در میزگردی که به همت هفتهنامه کارنگ برگزار شد، مهرشاد تیموری، مدیرعامل بقراط؛ آرش برجیخانی، مدیرعامل زینوم و امین دولتی، مدیرعامل حال گرد هم آمدند تا درباره چالشهای اکوسیستم سلامت دیجیتال در ایران، نقش وزارت بهداشت بهعنوان نهاد تنظیمگر و راهکارهای بهبود تعامل بین استارتاپها و رگولاتورها به بحث و تبادلنظر بپردازند. در این گفتوگو به بررسی موانع موجود، تجربههای موفق و ناموفق در تعامل با نهادهای نظارتی و چشمانداز آینده این حوزه پرداخته و راهکارهایی برای توسعه سلامت دیجیتال در کشور ارائه شد.
به نظر شما وزارت بهداشت چگونه میتواند نقش خود را از یک مانع به یک تسهیلگر در اکوسیستم سلامت تغییر دهد؟
آرش برجیخانی: وظیفه اصلی وزارت بهداشت، تنظیمگری و تدوین چارچوبهای قانونی است که این موضوع نهتنها برای خود وزارتخانه، بلکه در سطح جهانی نیز امری بدیهی و شناختهشده است. مسئله اصلی این است که به جای صرف زمان و منابع برای بازآفرینی راهحلها، وزارت بهداشت میتواند با مطالعه و بررسی نظامهای سلامت در کشورهایی که شرایط مشابه ایران داشتهاند و اکنون به نظامهای سلامت پیشرفته و دیجیتال تبدیل شدهاند، راهکارهای مناسبی را شناسایی کند.
تمامی دغدغههای کنونی وزارت بهداشت در تعامل با استارتاپها و شرکتهای حوزه سلامت، از جمله مسائل مرتبط با امنیت دادهها، حفظ حریم خصوصی، دسترسی استارتاپها به دادهها، تدوین قوانین، مدلهای کسبوکار و نحوه تقسیم درآمد، راهحلهای مشخص و تجربهشدهای در سطح جهانی دارند. این دغدغهها اغلب بهعنوان دلایلی برای محدود کردن دسترسیها، ایجاد موانع یا کاهش سرعت رشد استارتاپها مطرح میشوند، در حالی که راهکارهای موجود میتوانند این مشکلات را برطرف کنند.
وزارت بهداشت باید از نقش متولی و بنگاهدار خارج شده و بر قانونگذاری و تنظیمگری متمرکز شود. بهعنوان مثال، در حوزه توزیع دارو، مشاهده میشود که هرگاه استارتاپها قصد ورود به این حوزه را داشتهاند، وزارت بهداشت با این استدلال که خود عهدهدار این مسئولیت است، مانع فعالیت آنها شده است. این رویکرد بههیچوجه صحیح نیست. در نظامهای سلامت پیشرفته جهانی، چارچوبهای قانونی مشخصی تدوین شده وAPI دادهها بهصورت شفاف در دسترس قرار دارند. دسترسی به این دادهها بر اساس وضعیت و ماهیت کسبوکارها تنظیم میشود و اگر یک استارتاپ بتواند به حل مسائل سلامت عمومی کمک کند، این دسترسی بهتدریج افزایش مییابد.
پیشنهاد من این است که وزارت بهداشت و تیم آن، زمانی حدود یک ماه را به مطالعه قوانین و چارچوبهای نظامهای سلامت پیشرفته اختصاص دهند. همکاری با شرکتهای خصوصی میتواند به کاهش هزینههای وزارت بهداشت و سازمانهای بیمه در حوزه سلامت و درمان منجر شود. در بلندمدت، این همکاریها میتواند به انتقال تمرکز از درمان به پیشگیری کمک کند. با تدوین قوانین مناسب و فراهم کردن دسترسیهای لازم، که نمونههای موفق آن در جهان موجود است، نیازی به صرف انرژی زیاد برای یافتن راهحلهای جدید نیست.
به نظر شما چه تغییراتی در سیاستگذاری یا تنظیم مقررات میتواند به بهبود تعامل بین استارتاپها و وزارت بهداشت کمک کند؟
امین دولتی: یکی از اقداماتی که میتواند به بهبود عملکرد وزارت بهداشت و نحوه تعامل آن با جامعه کمک کند، این است که وزارت بهداشت سهمی فعالتر در درک و انطباق با شرایط کنونی ایفا کند. امروزه نیازهای مردم نسبت به ۱۰ یا ۱۵ سال گذشته به طور قابلتوجهی تغییر کرده است. رفتارها، الگوهای عرضه و تقاضا در حوزه سلامت، درآمد پزشکان و رویکرد آنها نسبت به بیماران و بیماریها دچار تحولات اساسی شده است. قوانین موجود که سالها پیش بر اساس نیازهای آن زمان تدوین شدهاند، با نیازهای کنونی و چارچوبهای موجود فاصله زیادی پیدا کردهاند. این شکاف در دو دهه اخیر به شدت افزایش یافته است.
مشاهده میشود که از سوی مجلس، قانونگذاران یا نهادهایی که مسئولیت تعیین چارچوبهای وزارت بهداشت یا بازنگری عملکرد آن را بر عهده دارند، اقدامات کافی صورت نگرفته است. این شکاف باعث شده که فعالیتهای وزارت بهداشت با نیازهای مردم همراستا نباشد و حتی با فلسفه وجودی و اهداف تنظیمگری این وزارتخانه نیز در تضاد باشد. در هر موضوع جدیدی که پزشکان یا مردم با آن مواجه هستند، مشکلات متعددی مشاهده میشود.
