کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
یکی از بدیهیترین معانی نوآوری، عبور از چهارچوبهای قدیمی است و نوآوری در کسبوکار و اقتصاد نیز از این قاعده جدا نیست. با این حال، یکی از مهمترین چالشهای شرکتهای این حوزه در ارتباط با سازمانها و نهادهای حاکمیتی این است که دستگاههای دولتی از این کسبوکارها انتظار دارند همچنان در زمینههایی مانند مالیات و بیمه براساس روالهای سنتی رفتار کنند و این انتظار برخلاف شعارهای حمایتگرایانهای است که اغلب از سوی حاکمیت درباره اقتصاد دیجیتال میبینیم.
سعید رسولاف، مدیرعامل شرکت ایدهپردازان ژوبین، از فعالان صنفی حوزه اقتصاد دیجیتال و فناوری اطلاعات و نایبرئيس کمیسیون تحول، نوآوری و بهرهوری اتاق بازرگانی تهران است. با او درباره مسیری که در حوزه فناوری اطلاعات و اقتصاد دیجیتال پشت سر گذشته، محصولاتی که ایدهپردازان ژوبین به بازار ارائه داده و چشمانداز این کسبوکار برای آینده به گفتوگو نشستیم. چالشهای شرکتهای حوزه اقتصاد نوآوری در زمینه بیمه و مالیات از دیگر مسائلی است که در این گفتوگو بررسی شده است.
حضور شما در نقش یک کارآفرین حوزه فناوری اطلاعات و اقتصاد دیجیتال چگونه پیش آمد؟ پیش از تأسیس شرکت ایدهپردازان ژوبین در این زمینه فعالیت داشتید؟
ما اخیراً هجدهسالگی شرکت ایدهپرداز ژوبین را پشت سر گذاشتیم. زمینه فعالیت ما در این مجموعه از ابتدا در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات با تمرکز بر تولید نرمافزار بوده است. من مدرک کارشناسی مهندسی کامپیوتر دارم و کارشناسی ارشد خود را در رشته مهندسی صنایع گرفتهام. سال ۱۳۸۵ که هنوز اصطلاحاتی همچون استارتاپ رایج نبود به همراه یکی از دوستانم به نام مهندس میثم تفاق که هر دو آن زمان در اوایل دوره کارشناسی ارشد بودیم و در دو شرکت بزرگ کار میکردیم، با توجه به زمینهای که داشتیم به این نتیجه رسیدیم که میتوانیم خودمان با تأسیس یک شرکت به شکل مستقل کار کنیم و کار خود را با چند دستگاه کامپیوتری که از خانه آوردیم آغاز کردیم. طی این سالها در شرکت ژوبین دورههای مختلف فناوری را تجربه کردیم. ابتدا در قالب یک شرکت پیمانکار به کار تولید نرمافزار مشغول شدیم و مدل B2B و B2G را داشتیم. بهتدریج پیمانکاری نرمافزار را کنار گذاشتیم و یک شرکت ارائهدهنده راهحل مستقل شدیم و روی توسعه نرمافزارهای خودمان تمرکز کردیم.
حضورتان در بازار نرمافزارهای گوشی از چه زمانی آغاز شد؟
در همان سال ۸۵ فضایی فراهم شد که برخی از گوشیهای نوکیا و سونیاریکسون قابلیت اجرای نرمافزار داشتند و با توجه به اینکه فناوری ما جاوا بود، همزمان با سایر فعالیتهای شرکت، در حوزه موبایل فعالیتهای تحقیق و توسعه (R&D) را شروع کردیم. در ادامه به ارائه نرمافزارهایی در حوزه شعر و زبان فارسی پرداختیم که مجموعه آنها با برند «همراه پارسی» منتشر شد.
مدل ارائه این محصولات به بازار به چه صورت بود؟
در آن زمان نرمافزار موبایل روی سیدی و در مراکز فیزیکی عرضه نرمافزار به فروش میرسید، زیرا هنوز سیستمعاملهای ios شرکت اپل و اندروید شرکت گوگل ارائه نشده بود و گوشیهای موبایل هوشمند به شکل امروزی تولید نشده بودند. فعالیت ما در وبسایتها هم ممکن نبود و ما از طریق فرومها این نرمافزارها را در فضای وب منتشر میکردیم. نزدیک به ۱۴۰ هزار بار دانلود یکی از بازیهای شبیهساز، به ما ظرفیت این فضا را نشان داد.
