید.
مثلا در بریتیش کانادا اجازه حمل غذای سرد را بیشتر از سه یا چهار کیلومتر ندارید، ولی در ایران، در فصل پاییز که هوا خنک است با اسنپ بارمان را به کردان میفرستیم. این نداشتن قوانین مشخص در جاهایی کمککننده است. یا مثلا در زمینه اعتماد به استارتاپها نسبتا موفق عمل کردهایم.
علیرغم اینکه با اشخاصی که طرف قرداد ما نیستند کار میکنیم، بهجرئت میگویم استارتاپهایی مثل اسنپ و تپسی و الوپیک در غالب مواقع درست عمل میکنند و در کمتر از دوهزارم موارد، سفارششان به مشکل برمیخورد. علیرغم شرایط وحشتناکی که در کشورمان حاکم است، باز هم در حوزه لجستیک میشود کار را برونسپاری و به استارتاپهایی که فعالند، اعتماد کرد.
اما مشکل ما در ایران، تنها اتفاقات غیرمنتظره نیست، بلکه مسئله رگولاتوری و قانونگذاری نیز در صنعت لجستیک اثرگذار بسزایی دارد. البته به جای قانونگذاری بهتر است بگوییم «عقب ماندن از تدوین قوانین با توجه به نیازهای فعلی». در دوران تحصیل دکتر پرویز پیران استاد ما بود. ایشان معتقد بودند که اگر ایران در هیچ حوزهای فعال نباشد و تنها بخواهد از طریق ترانزیت پول دربیاورد، اوضاع خیلی بهتر میشود. ایران استراتژیکترین کشور دنیاست، ولی متأسفانه با مشکلات زیرساختی متعددی روبهرو هستیم.