کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
فضای کار اشتراکی آبیسفید پنج ساله شد. فضایی که مدیریت آن را محمد کرمانی بر عهده دارد و در شهر اصفهان فعال است. کرمانی معتقد است یکی از اتفاقاتی که مانع رشد نوآوری در این شهر میشود، نزدیکی آن به پایتخت است. به این شکل بیشتر کسانی که به موفقیت نسبی میرسند، عازم تهران میشوند. اما با اینهمه آبیسفید توانسته توجه فریلنسرها و شرکتها و تیمهای نوآور را به خود جلب کند تا ارتباطات مناسبی در این فضا شکل بگیرد.
فضای کار اشتراکی آبیسفید در چه سالی راهاندازی شد؟ کمی درباره این مرکز و فعالیتهای آن برایمان بگویید.
آبیسفید در سال 95 راهاندازی شده است. هدفمان از ابتدا این بود که فضای ارتباطی برای افراد خلاق بسازیم و هدفی را در رابطه با سرمایهگذاری و شتابدهی برای خودمان تعریف نکرده بودیم. از آنجا که مرکزی خصوصی هستیم و پولی از جایی دریافت نمیکنیم و درگیر گزارشدهیهای دولتی نیستیم و لزوما با تیمها و شرکتها کار نمیکنیم، اعضای ما از ابتدا فریلنسرها و افراد خلاق بودند. ما در آبیسفید فضایی تدارک دیدهایم که آدمها با حس و حال خوب «کارشان» را انجام بدهند و به نتیجه مثبت برسند. این فضا باعث میشود افرادی که استعداد و توانایی دارند، بدون اجبار زمانی و مصاحبه و برنامه و ارزیابی کار کنند. آدمهای خلاق نیاز به فضایی دارند که نسبت به نیازهای آنها منعطف باشد.
درباره این انعطافپذیری بیشتر توضیح میدهید؟
برای مثال استارتاپ «ویرگول»، استارتاپی است که درآبیسفید شکل گرفته، رشد کرده و هنوز هم اینجا مستقر است. همچنین نیروهای بسیاری از شرکتهای خارجی که میخواهند در اصفهان فعالیت کنند، در آبیسفید استقرار دارند. چون تمرکزمان روی سرویسی بوده که به افراد ارائه میدهیم، نتایج خوبی هم گرفتهایم. این فضا باعث شده افراد و تیمها فضای لازم برای خلاقیت و تطبیق با محیط را بیشتر داشته باشند و «پویا» و «خلاق» بمانند. در گزارشی هم که بهتازگی منتشر کردیم بهوضوح تأثیر فضای مناسب بر گرفتن نتیجه خوب را میبینید. مثلا پیشتر اعضا دنبال درآمدهای ریالی بودند و در حال حاضر اکثرا درآمد ارزی دارند. اتفاق عجیبتر اینکه دورکاری باعث شده تعداد تیمهای تشکیلشده بیشتر بشود. این فضا و تطابق سرویس است که به آدمها امکان این حد از تغییر رویکرد را میدهد.
فکر میکنید آبیسفید چه نقشی در توسعه اکوسیستم نوآوری اصفهان داشته است؟
فکر میکنم هرکسی که ادعای توسعه اکوسیستم را دارد، چندان صادق نیست. یکسری فعالیتها انجام میشود که مجموع همه آنها سببساز رشد یک اکوسیستم خواهد بود. همانطور که از اسم اکوسیستم پیداست، موجودیتهای مختلف و مستقلی میتوانند در آن در کنار همدیگر رشد کنند و کسی نمیتواند آن را کوچک یا بزرگ کند، بلکه بخشهای مختلف هرکدام کار خود را انجام میدهند. قصدمان از راهاندازی آبیسفید این بوده که فضای مناسبی برای افرادی که میخواهند فعالیتی درست و حرفهای انجام بدهند، فراهم کنیم .با این حال تا به امروز 144 رویداد هم برگزار کردهایم که اکثرا رایگان بودهاند. شاید این فعالیتهای ما به توسعه اکوسیستم کمک کرده باشد، ولی تمرکز ما بر انجام درست کارها بوده است.
چه گروه افرادی بیشتر در مرکز شما مستقر هستند؟
در گذشته افراد بیشتر به صورت انفرادی کار میکردند، ولی همانطور که گفتم، بعد از کرونا تعداد تیمها و شرکتها زیاد شد. میشود گفت تعداد تیمها نسبت به کسانی که به صورت انفرادی به مرکز ما مراجعه میکردند، دوبرابر شده است. در این میان ما همه نوع تیمی داریم. از شرکتهای بزرگ گرفته تا شرکتهای تازهتأسیس و فریلنسرها.
مسئولیتی که برای خود در قبال تیمها تعریف کردهاید، چیست؟
مسئولیت ما این است که سرویسی ارائه دهیم که استاندارد فضاهای کار اشتراکی در دنیا را داشته باشد. از طرفی تمرکز ما روی تیمها و شرکتها نیست، بلکه روی تکتک آدمهاست. اینکه همه افراد حس کنند جایی کار میکنند که به نفعشان است و میتوانند با آدمهای همفکر و همکار آشنا بشوند و با هم حس خوبی را تجربه کنند. تا به حال حدود ۱۲ هزار نفر در رویدادهای ما شرکت کردهاند و ۳۶۰۰ عضو خلاق و پویا داریم.