یکی از مسائل موجود این است که افرادی که مسئولیت سیاستگذاری دارند یا فاقد تخصص لازم برای تدوین رویکردهای مناسب با اهداف وزارت بهداشت هستند یا به دلایل مختلف در انجام وظایف خود کوتاهی میکنند. این امر منجر به ناتوانی در تدوین قوانینی شده که به نفع مردم باشد و شرایط را به گونهای تنظیم کند که جامعه از آن منتفع شود. نتیجه این وضعیت، مهاجرت نخبگان پزشکی است که سالها برای آموزش آنها هزینه شده، اما اکنون نمیتوانند منفعت مورد انتظار را برای جامعه فراهم کنند.
علاوه بر این، استارتاپها و کسبوکارهایی که فلسفه وجودی آنها کمک به وزارت بهداشت و بهبود سلامت جامعه است، نیز با موانعی مواجه هستند. در نهایت، مردم که باید در انتهای این زنجیره نیازهایشان به شکل مناسب برآورده شود، از شرایط موجود رضایت ندارند و هزینههای درمان به شدت افزایش یافته است. از سوی دیگر، نهادهای بیمهای که وظیفه دارند شرایطی فراهم کنند تا مردم در دوران بازنشستگی یا در زمانهایی که درآمدهای متفاوتی دارند از نظر سلامت آسودگی خاطر داشته باشند، خود با بحرانهای مالی شدید مواجه شدهاند.
ریشه این مشکلات به کوتاهی در انجام وظایف و عدم انطباق با نیازهای روز بازمیگردد. این وضعیت به نفع هیچیک از ذینفعان نیست. لازم است چارچوبها به سمتی اصلاح شوند که وزارت بهداشت به نقش اصلی خود، یعنی تنظیمگری، نظارت و بهرهگیری از فرصتهای موجود برای افزایش رضایت مردم بازگردد.
آیا تجربه موفق یا ناموفقی در تعامل با نهادهای رگولاتوری داشتهاید که نشاندهنده تأثیر ادبیات یا استراتژی مورد استفاده بر نتیجه مذاکرات باشد؟
مهرشاد تیموری: تاکنون تجربه موفقی در این زمینه نداشتهام و عمدتاً تجربیاتم منفی بوده است. به عنوان نمونه، در موضوع نسخهنویسی الکترونیک که در مقطعی بسیار مورد توجه بود، با وجود مشکلات متعددی که از سوی پلتفرمها مطرح میشد، وزارت بهداشت جلسهای با حضور نمایندگان سازمان تأمین اجتماعی، بیمه سلامت و پلتفرمهای مرتبط برگزار کرد تا این مسائل بررسی شوند. در این جلسه، هنگامی که به بیان مشکلات پرداختم، نماینده وزارت بهداشت میکروفونم را قطع کرد. این اقدام نشاندهنده آن بود که هدف از برگزاری این جلسه شنیدن مشکلات نبود، بلکه صرفاً تمایل به شنیدن سخنان خوشایند و نمایشی وجود داشت. به طور کلی، نهادهای مسئول اغلب آمادگی شنیدن مشکلات را ندارند و بیشتر به دنبال برگزاری جلسات نمایشی هستند که در آنها ادعا شود نظرات و مشکلات شنیده شده است.

در تکمیل سخنان آرش و امین باید گفت که وزارت بهداشت به دلیل ناتوانی در هماهنگی و ایجاد ارتباط مؤثر با سازمانهایی نظیر تأمین اجتماعی، بیمه سلامت، سازمان نظام پزشکی، نیروهای مسلح و سازمان غذا و دارو، عملاً قادر به انجام اقدامات مؤثر نیست. به عنوان مثال، در حوزه دارو، با وجود راهاندازی نسخهنویسی الکترونیک، سازمان غذا و دارو همچنان موانع متعددی در زمینه تحویل یا فروش دارو ایجاد میکند. حتی پس از گذشت سالها، این سازمان نتوانسته است یک نظام کدگذاری استاندارد برای داروها تدوین کند. این در حالی است که در موضوعاتی مانند تحویل دارو، نهادهای مربوطه ناگهان فعال و پویا میشوند، اما در مسائل زیرساختی اقدام مؤثری انجام نمیدهند. این ناتوانی وزارت بهداشت ناشی از وجود قدرتهای موازی است که هر یک به طور مستقل عمل میکنند و هیچگاه به یک هماهنگی و اجماع نمیرسند.
اخیراً طرح وزارت بهداشت برای ایجاد اپراتور رگولاتوری، در تئوری و بر اساس آنچه روی کاغذ ارائه شده، طرحی مثبت و امیدوارکننده به نظر میرسد. با این حال، این طرح نیز مشابه سامانه سپاس است که سالها پیش معرفی شد، اما با تغییر هر وزیر و تیم همراه او، بارها متوقف و دوباره آغاز شده و در نهایت به نتیجه نرسیده است. سامانه سپاس با وجود صرف هزینههای زیاد و تلاش پلتفرمها برای دریافت مجوز، عملاً بیفایده مانده است. امیدوارم طرح اپراتور رگولاتوری به سرنوشت سامانه سپاس دچار نشود.
با توجه به برخی کملطفیها و محدودیتهای اعمالشده از سوی نهادهای تنظیمکننده نسبت به بخش خصوصی، به نظر شما بخش خصوصی و استارتاپها چه اقداماتی میتوانند انجام دهند تا حساسیتهای نهادهای تنظیمکننده کاهش یابد؟
آرش برجیخانی: در حوزه سلامت، موضوعی که اغلب مورد توجه قرار نمیگیرد، این است که چالشهای موجود صرفاً به حوزه سلامت دیجیتال محدود نمیشود. در بخشهای مختلف، از جمله تشخیص پزشکی، مشکلات ناشی از قوانین غیرشفاف، تغییرات مکرر مقررات و عدم دسترسی به اطلاعات، فعالان این حوزه را با دشواری مواجه کرده است. این مسائل در حوزههای دارویی، واردات و سایر بخشهای سلامت نیز مشاهده میشود. به عنوان مثال، در تماس با همکارانی که در خارج از کشور در حوزه سلامت فعالیت میکنند، مشخص شده که حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد از بار کاری که مدیران عامل و تیمهای داخلی صرف مسائل نظارتی و قانونی میکنند، در کشورهای دیگر به دلیل شفافیت و جداسازی فرایندها وجود ندارد. بنابراین، مشکل صرفاً به سلامت دیجیتال مربوط نیست، بلکه به ساختار کلی نظام سلامت بازمیگردد. این عدم شفافیت و تضاد منافع موجود، در نهایت به ضرر مردم و افزایش هزینههای وزارت بهداشت منجر میشود. گاهی ممکن است وزیر بهداشت از راهحلها آگاه باشد، اما تضاد منافع مانع اجرای آنها میشود. در این میان، سازمان غذا و دارو و سازمان فناوری اطلاعات هر یک مسیر جداگانهای را دنبال میکنند و هماهنگی لازم وجود ندارد.
