کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. رسانهای که نسخه چاپی آن هر هفته شنبهها منتشر میشود و وبسایت و شبکههای اجتماعیاش هر ساعت، اخبار و تحولات این بخش از اقتصاد را پوشش میدهند. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
بسیاری از فعالان گردشگری کشور، علت پایین بودن سرعت رشد این صنعت را وجود مدیرانی میدانند که عموما تجربه فعالیت در حوزه گردشگری ندارند و اگر هم سالهاست در این بخش صاحب مسئولیت هستند، این مسئولیت ربطی به تخصص اصلی آنها ندارد.
اشکان بروج، فعال حوزه آموزش گردشگری، مانند بسیاری دیگر از همکاران خود معتقد است گردشگری کشور به تفکر نوآورانه نیاز دارد و تا زمانی که مدیران کاربلد در این صنعت بزرگ حضور نداشته باشند، آب از آب تکان نمیخورد. با او درباره اوضاع آموزش گردشگری و همچنین فرصتهای رویداد اکسپوی دبی ۲۰۲۰ برای کسبوکارهای نوآور گردشگری و صنایع دستی گفتوگو کردیم.
وضعیت اکوسیستم نوآوری گردشگری را چگونه میبینید؟
در سالهای اخیر تقریبا تمام بخشهای گردشگری با چالشهای جدی مواجه شدهاند. این وضعیت مختص ایران نیست، بلکه تمام کشورهای دنیا آسیب دیدهاند و در این بین حوزه حملونقل و حوزه غذا و خوراکی توانستند بخشهایی از این بحران را جبران کنند، اما به صورت کلی به دلیل بسته شدن مرزها، آسیبها بسیار جدی بوده است.
شیوع کرونا و پروتکلهای مرتبط با این شیوع، در دوره کنونی علت اصلی این آسیبها بوده است، اما اگر بخواهیم با افق دید بازتری نگاه کنیم، میبینیم سالهاست که تیشه سیاستگذاری به ریشه گردشگری خورده و این صنعت رشد چندانی نکرده است. مهمترین علت این مسئله هم این است که مدیران در جای درست خود قرار نگرفتهاند و تخصصهای غیرمرتبطی با گردشگری دارند.
نداشتن تخصص باعث شده است تا آنها نتوانند گردشگری را به چشم یک اقتصاد نجاتدهنده ببینند و بیشتر روی ابعاد فرهنگی آن مانور دهند، در حالی که پاشنه آشیل گردشگری و صنایع دستی ایران این است که فعلا به عنوان یک بخش فرهنگی شناخته میشوند، نه اقتصادی.
در راستای این نگاه غیراقتصادی، استارتاپها و بخش نوآوری گردشگری ایران از ریتم جهانی بسیار عقب افتادهاند. این عقبافتادگی هم در ابرازهای فناوری و هم تفکر نوآوری نمود دارد. ما به عنوان بخش خصوصی و قلب تپنده گردشگری، دائما تلاش میکنیم به رگهای این صنعت خون تزریق کنیم.
حوزه استارتاپی و تفکر نوآوری در نهایت به تجارت الکترونیک در چند بخش محدود ختم شده است؛ در بخش حملونقل هوایی، فروش بلیت و اقامتگاههای بومگردی. اما در بخشهای دیگر صنعت گردشگری این اتفاق نیفتاده است.
شما که تجربه سالها فعالیت در حوزه آموزش گردشگری ایران را دارید، وضعیت این بخش را چگونه ارزیابی میکنید و آموزش تفکر نوآوری را چقدر جدی گرفتهاید؟
مؤسسات آموزشی همیشه سعی کردهاند تحولات جهانی را وارد ایران کنند و نیروهای جدید پرورش دهند، چراکه ما اهمیت این موضوع را درک کردهایم. اما بزرگترین سد ما همان نگاهی است که پیشتر گفتم؛ نگاه سنتی مدیران که مانع انجام کار میشود.
برای مثال ما دورههای مخلتف و متنوع زیادی را برای آموزش به مدیران دولتی و همچنین گردشگران طراحی کردیم و قبل از برگزاری کارگاهها برای مجوز درخواست دادیم. پس از اینکه اصلاحیه آن را به ما دادند، متوجه شدیم تمام سرفصلهایی که طبق متدهای روز طراحی کرده بودیم، عوض شدهاند و دوره دیگر کارآمد نیست. بزرگترین آسیب را متولیان گردشگری در بخش دولتی میزنند، وگرنه آموزش از بهترین راههای توسعه گردشگری کشور است.