بهتدریج کار ما در حوزه موبایل جدیتر شد و توانستیم پروژههایی در این زمینه بگیریم. شرکت ما در این فضا در موقعیتی قرار گرفت که توانستیم با شرکتهای بزرگ بینالمللی همکاری کنیم. مهمترین همکاری ما با شرکت سامسونگ بود. از سال 2010 همکاری خود را در ایران با این شرکت آغاز کردیم. در سال 2011 با پلتفرم عرضه اپلیکیشنهای گوشیهای سامسونگ که آن زمان نامش «سامسونگاپس» بود و در ادامه به «گلکسیاپس» تغییر نام داد، شروع به همکاری کردیم و نماینده این پلتفرم در ایران شدیم که حدود ۱۰ سال همکاری ما در این حوزه ادامه داشت و البته هنوز هم ادامه دارد، اما بهخاطر اتفاقهایی که پس از تحریمها شاهد بودیم دیگر بخش تجاری این پلتفرم در ایران فعالیتی ندارد.
همکاری شما فقط با دفتر سامسونگ در ایران بود یا با دفتر مرکزی این شرکت هم ارتباط داشتید؟
ما در این سالها با سطوح مختلف شرکت سامسونگ؛ از دفتر مرکزی سامسونگ در ایران، دفتر منطقه خاورمیانه (منا)، توزیعکنندگان رسمی شرکت سامسونگ و همچنین دفتر مرکزی سامسونگ در کره جنوبی قراردادهای همکاری مختلفی داشتیم که تجربه بینالمللی منحصربهفردی بود. سامسونگ تنها پلتفرم بینالمللی بود که در همه این سالها در ایران به شکل رسمی سرویس میداد و کاربران به شکل ریالی و با کارت شتاب از خدمات آن استفاده میکردند و توسعهدهندگان ایرانی نیز میتوانستند محصولات خود را از آن طریق در تمام دنیا عرضه کنند.
پس اولین تجربه مارکتپلیس را با سامسونگ داشتید. چه شد که به این نتیجه رسیدید خودتان یک مارکتپلیس داخلی ایجاد کنید؟
اولین تجربه ما در حوزه مارکتپلیس با سامسونگ اتفاق افتاد. در سالهای 1393-1392 این سرویس دچار اختلال شد و برای مدتی کار نمیکرد. در این زمان ما به این فکر کردیم که یک پلتفرم مستقل داخلی ایجاد کنیم. در همین راستا فروشگاه نرمافزار و محتوای پارس هاب را راهاندازی کردیم که اولین کانتنتاستور در ایران بود و علاوه بر بازی و نرمافزار، سایر انواع محتوای دیجیتال؛ ازجمله کتاب الکترونیکی، کتاب صوتی، موسیقی و فیلم را به کاربران ارائه میداد.
این پروژه بسیار بزرگ بود و برای بازاریابی آن دو سناریو داشتیم: همکاری با اپراتور یا همکاری با واردکنندگان گوشی. ما همکاری با اپراتور را انتخاب کردیم و در سال 1394 در نمایشگاههای مختلفی شرکت کردیم که در نهایت منجر به آشنایی و همکاری ما با شرکت ایرانسل شد. این همکاری به صورت رسمی در سال 1395 شروع شد و اکوسیستم مستقلی برپایه پلتفرم پارس هاب، با برند جدید چارخونه راهاندازی شد و یکی از بازیگران اصلی تولید و عرضه محتوای دیجیتال ایران بود که شروع به فعالیت کرد.
با توجه به سابقهای که در این حوزه دارید، کاربران ابتدا از کدام نرمافزارها استقبال کردند و به این نتیجه رسیدند که گوشی ابزاری برای زندگی راحتتر است؟
در دورههای مختلف استقبال از نرمافزارهای مختلف گوناگون است. در سالهای 1393 و 1394 نرمافزارهای کاربردی بسیار پرفروش بودند، ولی بعد از مدتی این جریان به سمت بازی تغییر جهت داد. چون اوایل دانلود رایگان نرمافزارهای کاربردی ممکن نبود و کاربران برای استفاده از آنها مجبور به پرداخت هزینه بودند، ولی بعد از مدتی این جریان پول به سمت سرگرمی و بازی رفت.