بخش خصوصی و استارتاپها میتوانند با ارائه راهکارهای عملی و حرکت در چارچوب قوانین موجود، به کاهش این چالشها کمک کنند. به عنوان مثال، در زمینه حفاظت از دادههای شخصی، راهکارهای امنیتی و رمزنگاری وجود دارد که میتواند نگرانیهای نهادهای تنظیمکننده را برطرف کند. در حوزه دارورسانی نیز، برخلاف ادعاها مبنی بر احتمال تقلب، فرایندها کاملاً شفاف است؛ نسخه توسط پزشک صادر میشود، داروخانه آن را تأیید میکند و پلتفرمهای دیجیتال صرفاً نقش واسطه دارند بدون دسترسی مستقیم به فرایند. برای هر مسئلهای در حوزه سلامت، اگر بهصورت منطقی بررسی شود، کسبوکارهای سلامت، بهویژه در بخش دیجیتال، راهکارهای عملی دارند که در سطح جهانی نیز پیادهسازی شدهاند.
یکی از کاستیهای اکوسیستم استارتاپی در ایران کمبود گفتوگو و تعامل سازنده با نهادهای تنظیمکننده بوده است. در برخی موارد، خود استارتاپها به دلیل خستگی یا ناامیدی، گفتوگو را متوقف کردهاند و در مواردی نیز نهادهای مربوطه، مانند وزارت بهداشت، تمایلی به حضور در رویدادها و تعامل با بخش خصوصی نشان ندادهاند. با این حال، ما بهعنوان کسبوکارهای سلامت آمادگی داریم تا با نهادهای تنظیمکننده وارد گفتوگو شویم و حتی پیشنهادهایی برای قانونگذاری ارائه دهیم که نهتنها به نفع ما، بلکه به نفع کل نظام سلامت و مردم باشد.
یکی از مزایای دیجیتالی شدن سلامت، افزایش نظارت و شفافیت است. برای مثال، در نظامهای سنتی، امکان ردیابی دقیق فرایندهایی مانند تحویل دارو، هویت پزشک، مسئول فنی داروخانه، یا افراد دخیل در بستهبندی و تحویل وجود ندارد. اما در پلتفرمهای دیجیتال، تمام این اطلاعات بهصورت شفاف قابل ردیابی است. به عنوان نمونه، در نظامهای سنتی، بدون دیجیتالی شدن پرداختها و تراکنشها، امکان شفافیت مالی وجود نداشت؛ حال آنکه در سیستمهای دیجیتال، این شفافیت بهطور کامل فراهم شده است.
مشکل اصلی ما نبود راهکار نیست، بلکه شرایط و قوانین فعلی برای کسبوکارهای دیجیتال مناسب نیست. ما باید انرژی زیادی صرف رفع موانع موجود کنیم. با این حال، آمادگی کامل برای گفتوگو و ارائه راهکارهایی در زمینههایی مانند حفاظت از دادهها، حریم خصوصی، دسترسی به خدمات و حتی قیمتگذاری داریم. به عنوان مثال، در امارات، سیستمی با ۱۴۴ رابط برنامهنویسی (API) آماده برای بهبود خدمات سلامت طراحی شده که نمونهای بینظیر در جهان است. چنین ذهنیتی اگر در ایران پیادهسازی شود، میتواند تحول بزرگی در نظام سلامت ایجاد کند. در نهایت، نیاز است که تصمیمگیران با درک صحیح از نیازهای جدید نظام سلامت جهانی، که دیگر صرفاً به درمان محدود نمیشود، موانع را برطرف کرده و مسیر را برای نوآوری هموار کنند.
با توجه به چالشهای موجود، چشمانداز آینده اکوسیستم سلامت را چگونه ارزیابی میکنید و به نظر شما رویکرد نهادهای قانونگذار چه تغییراتی باید داشته باشد تا این اکوسیستم رشد کند؟
امین دولتی: با توجه به شرایط کنونی، اگر وضعیت به همین منوال ادامه یابد، اکوسیستم سلامت به سمت افول پیش خواهد رفت و نمیتوان آینده روشنی برای آن متصور شد. با این حال، پیشبینی میشود که در نهایت، حاکمیت و نهادهای قانونگذار به دلیل فشارهای موجود ناگزیر به تغییر مسیر شوند. زمانی که چالشهایی نظیر پیری جمعیت، مشکلات سازمانهای بیمهگر در تأمین مالی خدمات به داروخانهها و ارائهدهندگان خدمات درمانی، و همچنین دشواریهای روزافزون در این حوزه به اوج خود برسند، نهادهای مسئول ناچار خواهند شد به سمت استفاده از فناوریها و استارتاپهای فعال در این حوزه حرکت کنند. این اقدام میتواند هزینهها را کاهش دهد و کیفیت خدمات را بهبود بخشد. در آن زمان، حاکمیت به سراغ استارتاپها و مجموعههایی خواهد رفت که این خدمات را ارائه میدهند. اما امیدوارم این تغییر رویکرد در زمانی رخ دهد که هنوز فرصت برای اصلاح و بهرهبرداری از ظرفیتهای موجود وجود داشته باشد و شرایط به گونهای پیش نرود که ایجاد فرصتهای جدید دشوار یا غیرممکن شود.

