کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
فضای کار و اشتغال تغییر و تحولاتی بسیار جدی و شتابان را پشت سر میگذارد؛ تغییراتی که بسیاری از آنها در ابتدای سده حاضر قابل پیشبینی نبودند. دیجیتالی شدن، جهانی شدن و موقتی شدن مشاغل، شرایط جدیدی برای نیروی کار ایجاد کرده است که تبعات فردی و اجتماعی آن، بسیاری از تحلیلگران را نگران میکند. رواج و گسترش اقتصادهای پلتفرمی به ایجاد خیل عظیمی از کارگران و کارکنان پلتفرمهای آنلاین در سرتاسر دنیا منجر شده که فاقد قراردادهای کاری ثابت، بیمه، امنیت شغلی و حتی حداقل دستمزد هستند.
اقتصاد گیگ مدعی است میبایست مشاغل را از قیدوبندهای سنتی رها کرد و کارهایی آزاد و خلاقانه ایجاد کرد. افراد دیگر مجبور به حضور مداوم در محیط کاری خود نیستند و میتوانند فارغ از نظارت مدیران و ساعات و جداول کاریِ از پیش تعیینشده کار کنند. اما آنچه در سالهای گذشته برای کارگرانِ شاغل در این بخش اقتصادی رخ داده است، چندان امیدوارکننده نیست.
در حالِ حاضر حدود ۵۵ میلیون نفر در آمریکا در این بخش کار میکنند و اقتصاد پلتفرمی در سایر کشورهای توسعهیافته و در حالِ توسعه در حال تقویت و گسترش است. بر مبنای گزارشهای مجمع جهانی اقتصاد، در ۴۰ سال گذشته شمار کشورهایی که از بازار کار خود مقرراتزدایی کرده و قوانین مالیاتی خود را تغییر دادهاند، افزایش چشمگیری پیدا کرده است؛ فرایندی که به کاهش ارائه خدمات عمومی و حمایتهای اجتماعی از سوی دولتها منجر شده است و کشورها را آماده ورود به انقلاب صنعتی چهارم کرده است؛ دورهای که مناسب سرمایهگذاری کارآفرینانِ اقتصاد گیگ است. مشکل اما اینجاست که کارگرانِ فعال در این بخش اقتصادی از منافع، مزایا و سودهای مالی این شرکتها بیبهره هستند.
پژوهشهای مختلف از وضعیت نهچندان مناسب کارگران پلتفرمی حکایت میکنند. برای نمونه در پژوهشی که دانشگاه امآیتی انجام داده، ثابت شده که حدود یکسوم از رانندگان اوبر بیشتر از آنکه درآمد کسب کنند، هزینه میکنند. راننده اوبر موظف به تأمین ماشین و بنزین و پرداخت هزینههای تعمیرات وسیله نقلیه خودش است و شرکت در قبال آنها هیچ مسئولیتی قبول نمیکند. اوبر این موارد را حتی در تعیین قیمت سفر لحاظ نمیکند و در نتیجه راننده در درازمدت ضرر میکند.
این موضوع را در گفتوگویی با تنی چند از رانندگان تاکسیهای اینترنتی در تهران مطرح کردیم و آنها نیز از همین امر گلایه داشتند:
«من نمیدانم اینها چه شکلی حساب میکنند. در ساعت خلوت روز واقعاً صرف نمیکند، چون قیمت را خیلی پایین میآورند. یعنی با بنزین سه هزار تومانی صرف نمیکند. من خیلی موقعها یک ساعت در ماشین صبر میکنم و مسافر قبول نمیکنم، چون به پول بنزین ماشین و تعمیرات بعدش نمیارزد.»
در پژوهش دیگری از کارگران پلتفرمی آمریکا در مورد شرایط شغلیشان پرسیدهاند و ۵۱ درصد از آنها کار خود را سختتر و مناقشهبرانگیزتر از مشاغل معمولی دانستهاند. نظر رانندگان تاکسیهای اینترنتی را در این زمینه هم جویا شدیم:
«باز الان بهتر از آژانسهای آنموقع است. واقعاً فضای آنجاها بد بود. حداقل خوب است که موقع برگشت هم مسافر داریم. اما خب سخت است. با این هزینهها سخت است. مردم خیلی موقعها عصبانی هستند و الکی نمره میدهند. نمیدانم آخر اصلاً نظر ما را نمیپرسند؛ نه در مورد قیمت، نه هیچچیز دیگری.»