رشد چارخونه و آمار نصب آن چگونه بود؟
چارخونه دوران رشد بسیار سریعی داشت و سال 1398 به هشت میلیون نصب رسیدیم و نزدیک به شش هزار تأمینکننده محتوا داشتیم. بعد از سال 1399 استراتژیهای هر دو شرکت تغییر کرد.
دلیل این تغییر استراتژی چه بود؟
با اتفاقات جدید در اکوسیستم محتوا، مدل کسبوکار کانتنتاستور تغییر کرد. مردم به استفاده رایگان از محتوا تمایل پیدا کرده بودند و از طرفی پهنای باند مصرفی رشد سریعی داشت و امکان دانلود محتوا با حجم بالا یا مشاهده آنلاین با کیفیت بالا فراهم شده بود؛ در نتیجه مدل خردهفروشی محتوا بهتنهایی کارایی نداشت. روند تولید محتوا هم به سمت محتوای ویدئویی رفت. پس ما بخش جدیدی را در چارخونه برای محتوای ویدئویی راهاندازی کردیم. این بخش از نظر ما با فضای چارخونه همخوانی نداشت و به همین دلیل بعد از جلسات متعدد با همکارانمان در ایرانسل، این دو بخش را از هم جدا کردیم و در سال ۱۴۰۱ پلتفرم راویتو شکل گرفت و بهطور کامل از چارخونه جدا شد. سال ۱۴۰۲ مسیر رشد و توسعه راویتو ادامه یافت و بهصورت محصول مشترک جدید منتشر شد. در راویتو برای تولیدکنندگان محتوا و درآمدزایی آنها مسیری را مشخص کردهایم و سهم درآمدی آنها شفاف و در لحظه نشان داده میشود. در حال حاضر ما در بخش محتوای دیجیتال کاملاً روی محتوای ویدئویی کاربرساز (UGC) متمرکز هستیم.
در مسیر درآمدزایی تولیدکنندگان محتوا در راویتو چه مدلهایی را در نظر گرفتهاید؟
در وضعیت فعلی، ما امکان پرداخت از محل پهنای باند از ترافیک مصرفی ایرانسل را داریم. این پرداخت بر اساس برخی جدولها و تقسیمبندیها و اینکه آیا کاربر خودش محتوا را تولید کرده یا نه انجام میشود. ما تلاش داریم کاربر را به سمتی سوق دهیم که خودش محتوا را تولید کند؛ بهطوریکه برای نسل جدید جذاب باشد. ادبیات و ویژگیهای مدنظر نسل جدید متفاوت بوده و جلب توجه آنها برای ما بسیار مهم است.
رگولاتوری تولید محتوای ویدئویی را چگونه ارزیابی میکنید؟
در این زمینه با تجربه هجدهساله و تمام تعاملهایی که تا به الان داشتیم، مسیر تولید و انتشار محتوای ویدئویی و تعامل با رگولاتورهای آن بهکندی در حال پیشروی است و نوع متفاوت تعامل برخی سازمانها ما را با چالش مواجه کرده است. نگاه سلیقهای و نبود شفافیت در این حوزه ریسک فعالیت را بالا برده است.
در سالهای اخیر بهجز راویتو چه محصولات دیگری را تولید کردهاید؟
در کنار راویتو و در ادامه فعالیتهای دوران ابتدایی شرکت، در زمینه تولید نرمافزارهای مالی تحت وب نیز همچنان فعالیم. اکنون سه محصول جدید در حوزه مالی آماده عرضه داریم که در سه بخش مجزا در حال فعالیتاند.