به نظر من، مسیری که اکوسیستم سلامت آنلاین باید دنبال کند، کاهش وابستگی به نهادهایی است که مانع فعالیت یا ایجاد محدودیت میکنند. این اکوسیستم باید به گونهای عمل کند که بتواند مستقل از موانع موجود به مسیر خود ادامه دهد، زیرا نیاز به این خدمات واقعی است و فرصتهای لازم در نهایت فراهم خواهد شد. در حال حاضر، با قانونگذاریای مواجه هستیم که از وظایف اصلی خود فاصله گرفته و فاقد نگاهی آیندهنگر و درک شرایط کنونی است. اما این ذهنیت و رویکرد نادرست در نهایت تغییر خواهد کرد. از اینرو، فعالان این حوزه باید به مسیر خود ادامه دهند تا در زمان مناسب، هنگامی که حاکمیت به اهمیت این موضوع پی ببرد، بتوانند به بازسازی و هدایت این اکوسیستم به مسیر درست کمک کنند.
به نظر شما چگونه میتوان تعادل بین نوآوری استارتاپی و الزامات رگولاتوری برقرار کرد؟
مهرشاد تیموری: بر اساس تجربهای که طی دوازده سال فعالیت در حوزه سلامت دیجیتال کسب کردهایم، اعتقاد دارم که استارتاپها نباید خود را بهطور کامل تابع نهادهای حاکمیتی یا رگولاتورها بدانند. ما باید به فعالیت خود ادامه دهیم و با همکاری و همافزایی میان فعالان این حوزه پیش برویم. تجربه نشان داده است که در شرایط خاص، مانند بحرانهایی نظیر همهگیری کرونا یا وقایع غیرمترقبه مانند جنگ، حوزه سلامت دیجیتال بهیکباره مورد توجه قرار میگیرد. در چنین شرایطی، قوانین و مقررات سختگیرانه معمولاً تضعیف میشوند و ارزش خدمات دیجیتال سلامت، مانند مشاوره آنلاین یا تحویل دارو، برجسته میشود. اما به محض فروکش کردن این بحرانها، رویکرد رگولاتورها تغییر میکند و فعالیتهایی مانند تحویل دارو یا مشاوره آنلاین، که پیشتر مفید تلقی میشدند، غیرقانونی اعلام میگردند. این چرخه بهصورت دورهای تکرار میشود و فعالان این حوزه همواره امیدوارند که با وقوع چنین بحرانهایی، بار دیگر ارزش کارشان مورد توجه قرار گیرد.
با این حال، تجربه نشان داده است که توقف فعالیتها به دلیل محدودیتهای قانونی، رویکرد مناسبی نیست. ما باید به فعالیت خود ادامه دهیم و از همه مهمتر، اتحاد و همکاری بین پلتفرمهای فعال در حوزه سلامت دیجیتال را تقویت کنیم. متأسفانه، در حال حاضر این اتحاد در اکوسیستم سلامت دیجیتال وجود ندارد. هر پلتفرم بهصورت جداگانه سیاستهای خاص خود را دنبال میکند و این امر مانع از پیشرفت جمعی میشود. اگر مانند سایر حوزهها، پلتفرمهای سلامت دیجیتال بتوانند با یک صدای واحد خواستههای خود را مطرح کنند و برای تحقق آنها ایستادگی کنند، میتوان به نتایج بهتری دست یافت. اما فقدان این همافزایی، حتی در ابتداییترین سطوح، مانع پیشرفت بلندمدت این حوزه است.
بهعنوان مثال، ممکن است یک پلتفرم برای منافع کوتاهمدت خود با رگولاتورها رایزنی کند و موقتاً به نتایجی دست یابد، اما این رویکرد در بلندمدت به نفع کل اکوسیستم نیست و همه ما را در معرض شکست قرار میدهد. در سایر حوزهها شاهد همکاری و اتحاد قویتری هستیم، اما متأسفانه در حوزه سلامت دیجیتال چنین اتحادی وجود ندارد.
یکی از سادهترین انتظاراتی که از نهادهای رگولاتوری، مانند سازمان نظام پزشکی، داریم، ارائه یک API ساده برای اعتبارسنجی پروانه طبابت پزشکان است. پس از دوازده سال فعالیت و کسب تجربه در این حوزه، انتظار میرود که حداقل چنین ابزار ابتدایی در اختیار پلتفرمها قرار گیرد تا بتوانند وضعیت پروانه طبابت پزشکان را بررسی کنند. اما حتی این امکان ساده نیز فراهم نیست. در حال حاضر، برای اعتبارسنجی پزشکان، مجبوریم بهصورت دستی و دورهای اطلاعات را بررسی کنیم، که این فرایند با محدودیتهایی مانند بلاک شدن IP شرکتها مواجه میشود. در برخی موارد، حتی تماسهایی از سوی نهادهای نظارتی دریافت میکنیم که چرا اطلاعات پزشکی با پروانه باطلشدهای نوبتدهی شده است. این در حالی است که اگر رگولاتورها همکاری لازم را انجام دهند و دسترسی به دادهها را تسهیل کنند، چنین مشکلاتی بهراحتی قابلحل خواهد بود.
برای نمونه، ارائه وبسرویس برای بررسی تعداد درخواستها یا اعتبارسنجی اطلاعات، فرایندی است که بهسادگی میتواند انجام شود، اما حتی در این مورد نیز با موانع متعددی مواجه هستیم. بهعنوان مثال، برای دریافت وبسرویس، باید درخواست ایمیلی ارسال کنیم، اما پاسخگویی به این درخواستها یا بسیار کند است یا اصلاً انجام نمیشود.