«من خب با این سن و سال، باید یاد میگرفتم که از این (به گوشی موبایل خود اشاره میکند) استفاده کنم و هنوز هم یادم میرود. بچههام برایم تو یک دفتر نوشتند و من هر جایی یادم رفت، دوباره به دفتر نگاه میکنم.»
مشکلات کارگران پلتفرمی بر کسی پوشیده نیست: نداشتن قراردادهای کاری ثابت، شرایط شغلیِ سخت و طاقتفرسا و بیبهرگی از تمامی انواع حمایتهای اجتماعی. بسیاری از آنها نه با خواست و اراده شخصی خود که از سر اجبار در این مشاغل مشغول به کار هستند. مؤسسه بروکینز آمریکا در پژوهشی، وضعیت بازار کار این کشور را در ۲۵ سال گذشته بررسی کرده و یکی از مهمترین و تأسفبرانگیزترین یافتههای این تحقیق این است که اکثر افراد شاغل در بازار کار، هیچ اقبالی برای ارتقای موقعیت اجتماعی خود و رساندن سطح درآمدیشان به طبقه متوسط ندارند.
در ایران البته چنین پژوهشی با این گستردگی صورت نگرفته است، اما به نظر نمیرسد که وضعیت چندان متفاوت باشد. در واقع اقتصاد در انقلاب صنعتی چهارم متمرکزتر شده و شرایط در حالِ حاضر به گونهای رقم خورده که بیشترین سود از آنِ سهامداران بزرگ، کارآفرینان و سرمایهگذاران است؛ اتفاقی که شکاف درآمد و ثروت را در اکثر کشورهای جهان افزایش داده است. بالاخص که با گسترش اقتصاد گیگ، کارگران غیرماهر از بازار کار حذف میشوند و بهسختی میتوانند کار جدید پیدا کنند.
ابزارها و مکانیسمهای فضاهای کسبوکار سنتی که باعث افزایش امکان تحرک اجتماعی نیروی کار میشد، هنوز در این بخش نوظهور اقتصادی پیشبینی نشدهاند. برای نمونه، شما اگر به عنوان یک راننده تاکسی اینترنتی کار خود را آغاز کنید، هیچ شانسی برای نشان دادن تواناییها و مهارتهای خود به مدیران شرکت ندارید.
ممکن است امتیاز بالاتری کسب کنید تا بتوانید مسافران بیشتری را جابجا کنید. در واقع این امتیازها شما را به اشتغال و درگیریِ بیشتر در موقعیت فعلیتان سوق میدهند. اما در فضاهای سنتیتر اشتغال، راننده یک شرکت میتوانست درس بخواند، شبکه اجتماعی خود را تقویت کند، با نشان دادن شایستگیهای فردی خود، شغل بهتری به دست بیاورد و در مجموع بخت و اقبال بیشتری برای دیده شدن داشت. نداشتن امکان تحرک اجتماعی، نهتنها در سطح خرد، بلکه در سطوح کلان اقتصادی نیز اهمیت دارد.
در گزارش مجمع جهانی اقتصاد آمده است که با کاهش میزان تحرک اجتماعی افراد در جوامع، رشد اقتصادی کشورها نیز به طور معناداری کاهش پیدا کرده است. برای نمونه اقتصاد بریتانیا اگر روند فعلیِ مسدود بودنِ امکانِ تحرک اجتماعی را تا سال ۲۰۵۰ ادامه دهد، سالانه ۱۴۰ میلیارد پوند از میزان کلی تولید ناخالص داخلیاش را از دست خواهد داد. در مقابل، تغییرِ این وضعیت و افزایش بسیار اندکِ امکان تحرک اجتماعی در جوامع، به رشد ۲ تا ۴ درصدی تولید ناخالص داخلی کشورها منجر خواهد شد.
در هر صورت با افزایش کمی نیروی کارِ فعال در اقتصاد گیگ، مسائل و مشکلات آنها آشکارتر شده است و در سطح جهانی مطالبات جدیتری برای اصلاح و بهبود وضعیت ایشان در حال شکلگیری است. آنها در بسیاری از کشورها در پی تشکیل صنف و اتحادیه و قراردادهای دائمی کار هستند. اینکه چه زمانی به این حق خود میرسند نامشخص است، اما حداقل توانستهاند توجهات بسیاری را به خود جلب کنند و ذهنیت افراد را در مورد شرایط کاری خود تغییر دهند؛ اتفاقی که شاید باید در ایران نیز مورد توجه قرار بگیرد.