سرویس اول نرمافزار مدیریت مالی و بهرهبرداری آنلاین مجتمعهای مسکونی است. نرمافزار «مانیار» به مدیران برجها و مجتمعها کمک میکند امور مالی ساختمان را بهسادگی و حتی بدون نیاز به دانش حسابداری حلوفصل کنند. مانیار یک نرمافزار حسابداری آنلاین است که فضای کاربری بسیار سادهای دارد و حتی کاربری که با مفاهیم پایهای همچون بدهکار و بستانکار هم آشنا نیست، میتواند با آن کار کند. یکی از چالشهای ما در این زمینه جمعآوری وجوه است که با توجه به قوانین جدید مالیاتی و نداشتن درگاه پرداخت مستقل برای هر ساختمان به مشکل برخوردیم.
سرویس دوم نرمافزار حسابداری آنلاین فروشگاهی برای فروشگاههای کوچک و بهویژه فروشگاههای اینترنتی مبتنی بر وردپرس و ووکامرس است که امسال عرضه خواهد شد. در این محصول هم با همین رویکرد پیش رفتهایم که صاحب فروشگاه با حسابداری آشنا نیست و با کمک این نرمافزار میتواند مسائل خود را حل کند.
سرویس سوم نرمافزار حسابداری آنلاین شخصی است. این محصول به مدیریت بهینه درآمدها و هزینهها کمک میکند و دستیار مالی برای هر فرد خواهد بود. از سوی دیگر و با توجه به قوانین مالیاتی جدید، ما باید بتوانیم مثل کشورهای دیگر بهصورت شخصی مالیات خود را حساب کنیم. این نرمافزار PFM نیز امسال عرضه خواهد شد.
با توجه به ابهام در فضای مالیاتی کشور در زمینه مارکت پلیسها، به مشکل مالیاتی برنخوردهاید؟ زیرا وجوهی که به این مارکت وارد میشود فقط درآمد شما نیست و بخشی از آن درآمد تولیدکننده محتواست. در قوانین جدید این نکته پیشبینی شده است؟
از نظر من مهمترین چالش در حوزه عمومی کسبوکار در کشور حوزه بیمه و مالیات است. در سالهای مختلف، ما از تمام روشهای ممکن برای تعامل با سازمان امور مالیاتی استفاده کردیم و در نهایت هر بار به چالش خوردیم؛ حتی وقتی از مسیر پیشنهادی خود ممیزهای مالیاتی پیروی میکردیم. برای مثال سال 1397 سازمان امور مالیاتی از ما خواست تا درآمد خود را به شکل سنتی (خریدوفروش) ارائه دهیم. با این روش نهتنها مشکل مالیاتی ما حل نشد، بلکه پای بیمه تأمین اجتماعی هم به پروندهها باز شد و بابت مبالغی که برای خرید ثبت کرده بودیم از ما حق بیمه مطالبه کرد.
این روزها فرایندهای مالیاتی تا حدی شفافتر و بهروزتر شده، اما وضعیت درباره سازمان تأمین اجتماعی بهشدت نگرانکننده است. اخیراً سازمان تأمین اجتماعی در پروندههای مختلف، ضمن تمکین نکردن از آرای هیئتهای تجدید نظر تشخیص مطالبات، از اجرای آرای صادره خودداری میکند و حتی مفاصاحسابهای صادرشده شعب خود را هم قبول ندارد. متأسفانه، اکنون پروندههای متعددی در دیوان عدالت در حال طرح و پیگیری است، اما کارفرمایان میبایست ماهانه قسطهای بدهی را که به ناحق اعلام شده بپردازند تا شاید شکایتها در دیوان عدالت به نتیجه برسد.
آیا چالشهای حوزه بیمه و مالیات روی کسبوکارهایی که در مارکتپلیس فعالیت میکنند هم تأثیرگذار است؟
بله. تعداد محتوای آپلودشده در مارکتپلیسهای محتوای دیجیتال نسبت به سالهای گذشته بسیار کم شده که یکی از دلایل مهم کاهش عملکرد ناشران دیجیتال، مانند شرکتهای بازیسازی و تولید نرمافزار، همین مشکلات بیمه و مالیات است. چالش بیمه و مالیات به حدی زیاد است که بسیاری از شرکتها عطای کارکردن را به لقایش میبخشند و از مارکت ایران خارج میشوند و موج مهاجرتی ایجاد میشود.