علاوه بر این، موضوعاتی مانند بررسی تداخلات دارویی، که از بدیهیترین نیازهای حوزه سلامت است، به دلیل نبود دادههای یکپارچه و عدم همکاری رگولاتورها، با چالشهای جدی مواجه است. یک پزشک ممکن است از داروهای تجویز شده توسط خود آگاه باشد، اما اطلاعی از داروهای تجویز شده توسط پزشک دیگر برای همان بیمار نداشته باشد. این فقدان دادههای یکپارچه منجر به مشکلاتی مانند تداخلات دارویی میشود که میتوانست با ارائه زیرساختهای مناسب بهراحتی پیشگیری شود. در واقع، نبود دسترسی به دادههای پایهای و بدیهی، یکی از بزرگترین موانع توسعه سلامت دیجیتال در کشور است.
به نظر شما، با توجه به وضعیت کنونی، چه چالشهای کلیدی باعث ایجاد تنشها بین رگولاتور و اکوسیستم سلامت شده است؟
آرش برجیخانی: نخستین چالش، مسئله تضاد منافع است. هنگامی که تحولی در حوزه خدمات رخ میدهد، برخی از بازارها و بازیگران قدیمی یا حذف میشوند یا سهم کمتری در بازار پیدا میکنند. این گروهها در برابر تغییرات مقاومت میکنند. این موضوع مشابه اتفاقاتی است که پیشتر در حوزههایی مانند حملونقل آنلاین (مانند تپسی) یا پرداخت الکترونیک مشاهده شده است. در این موارد، بازیگران سنتی در برابر نوآوریها مقاومت کردند. این الگو در بسیاری از اکوسیستمها و در نقاط مختلف جهان تکرار شده است و در حوزه سلامت نیز شاهد آن هستیم. برای مثال، زمانی که بحث تحویل آنلاین دارو مطرح میشود، منافع برخی گروهها به خطر میافتد. این گروهها با توجه به منابع مالی و نفوذ خود، تمام توان و ظرفیت خود را به کار میگیرند تا مانع از تحقق این تغییرات شوند. این بازیگران از قدرت و منابع مالی قابلتوجهی برخوردارند و از آن برای حفظ منافع خود استفاده میکنند.

چالش دوم، عدم استقلال و اراده کافی وزارت بهداشت بهعنوان نهاد قانونگذار است. بخشی از این مسئله نیز به تضاد منافع بازمیگردد. اگر وزارت بهداشت اراده لازم را داشته باشد، میتواند با تسهیل قانونگذاری، شرایطی را فراهم کند که همه بازیگران در چارچوب قوانین مشخصی فعالیت کنند. بااینحال، تضاد منافع همچنان مانع از تحقق این هدف میشود. این موضوع شاید در نگاه اول سطحی به نظر برسد، اما ریشههای عمیقی دارد. بهعنوان مثال، در برخی موارد دعوت به گفتوگو کردهایم، اما نمایندگان نهادهای مرتبط، مانند سازمان غذا و دارو، حضور نیافتهاند یا در صورت حضور، گفتوگوها به نتیجه مشخصی نرسیده است. هر طرف دیدگاه خود را مطرح کرده و بدون رسیدن به راهحل مشترک، بحث پایان یافته است.
در نظام سلامت، این تضاد منافع میان کسبوکارهای سنتی و نوآورانه کاملاً مشهود است. درحالیکه راهکارهایی برای تأمین امنیت دادهها و تدوین قوانین مناسب وجود دارد، این راهکارها سالهاست که در نظامهای سلامت جهانی پیادهسازی شدهاند. بااینحال، عدم استقلال و اراده کافی وزارت بهداشت، همراه با نبود یکپارچگی در سیاستگذاری، همچنان مانع پیشرفت در این حوزه است.
به نظر شما آیا استارتاپهای حوزه سلامت باید از الگوهای رفتاری و ادبیات سایر کسبوکارها، مانند خردهفروشهای آنلاین، برای تعامل با نهادهای نظارتی استفاده کنند؟
امین دولتی: به نظر من، اکوسیستم سلامت نیازمند رویکردی متمایز در تعامل با نهادهای حاکمیتی است. نظام سلامت در سراسر جهان معمولاً با ارائه شاخصها و پارامترهای مشخص به حاکمیت، در راستای اهداف کلان آن عمل میکند تا به طور مستمر عملکرد خود را بهبود بخشد و به جامعه پاسخگو باشد. با این حال، در کشور ما، نظام سلامت با چالشهایی مواجه است که به دلیل حجم بالای مشکلات در بخشهای مختلف و نبود عملکرد شفاف و قابل اندازهگیری با اعداد و ارقام، پاسخگویی مشخصی به افکار عمومی ارائه نمیشود.
در مدلهای رایج در کشورهای پیشرفته، نظام سلامت با همکاری شرکتهای فعال در این حوزه، از ظرفیتهای آنها برای دستیابی به اهداف خود بهره میبرد. اما در شرایط کنونی کشور ما، به دلیل فقدان پاسخگویی کافی، حجم بالای مشکلات، نبود شاخصهای عملکردی مشخص و سطح گسترده نارضایتی عمومی، نظام سلامت از پتانسیل موجود برای بهبود شرایط و خدمت به مردم به شکل مطلوب استفاده نمیکند. در عوض، این نظام به دلیل ساختار پیچیده و درهمتنیده و وجود رانتهای متعدد، به شکلی ناکارآمد عمل میکند.
اگر استارتاپها یا کسبوکارهای سلامت بخواهند از حاکمیت مطالبهگری کنند، به دلیل نبود گفتمان دقیق و شفاف از سوی نهادهای مسئول، اغلب با موانعی مواجه میشوند. این وضعیت منجر به نوعی ترک فعل از سوی نهادهای حاکمیتی شده است، بهگونهای که از پاسخگویی به پرسشهای منطقی و بهجای جامعه طفره میروند. حتی اگر وزیر بهداشت در حال حاضر اقدام به اصلاحات کند، با توجه به پیچیدگی ساختار موجود و رانتهای شکلگرفته، بعید به نظر میرسد که در بازه زمانی چهارساله دولت کنونی بتوان تغییرات اساسی ایجاد کرد، مگر اینکه تحولی بنیادین در ساختار حاکمیتی حوزه سلامت رخ دهد.