گره گردشگری ما به دست مدیران باز میشود و البته زمانی این گره باز خواهد شد که مدیران گردشگری عوض شوند. تغییر مدیران گردشگری این آورده را دارد که هم در بخش نوآوری اتفاقات بهتری میافتد و هم در بخش آموزش شاهد تحولات نوآورانه خواهیم بود. در نتیجه مدیران با تفکر سنتی باید عوض شوند و جای خود را به کارشناسان و متخصصانی بدهند که به تفکر نوآورانه بها میدهند.
حوزه آموزشی گردشگری به جز بحث رگولاتوری که گفتید، چه مشکلات دیگری پیش روی خود دارد؟
حوزه آموزشی علیرغم اهمیتی که دارد، کمترین توجه را نیز دیده است. هم بودجه بسیار کمی دارد و هم به آن بها داده نمیشود. در بسیاری از کشورهای دنیا در شعار و صد البته بودجه خود تعیین کردهاند که آموزش مهمترین بخش صنعت گردشگری است و میدانند پرورش نیروهای متخصص در این حوزه، آینده صنعت گردشگریشان را تضمین میکند. در ایران پستترین درجه اهمیت متعلق به بخش آموزش است.
چگونه میتوان تفکر نوآورانه را در فرهنگ گردشگری مردم تزریق کرد؟
رسانهها نقش بسیار مهمی در اشاعه نکات آموزشی دارند و با همکاری مؤسسات آموزشی میتوانند روند فرهنگسازی در خدمت کسبوکارهای دیجیتال را تسریع کنند. عموم مردم نمیدانند سفر رفتن با گردشگری متفاوت است و سعی نمیکنند خود را با گروههایی که امکان این تجربهها را برایشان فراهم میکنند، همراه سازند.
در سالهای اخیر فرهنگ استفاده از ابزار دیجیتال ارتقا یافته است و این را مدیون تبلیغات و کمپینها هستیم که مردم توانستند از سفرهای شخصی تا حدی فاصله بگیرند و از شرکتهای مختلف گردشگری خرید کنند. این فرهنگسازی هم به مردم نفع میرساند و هم در خدمت کسبوکارها عمل میکند.
اکسپو 2020 دبی چه فرصتهایی را پیش روی گردشگری و صنایع دستی قرار میدهد؟
تمام کشورها سعی میکنند در این نمایشگاهها بهترین ارائه را از خودشان داشته باشند تا بتوانند فرصت خلق کنند. جوانان بسیاری از کشورها که کسبوکارهای آنلاین دارند و استارتاپ راه انداختهاند، میدانند چنین فرصتی یعنی ساختن آینده شغلیشان، بنابراین بیشتر کشورها با آمادگی کامل در آن حاضر میشوند.
مشکل ما در ایران این بود که از دو سال گذشته که بحث اکسپو راه افتاد، تا به امروز برنامه درستی پیاده نشده و وضعیت به نفع کسانی است که از رانتهای مختلف استفاده کردهاند. اکسپو بهترین فرصت برای تیمهایی است که در دوره کرونا آسیب دیدهاند و میتوانند با حمایت دولتی خود را ترمیم کنند.
متأسفانه خبرهایی از فعالان گردشگری و صنایع دستی شنیدم که از آنها برای حضور در اکسپو دعوت شده بود، اما هیچ حمایتی در کار نیست و هر فرد یا تیمی باید با هزینه شخصی خود به دبی برود و در غرفه ایران فعالیت کند. اگر فعالیتها بیشتر شود، مطمئنا اتفاقات خیلی خوبی را شاهد خواهیم بود.
وظیفهای که مدیران باید بر عهده فعالان در رویدادهایی مانند اکسپو بگذارند، این است که چهره معیوب ایران را در اذهان بینالمللی ترمیم کنند. ایران اصلا چهره امن و زیبایی میان مردم کشورهای دنیا و حتی منطقه ندارد و وظیفه فعلان و استارتاپهایی که در اکسپو شرکت میکنند، این است که این چهره را به واقعیت موجود در کشور نزدیک کنند.
اکسپو فرصتی است که دنیا را در شش ماه نشان میدهد. بنابراین اهمیت حضور فعال کسبوکارها در این رویداد بالا میرود، چراکه با نشان دادن تواناییهایشان برای خود بازار فروش ایجاد میکنند. اکسپو نبض جهان در دنیای آینده است.