کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
انتخابات اتحادیه کسبوکارهای مجازی فرصتی را فراهم کرد تا عملکرد دوره اول این نهاد صنفی در بوته نقد و بررسی قرار بگیرد. در رویداد کلابهاوسی که هفته گذشته توسط کارنگ برگزار شد در کنار توصیهها و نقدهای مرتبط با برگزاری دوره دوم انتخابات اتحادیه برخی از اعضای هیئت مدیره فعلی آن از جمله میلاد منشیپور، فرشاد وکیلزاده و حمیدرضا اعتدالمهر و برخی از اعضای کمیسیونهای این اتحادیه نقدهایی را به عملکرد و شیوه اداره اتحادیه در دوره اول وارد کردند.
حالا که با فشار افکار عمومی و فعالان اکوسیستم استارتاپی انتخابات روز سهشنبه این هفته به دستور وزارت صمت به تعویق افتاده در گفتارهای مجزایی نقدهای وارد به عملکرد دوره اول را به منظور تلاش برای اصلاح رویهها در دوره دوم به تدریج منتشر خواهیم کرد. در این گفتار صحبتهای میلاد منشیپور عضو هیئت مدیره همین اتحادیه و مدیرعامل تپسی و مهمترین نقدهایی که او به عملکرد اتحادیه در دور اول داشته را میخوانید.
اتحادیه به دلیل مشکلات تاکسیهای اینترنتی راه افتاد
من قصد دارم مشاهدات خودم را از تاریخچه تشکیل اتحادیه و ادامه روند آن بیان کنم. اگر در ادامه فرصتی باشد، شاید بتوانم نتیجهگیری و تحلیل خودم را نیز ارائه دهم. پیش از تشکیل اتحادیه نیز کارهای زیادی انجام شده، اما تاریخچه اتحادیه نشان میدهد اوج بحث تشکیل اتحادیه مقارن با رشد یکباره تاکسیهای آنلاین بود.
آن زمان شرکتهای تاکسی آنلاین مورد هجمه شهرداری قرار گرفتند و دفتر اسنپ در تهران و دفتر تپسی در کرج و مشهد چندین بار پلمب شد. دادستان فضای مجازی وقت، جلسات متعددی تشکیل داد. در این جلسات مطرح شد که کسبوکارهای مجازی جدید نمیتوانند مجوز خود را از نهادهای سنتی بگیرند؛ زیرا در واقع این اخذ مجوز از رقیبشان محسوب میشود؛ درست مانند ویاودی (VOD) که صداوسیما نهاد ناظر و مجوزدهنده آن است.
در جلسات اتحادیه این موضوع مطرح میشد که مثلاً آیا اتحادیه از فلان نمایشگاه حمایت کند یا نه، اما بحث فیلتر کردن وبسایتها در این جلسات مطرح نمیشد. یا برای مثال بحث چهارچوب و الگوی مجوز دادن به کسبوکارها نیز مطرح نمیشد.
با مداخله رئیسجمهور قرار شد که الگو و ساختاری برای این موضوع دیده شود. این مسئله با وزارت صمت مطرح شد و قانون نظام صنفی بستر مناسبی دیده شد؛ در نتیجه تصمیم گرفته شد که این کسبوکارها زیر نظر نظام صنفی رایانهای قرار بگیرند. نتیجهگیری آن بود که برای مقابله با قوانین نیرومندی مانند قانون حملونقل، قانون نیرومند مشابهی مثل قانون نظام صنفی لازم است تا پایگاه کسبوکارهای مجازی را مستحکم کند.
این اتفاقاً محقق شد. مشاهدات من از اتحادیه محدود به این موارد بود: کسبوکاری مثل تاکسی اینترنتی که چالشهای زیادی داشت، کمک زیادی از اتحادیه دریافت نمیکرد. البته این مسئله طبیعی بود، زیرا دوره اول اتحادیه بود و محدودیتهایی وجود داشت. البته باید اشاره کنم که موارد معکوسی هم وجود داشت. زمانی که قوانین نظارتی تاکسی آنلاین مصوب شد، یکی از اعضای اتحادیه در توییتر از آن با عنوان خیانت یاد کرد. در مجموع عملاً کمک چندانی وجود نداشت.