سوال شما بسیار بجا و دقیق است. به نظر میرسد که رویکرد کل اکوسیستم سلامت، از کسبوکارها گرفته تا رسانهها، باید متفاوت باشد. در بسیاری از کشورها، حاکمیتها معمولاً از فناوری عقبتر هستند و تا زمانی که اجباری برای تغییر احساس نکنند، تحولات بزرگی را اعمال نمیکنند. این اجبار ممکن است در نقاط مختلفی از طیف زمانی رخ دهد و به هوش و چابکی حاکمیت بستگی دارد. به عنوان مثال، در حال حاضر در بیمارستانهای کشورهای پیشرفته، فناوری هوش مصنوعی به طور گسترده مورد استفاده قرار میگیرد و تحولات مهمی را رقم زده است. اما در کشور ما، هنوز درگیر بحثهایی مانند مشاوره آنلاین یا تلهمدیسین هستیم که سالها پیش مطرح شده بود، یا موضوعاتی مانند ارسال دارو همچنان حلنشده باقی مانده است. میتوانم فهرستی از دهها مورد مشابه دیگر نیز ارائه کنم.

در جمعبندی، باید گفت که رویکرد ما در اکوسیستم سلامت باید متفاوت باشد. استارتاپها و کسبوکارهای سلامت باید منسجمتر عمل کنند و رسانهها نیز باید بهعنوان آینهای برای انعکاس مشکلات مردم و جامعه، نقش فعالتری ایفا کنند. این مسئولیت مشترک میتواند به بهبود شرایط و پاسخگویی بهتر نظام سلامت کمک کند.
اکوسیستم سلامت در ایران باید روی چه نوع خدمات و محصولاتی تمرکز کند تا هم نیازهای بازار را برآورده کند و هم با الزامات رگولاتوری مغایرت نداشته باشد؟
مهرشاد تیموری: تمامی فعالیتها و خدماتی که در حال حاضر در اکوسیستم سلامت ایران وجود دارند یا در حال انجام هستند، در جایگاه خود صحیح و مناسب هستند. با این حال، یکی از نقاط عطف کلیدی که میتواند تحولآفرین باشد، بهرهگیری از فناوری هوش مصنوعی در حوزه سلامت است. هوش مصنوعی میتواند بهعنوان یک ابزار کلیدی در این حوزه نقشآفرینی کند، اما یکی از چالشهای اصلی در این مسیر، موضوع دادهها است. همواره قوانین و مقررات سختگیرانهای در خصوص استفاده از دادهها وجود داشته است. پلتفرمها مجاز به ذخیرهسازی یا تحلیل دادههای پزشکی بدون دریافت مجوزهای کتبی از بیماران و پزشکان نیستند. در صورتی که این محدودیتها برطرف شوند، امکان ادغام هوش مصنوعی در سرویسهای مختلف فراهم خواهد شد.
هدف ما حذف نقش پزشکان یا از بین بردن کسبوکارهای موجود نیست، بلکه تقویت و بهبود فرایندها از طریق هوش مصنوعی است. این فناوری میتواند بهعنوان دستیار تشخیصی برای پزشکان عمل کند یا در کنار بیماران قرار گیرد تا با تحلیل دادهها، به مدیریت سبک زندگی آنها کمک کند. هوش مصنوعی موضوعی بسیار جذاب و نویدبخش است، اما به دلیل موانع رگولاتوری، پیشرفت در این حوزه با سرعت مورد انتظار پیش نمیرود.
از حدود چهار یا پنج سال پیش، در نمایشگاههایی مانند جیتکس شرکت کردهایم و مشاهده کردیم که تفاوت چندانی بین وضعیت سلامت دیجیتال در ایران و سایر کشورها وجود نداشت. اما در سال گذشته، اختلاف قابلتوجهی در پیشرفتهای جهانی در این حوزه مشاهده شد که امکان مقایسه مستقیم با آنها وجود ندارد. متأسفانه، اکوسیستم سلامت دیجیتال در ایران پیشرفت چشمگیری نداشته و بهنوعی درجا میزند. اگر موانع رگولاتوری برطرف شوند و امکان پیشرفت بدون محدودیت فراهم گردد، آیندهای بسیار روشن و پر از فرصت در این حوزه قابل تصور است.
بسیاری از ظرفیتهای بالقوه در حوزه سلامت دیجیتال در ایران هنوز کشف و بهرهبرداری نشدهاند. بهعنوان مثال، در حالی که تمرکز اغلب بر داروها و درمانهای دارویی است، مدیریت سبک زندگی که یکی از حوزههای کلیدی در سلامت دیجیتال به شمار میرود، در کشور ما چندان مورد توجه قرار نگرفته و هنوز راهکارهای مشخصی برای آن ارائه نشده است. به نظر میرسد آینده این حوزه بسیار امیدوارکننده است، اما این آینده باید توسط خود ما ساخته شود. انتظار کمک از دیگران واقعبینانه نیست؛ تنها کافی است موانع پیش روی ما برداشته شوند تا بتوانیم به پیشرفتهای چشمگیری دست یابیم.