به غیر از ویرگول چه تیمهای دیگری در مرکز شما مستقر هستند؟
تیمهای دیگری هم هستند که یا هنوز در آبیسفید فعالند یا از پیش ما رفتهاند. تیمهای زیادی از حوزه معماری و گرافیک و ساختمان تا طراحی نرمافزار داشتهایم. حتی تیمهایی داریم که در تکاپوی ثبت یک شرکت سبدگردانی بورس هستند. به عنوان مثال «راسا» را داریم که در حوزه دیجیتال مارکتینگ فعالیت میکند. تیم انیمیشن «استودیو آزاد» نمونه دیگری است که پروژههای مختلف داخلی و خارجی داشته یا تیم طراحی نور «بهین پرتو» که کارهای طراحی نور برای درختان خیابان فردوسی را انجام داده است. در تیمهای استارتاپی «فوتبالیت» را داریم که یک محصول برای پروفایل کردن بازیکنان فوتبال پایه ساختهاند یا «آونگ ایمیل» که یک سرویس ارسال ایمیل انبوه است و درآمد ارزی دارد. «تجارتیار» هم با پردازش اطلاعات مالی با استفاده از ابزارهای دادهکاوی و هوش مصنوعی فعالیتهای خوبی داشته است.
بعضی استارتاپها و شرکتهای خارجی از فضای ما برای استقرار نیروهایشان استفاده کردهاند. در دوران همهگیری نیز که شرکتهای بزرگ و استارتاپاستودیوهای پایتخت شروع به جذب نیروهای دورکار کردند، برخی کارکنانشان اینجا استقرار دارند.
اصفهان برای توسعه فعالیتهای نوآورانهاش چه مشکلاتی دارد؟
خاصیت اصفهان این است که به تهران نزدیک است و وقتی شرکتی بزرگ شد راحت جابهجا میشود و به تهران میرود. از قدیم همینطور بوده است. این در بلندمدت باعث کوتاه شدن سقف اصفهان برای رشد شده است. همینطور باعث کوچ سرمایه به تهران شده و عملا سرمایهگذار خوب و قوی در اصفهان نداریم.
نظرتان در مورد توازن میان تعداد مراکز نوآوری و فضاهای کار اشتراکی با تعداد تیمها و افراد نوآور چیست؟
مشکل آنجاست که شرکتها با دید اقتصادی، فضای کار اشتراکی را راهاندازی نکردهاند و عدهای فضای کار اشتراکی را با دفتر بدون دیوار اشتباه گرفتهاند و بعضی دیگر نیز فضای کار اشتراکی را به چشم جایی میبینند که میتوانند خدمات ارزان بگیرند و همه دورشان جمع میشوند. این مدل مدل درستی نیست و با نوآوری سنخیتی ندارد. فرد خلاق، فضای پذیرای منعطف میخواهد. به صرف اینکه محیطی را برای یک تیم فراهم کنید، کاری برای آنها انجام ندادهاید، زیرا بعد از اینکه این دوره تمام شد، تیم در محیط نامناسب کسبوکار ایران قرار میگیرد. شما نهایتا آدمی را مدتی از محیط واقعی کسبوکار واقعی جدا کردهاید. در ضمن در بازار سرمایه ایران در این شرایط کدام ویسی آنقدر جرئت دارد که سهام یک شتابدهنده در استارتاپی را را بخرد؟ اصلا چندتا از این استارتاپها موفق به جذب سرمایه شدهاند؟ مدلش در دنیا این است که مراکز نوآوری به فلان صنعت اختصاص دارند یا متعلق به فلان شرکت هستند.
کارشان این است که پروژههای نوآورانهای برای خودشان تعریف کنند یا از جایی بگیرند. در ایران چند درصد بودجه عمومی یا خصوصی مربوط به تحقیق و توسعه است که بخشی از آن برای تجاریسازی باشد و بخشی از آن به مراکز نوآوری برسد؟ اکثر مراکز نوآوری ما تبدیل به فضای کار اشتراکی مجانی شدهاند و صرفا میخواهند تعداد مراجعان را بالا ببرند تا از دولت پول بیشتری بگیرند. شتابدهندهها هم چون مشتری (ویسی خریدار سهام استارتاپ) ندارند، به همین بلا دچار شدهاند.
در این مسیر حامی و سرمایهگذاری هم داشتهاید؟
ما در سال 95 از شرکت رهنما ۴۹۰ میلیون تومان جذب سرمایه کردیم و از آن زمان تاکنون برای شرکت فرصتآفرینان خلاق فردا جذب سرمایه نداشتهایم. برای شعبه آبیسفید سپهر در سپاهانشهر، علیاصغر طائریان از شرکت زرینشاد سپاهان و سپهر شبکه اسپادانا که شرکای ما بودند، در حدود یک و نیم میلیارد تومان سرمایهگذاری کردند.