با توجه به اینکه کسبوکارهای نوآور با بیمه و مالیات چالشهای بیشتری دارند، اتاق بازرگانی تهران در اینباره چه فعالیتی کرده و آیا تلاشی برای رفع این مشکل داشته است؟
مدلهای کسبوکاری نوآور و متحولکننده، مدلهای سنتی را به چالش میکشند و در نگاه اول به نظر میرسد که قوانین را زیر پا میگذارند. با وجود شعارها و حمایتهایی که گفته میشود، مخصوصاً در این دو نهاد گفتهشده، در عمل این تغییرات به رسمیت شناخته نمیشود و سعی دارند با مدل کسبوکارهای سنتی با آنها برخورد کنند. همچنین گاهی قوانین با سرعت بالا و بدون مشورت بخش خصوصی تصویب میشوند و یکدیگر را نقض میکنند؛ به همین دلیل گاهی مسئولان تصمیم میگیرند با همان قوانین قبلی و سنتی که برای مغازههای فیزیکی بوده است، کار کنند. از طرفی وقتی تغییر بزرگی ایجاد میشود مثل سامانه مؤدیان که همه کسبوکارها را ملزم میکند کل صورتحسابها را در یک سامانه متمرکز وارد کنند، مشکلات زیادی به وجود میآید، زیرا هنوز خود سایت و سامانهها، زیرساختها و آمادگی لازم را ندارند و کسبوکارها را با مشکل روبهرو میکنند. مشکلاتی همچون رعایت نکردن سقف مجاز معاملات و… به همین شکل هستند. طی این مدت بسیاری از اعضای انجمن تولیدکنندگان نرمافزار موبایل درگیر این مشکلات بودهاند و وقتی به کارشناسان اداره مالیات مراجعه کردهاند، خود ممیز نیز آگاهی و آموزش کافی در این مورد نداشته و اظهار بیاطلاعی کرده است.
این قانون اگر به چه صورت اجرا میشد میتوانست کمچالشتر باشد؟
نقدی که من داشتم این بود که این اتفاق میتوانست به صورت مرحلهای و پلکانی رقم بخورد؛ به همان شکلی که در دهه ۱۳۸۰ برای مالیات بر ارزش افزوده اعمال شد. در اینباره هیچ آموزش مدونی از مراجع رسمی به شرکتها ابلاغ نشده و شرکتها در گروههای خودشان و با آزمون و خطا مشکلاتشان را حل میکنند.
یکی از نقدها به سامانه مؤدیان، اضافه کردن بار نیروی انسانی به شرکتهاست. تا به حال با این مشکل برخورد داشتهاید؟
یکی از مهمترین مشکلاتی که ایجاد شده، همین تخصیص نیروی انسانی به حوزه مالی و اداری است. مخصوصاً شرکتهای خلاق و نوآور که در ابعاد کوچک و متوسط فعالیت میکنند و اغلب بین 10 تا ۱۵ نیروی متخصص دارند، مجبورند نیروی انسانی خود را صرف بخش مالی کنند و از اهداف تخصصی خود دور شوند. قبلاً حسابدار بهصورت فصلی کارهای مالیشان را انجام میداد، ولی الان ملزماند این کار را هفتگی انجام دهند. سؤال من این است که کدام سازمان دولتی یک فعالیت کاری خود را در یک هفته بهطور کامل انجام میدهد که این حجم از فشار را روی شرکتها وارد میکنند؟ بهویژه شرکتهای کوچک که ظرفیت این حجم از کار مالی را ندارند. از اواخر پاییز سال گذشته به این طرف، چالش حوزه منابع انسانی، پیداکردن نیروی مالی و حسابدار است که هم افزایش حقوق داشتند و هم برخی در چند جا مشغول به کار هستند.