آرش برجیخانی: امیدوارم مسئولین وزارت بهداشت و متولیان امور بیمه با نگاهی هوشمندانهتر به این موضوع توجه کنند. در حال حاضر، حدود ۳۰ درصد از مرگومیرها در کشور بهطور مستقیم ناشی از بیماریهای قلبی-عروقی است. همچنین، حدود ۶ میلیون نفر در معرض ابتلا به دیابت یا مبتلا به این بیماری هستند که یارانههای قابلتوجهی برای تأمین انسولین آنها اختصاص مییابد. هزینههایی که هماکنون متحمل میشویم، از نظر مقیاس و حجم، بسیار سنگین و غیرقابلمقایسه با برخی تراکنشهای معمول است. در کشورهای پیشرفته، نظام سلامت به سمت پیشگیری سوق پیدا کرده است. برای مثال، کشورهایی مانند اسپانیا، آلمان و حتی ایالات متحده که در گذشته شرایطی مشابه ما داشتند، با تغییر رویکرد به سمت پیشگیری، موفقیتهای چشمگیری کسب کردهاند.
در حال حاضر، بخش عمده بودجه وزارت بهداشت (حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد) صرف درمان میشود، نه پیشگیری. این در حالی است که نظام سلامت نباید صرفاً به درمان محدود شود. ما منتظر میمانیم تا بیماری بروز کند و سپس برای درمان آن هزینه کنیم، درحالیکه میتوان با تمرکز بر پیشگیری، از وقوع بسیاری از بیماریها جلوگیری کرد. مدیریت دیابت، کاهش تعداد مبتلایان به آن و کنترل مرگومیر ناشی از بیماریهای قلبی-عروقی از جمله اقداماتی است که میتواند هزینههای سنگین تحمیلشده بر دولت را کاهش دهد. این بیماریها، بهویژه بیماریهای قلبی-عروقی، پس از ابتلا، هزینههای مداوم و بالایی را به همراه دارند.
متأسفانه، به دلیل مسائل تجاری، برخی محصولات مصرفی در حوزه سلامت تفاوت چندانی با مواد مضر ندارند و آگاهی عمومی در این زمینه بسیار محدود است. چه کسی مسئول است که به مردم آموزش دهد چگونه با اصلاح سبک زندگی از ابتلا به این بیماریها پیشگیری کنند؟ در ۱۲۰ سال گذشته، میانگین امید به زندگی در ایران از ۳۷ سال به حدود ۷۰ سال افزایش یافته است، اما نکته تأملبرانگیز این است که افراد پس از ۶۰ سالگی عمدتاً با بیماری دستوپنجه نرم میکنند.
تمرکز بر پیشگیری میتواند هزینههای درمانی را بهطور قابلتوجهی کاهش دهد. به ازای هر دلاری که در حوزه سلامت و پیشگیری سرمایهگذاری میشود، بهطور میانگین پنج دلار از هزینههای درمان کاسته خواهد شد. برای تحقق این امر، دسترسی به دادههای دقیق و جامع ضروری است. متأسفانه، در ایران زیرساختهای سلامت الکترونیک و دادههای تمیز و قابلاتکا بهصورت جدی وجود ندارد. با دسترسی به دادههای مناسب، امکان طراحی سبک زندگی متناسب با نیازهای افراد، پیشبینی بیماریها و پیشگیری از آنها در حوزههایی مانند سرطان، بیماریهای قلبی-عروقی و دیابت فراهم میشود. این سه بیماری غیرواگیر، بخش عمدهای از بیماریهای مزمن را تشکیل میدهند و با تمرکز بر پیشگیری و اصلاح سبک زندگی، میتوان تعداد مبتلایان و مرگومیر ناشی از آنها را بهطور چشمگیری کاهش داد.
اقدامات سادهای مانند تغییر عادات روزمره، کاهش مصرف برخی مواد غذایی مضر و افزایش فعالیتهای بدنی متناسب میتواند تأثیرات بزرگی داشته باشد. در کشورهای پیشرفته، ۴۰ تا ۵۰ درصد بودجهها و زیرساختهای سلامت به پیشگیری اختصاص یافته است. ما نیز ناگزیر از حرکت به این سمت هستیم. امیدوارم با ایجاد فضای مناسب برای دسترسی به دادهها، امکان فعالیت استارتاپها در حوزه غربالگری، پیشبینی و پیشگیری فراهم شود تا شاهد کاهش هزینهها و بهبود نظام سلامت باشیم. امیدوارم جرقهای برای این تغییر ایجاد و توجه بیشتری به این موضوع معطوف شود.
امین دولتی: دو نکته را مطرح میکنم. نخست، هنگامی که دادهها بهصورت شفاف مشخص نباشند، این عدم شفافیت باعث میشود که موضوع مصرف بیش از حد آنتیبیوتیکها در کشور، که بسیار فراتر از استانداردهای جهانی است، بهدرستی بازتاب نیابد. این مسئله میتواند در آینده مشکلات جدی ایجاد کند. طبیعتاً برخی مجموعهها از این عدم شفافیت و نبود دادههای مشخص سود میبرند. میتوان این موضوع را پیگیری کرد تا به ریشههای آن رسید. همچنین، فسادهایی که در این حوزه رخ میدهند، در بلندمدت هزینههای هنگفتی به مردم و سازمانهای بیمهگر تحمیل میکنند. این هزینهها ناشی از عدم شفافیت و بهرهنبردن از فناوری است که منجر به گم شدن دادهها میشود. اگر مردم آگاه شوند که میزان استفاده از خدمات رادیولوژی و تصویربرداری در کشور ما در مقایسه با استانداردهای جهانی بسیار بالاست و نباید به این شکل باشد، قطعاً رویکردها تغییر خواهد کرد. این هزینهها از جیب مردم پرداخت میشود و در حوزه دارویی نیز همین وضعیت وجود دارد. مسلماً منافعی برای برخی وجود دارد که تمایل دارند این وضعیت ادامه یابد.
نکته دوم، در دنیای امروز که اطلاعات ثبت و ضبط میشوند، باید از توان شرکتهای پیشرو و قدرتمند استفاده کرد. این شرکتها بهتدریج با بهرهگیری از ظرفیتهایشان تقویت میشوند و پس از سالها، زمانی که نیاز به استفاده گستردهتر و پیشرفتهتر از فناوریها احساس میشود، میتوانند نقش مهمی ایفا کنند. این امر بهویژه در شرایطی که کشور نیاز به ارتقای سطح فناوری و رقابت در منطقه یا حتی در داخل دارد، اهمیت مییابد. برای این منظور، باید این شرکتها را همراه کرد و از توانمندیهایشان بهره برد تا برای روزهای دشوار آماده شوند. اما رویکرد کنونی، تضعیف این شرکتهاست. این تضعیف نهتنها ممکن است به نابودی برخی از این شرکتها منجر شود، بلکه نکته نگرانکنندهتر این است که در زمانی که فناوریهای پیشرفته مانند هوش مصنوعی به یک ضرورت تبدیل شدهاند، نبود این شرکتهای قوی میتواند مشکلات جدی ایجاد کند. میتوان بررسی کرد که در ۲۰ سال گذشته، چه نهادها، اشخاص یا سازمانهایی در این زمینه کوتاهی کردهاند. یقیناً اگر این روند ادامه یابد، این مشکلات و مسئولیت آن به نام این افراد و سازمانها ثبت خواهد شد. امیدوارم چنین روزی فرا نرسد، اما اگر با مشکل مواجه شویم، باید گفت که این هشدارها و اطلاعرسانیها پیشتر ارائه شده بود و نشانهها و راهنماییهای لازم داده شده است.
مهرشاد تیموری: در خصوص این موضوع، انتقادات و نگرانیهای فراوانی دارم. یکی از مسائل اساسی این است که رابطه بین پلتفرمها و پزشکان، اگر بهدرستی مدیریت شود، میتواند به پیشرفت سلامت دیجیتال کمک کند. اما وقتی این رابطه دچار اختلال میشود، اعتماد از بین میرود و عملاً امکان انجام هیچگونه فعالیت مؤثری وجود نخواهد داشت. بهعنوان مثال، اگر یک پلتفرم بهگونهای عمل کند که پزشک تجربه ناخوشایندی داشته باشد، ممکن است آن پزشک بهطور کامل استفاده از آن سرویس را کنار بگذارد.
موضوع دیگر، صدور مجوزهای غیرضروری و بیضابطه است که بهصورت قارچگونه به برخی افراد اعطا میشود. این امر باعث ظهور ناگهانی تعداد زیادی پلتفرم میشود که اغلب صلاحیت لازم برای فعالیت در این حوزه را ندارند. این پلتفرمها گاه با سوءاستفاده از موقعیت، مشکلاتی ایجاد میکنند که به اعتماد عمومی آسیب میرساند. برای مثال، زمانی که یک پلتفرم اطلاعات حساسی مانند کد ملی را افشا میکند، کاربران ممکن است بهطور کلی اعتماد خود را به همه سرویسهای مشابه از دست بدهند و استفاده از آنها را متوقف کنند.
نبود نظارت کافی و اعطای بیرویه مجوزها منجر به ظهور تعداد زیادی پلتفرم میشود. در چنین شرایطی، وقتی هیچگونه بررسی و نظارتی وجود ندارد، هر فردی ممکن است از این فضا سوءاستفاده کند. این سوءاستفادهها اغلب به همه فعالان این حوزه آسیب میرساند. بهعنوان نمونه، بارها مشاهده شده که سازمانهایی مانند تأمین اجتماعی، بیمه سلامت یا نظام پزشکی بهصورت ناگهانی و بدون اطلاعرسانی قبلی، سرویسی را راهاندازی یا متوقف میکنند. این تصمیمات خلقالساعه باعث میشود که کاربران و پزشکان، که از پلتفرم استفاده میکنند، با مشکلات غیرمنتظرهای مواجه شوند و این مسائل را به پلتفرم نسبت دهند، در حالی که مسئولیت آن بر عهده پلتفرم نیست. بااینحال، تمامی انتقادات و نارضایتیها متوجه ما میشود.
از سوی دیگر، تصمیمگیریهای ناگهانی و برخورد یکسان با همه پلتفرمها، بدون توجه به تفاوتهایشان، مشکلات را تشدید میکند. ما بارها تلاش کردهایم با تشکیل انجمن یا صنف، منافع مشترک خود را پیگیری کنیم، اما به دلیل وجود تضاد منافع در بدنه حاکمیت و همچنین در میان پلتفرمهای سلامت، این تلاشها به نتیجه نرسیده است. هر گروه به دنبال منافع خود است و این پراکندگی مانع از ایجاد گفتمان مشترک و همکاری بین پلتفرمها میشود.
یکی دیگر از مشکلات، رقابت ناسالم در ارائه خدمات رایگان است. این سؤال مطرح میشود که چرا باید خدمات رایگان ارائه شود؟ حوزه سلامت دیجیتال برای قدرتمند شدن به منابع مالی نیاز دارد، اما ارائه خدمات رایگان این امکان را از بین میبرد. پلتفرمها هزینههای متعددی از جمله اجاره، قبوض آب و برق، اینترنت، حقوق کارمندان و هزینههای سرور دارند. ارائه خدمات رایگان نهتنها منطقی نیست، بلکه به ضرر کل اکوسیستم سلامت دیجیتال است.
در طول دوازده سال فعالیتم در این حوزه، بارها شاهد این مسائل بودهام. در نمایشگاهها، همایشها و کنگرههای پزشکی، مشاهده میشود که پزشکان بهراحتی هزینههای هنگفتی برای خرید دستگاههایی مانند لیزر پرداخت میکنند، اما پرداخت هزینه اشتراک یک نرمافزار برایشان غیرعادی و بیارزش به نظر میرسد. این دیدگاه نتیجه القای این ذهنیت است که نرمافزارها ارزش چندانی ندارند و باید رایگان باشند. تا زمانی که این نگاه تغییر نکند، مشکلات این حوزه حل نخواهد شد.