بین صحبتها به حضور در نمایشگاهها اشاره کردید. با توجه به اینکه زمان برگزاری الکامپ، مهمترین رویداد این حوزه، نزدیک است، به نظر شما این قبیل نمایشگاهها مثل قبل برای استارتاپهای نوپا تأثیرگذاری دارند؟
در گذشته رویداد الکامپ عمومیتر بود و بسیاری از مردم به آن سر میزدند، اما بهمرور تخصصیتر شد و جذابیت عمومی خود را از دست داد و حالا بیشتر محلی برای تعاملهای B2B و B2G است. نکته مهم این است که تعداد رویدادهای اینچنینی در کشور زیاد شده ولی کیفیت برگزاری آنها پایین آمده است. شاید نداشتن برنامهریزی مناسب باعث میشود نتوانیم یک رویداد را به یک برنامه کاملاً جدی تبدیل کنیم. رویدادهای ما از محتوا تهی شدهاند و تا لحظه آخر بسیاری از برنامهها معلوم نیستند. بعضی از شرکتهای بزرگ هم هرساله شرکت میکنند و حتی دستاورد خاصی هم عرضه نمیکنند و فقط هر سال شکل غرفه کمی عوض میشود. گویا از سمت برگزارکنندگان هیچ استراتژی کلانی وجود ندارد که امسال چه مسئلهای را حل میکنیم. چالش اصلی ما در ابعاد بزرگتری است؛ اینکه میخواهیم چقدر به بازار جهانی وصل شویم و با شرکتهای بینالمللی تعامل B2B داشته باشیم.
به نظر شما دلیل این بیبرنامگیها چیست؟
یکی از علتهای این بیبرنامگی این است که این حوزه در کشور یک حوزه چندمتولی است که هیچکدام نمیتوانند مسئولیت کامل این حوزه را بر عهده بگیرند. هیچکدام هم به نقشه راه جامع در حوزه فناوری فکر نمیکنند و به همین دلیل رویدادها خالی از محتوای جذاب و تأثیرگذار و مهم است.
یکی از ویژگیهای برنامه هفتم که به آن توجه بسیاری شد، این بود که به اقتصاد دیجیتال پرداخته و اتاق بازرگانی هم نشستهایی برای بررسی آن برگزار کرد. این برنامه چقدر به بخش خصوصی که محور اقتصاد دیجیتال است کمک میکند؟
در برنامه هفتم توسعه پیشبینیهای خوبی شده بود، اما به دلیل تعدد متولیان و تضاد منافع آنها در بسیاری از موارد، نگرانیم که مبادا برنامه بهدرستی پیش نرود، وگرنه در مرحله طراحی مشکلی ندارد و میتواند چهارچوب خوبی باشد. ساختار اجرایی متولی این برنامه با این تنوع و تعدد عجیب نهادهای رگولاتور، نگرانیهایی ایجاد کرده است.
برای اقتصاد دیجیتال ایران چه آیندهای را متصورید؟
حرکت به سمت اقتصاد دیجیتال یک اتفاق ناگزیر است و ما محکوم به حرکت در این مسیریم. مخصوصاً بعد از کرونا همه به این نتیجه رسیدند که بهترین و ارزانترین راهحل برای ارائه خدمات، ایجاد شغل و توسعه پایدار در کشور، با توجه به معضلات محیط زیستی و انرژی و وضعیت رقابتی موجود، حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات است. نکته اینجاست که ما اگر بخواهیم واقعاً در این زمینه رشد داشته باشیم، باید یک نقشه راه واحد و اعتماد بیشتر به بخش خصوصی داشته باشیم. مجوزهای بیدلیل برای بخش خصوصی زیاد است و شرکتها را دچار مشکل کرده است. اتاق بازرگانی در اینجا میتواند نقشآفرینی کند و موانع را منعکس و در ادامه راهکار ارائه کند. نکته بسیار مهم بعدی ارتباط بینالمللی است. برای رشد اقتصاد دیجیتال این تعاملات ضروری است. به هر حال کشورهای همسایه ما پرجمعیتاند و ما بازارهای آنها را از دست میدهیم. بهعلاوه در سالهای اخیر نیروی انسانی و شرکتهای ما نیز در حال مهاجرت به کشورهای همسایه هستند و این ظرفیتهای ارزشمند را بهآسانی از دست میدهیم. اکنون کشورهای همسایه هر یک به طریقی معافیت مالیاتی و مشوقهای سرمایهگذاری میدهند، اما اینجا هرچه شرکت کوچکتر باشد، مشکلات مالیاتی بیشتری را تجربه میکند. تسهیل فضای کسبوکار و اعتماد به بخش خصوصی یکی از نکات بسیار مهم است که امیدوارم مسئولان جدیتر به آن فکر کنند.