اتحادیه از ظرفیت خود برای کمک به کسبوکارها استفاده نمیکرد
در مسائل متعددی که ما درباره پلیس امنیت اماکن، بحث سوخت و ورود استارتاپ به بورس داشتیم، اتحادیه کمکی به ما نمیکرد. همچنین آن زمان سخنان متفاوتی درباره اتفاقات درون اتحادیه گفته میشد، با این مضمون که اتحادیه بیشتر به درون خود مشغول است و هدف اصلیاش آن نیست که مشکل شرکتهایی را که با چالشهای اساسی روبهرو هستند و وجودشان یا مدل کسبوکارشان در معرض تهدید است، حل کند.
همانطور که آقای وکیلزاده اشاره کردند، تابستان سال گذشته متوجه شدیم که اتفاقات درون اتحادیه به تفهیم اتهامات و مستندسازیهایی منجر شد. آن زمان از من بهصورت غیرمنتظرهای خواسته شد که بهدلیل استعفای برخی اعضا وارد اتحادیه شوم و کمک کنم تا شرایط به حالت عادی بازگردد و انتخابات برگزار شود. یک ماه و نیم طول کشید تا این پیشنهاد را قبول کنم. مهرماه من بهعنوان عضو جدید اتحادیه وارد آن شدم. آن زمان آقای اعتدالمهر چند هدف را مطرح کردند.
اقدامات مورد نظر ما برای تغییر شرایط این بود که اولاً آرامش برقرار شود، دوم به فرایندها و امکان تغییرشان فکر شود و سوم به مسائل، ورودی مفهومی داشته باشیم؛ یعنی به این موضوع پرداخته شود که چرا اتحادیه نقش بزرگتری ایفا نکرده است. اولین کاری که من کردم، دعوت از اعضای اتحادیه و گفتوگوی فردی با آنها بود. من با آقای حمید محمدی که احترام زیادی برایشان قائلم، صحبت کردم.
انفعال اتحادیه در بحث صیانت
ایشان گفتند نمیتوان در این ساختار کار شاخص و متفاوتی انجام داد. من آن زمان فکر میکردم که اگر هیئتمدیره شرایط دیگری داشت، میشد درباره مسائل اساسی مثل طرح صیانت کاری کرد. پس از آرامش هیئتمدیره، ما بهصورت مفهومی به مسائل وارد شدیم؛ اما حاصلش مشاهدات امیدوارکنندهای نبود. برای مثال روزی بحثی درباره یک مجوز شکل گرفت.
در بحبوحه رقابت تاکسی آنلاین و اتحادیه سنتی، مذاکرهکنندهای پیش آمد تا آژانسها را به سمت ما هدایت کند و عضوگیری انجام شود. مشخص نشد که این فرد چه کسی بود اما پیامی که به ما منتقل شد، این بود که ما به هفت عضو اتحادیه، نفری یک میلیارد تومان بدهیم تا این همکاری انجام شود.
بررسی ما نشان میداد که کسبوکار مربوطه از جای دیگری نتوانسته مجوز بگیرد، زیرا نوع کار و خدمتش برای مصرفکننده نهایی خطرناک است و آشکار بود که بهدلیل عدم توفیق در مجوز گرفتن از نهادهای دیگر، به اتحادیه کسبوکارهای مجازی مراجعه کرده است. بر این اساس تصمیم گرفتیم این موضوع را بررسی کنیم که سه هزار و اندی عضو کنونی اتحادیه چگونه مجوز گرفتند.
یک تیم به مدت یک ماه وبسایتها و اعضا را بررسی کرد. البته این کار زمانبر بود؛ زیرا ممکن است یک سایت معرف یک کسبوکار باشد، اما پس از بررسی مشاهده شود که کالا و خدماتی در این سایت ارائه نمیشود و سایت یک زیرساخت ظاهری است. حتی بعضی سایتها باز نمیشدند. ما از مجموع کارها نتیجه گرفتیم که فرایند صحیحی در حال رخدادن نیست.
حمایت از یک نمایشگاه مهمتر از فیلتر کردن وبسایتها؟!
موضوع دیگر نپرداختن به موضوعات اساسی در جلسات اتحادیه بود. برای مثال در جلسات اتحادیه این موضوع مطرح میشد که مثلاً آیا اتحادیه از فلان نمایشگاه حمایت کند یا نه، اما بحث فیلتر کردن وبسایتها در این جلسات مطرح نمیشد. یا برای مثال بحث چهارچوب و الگوی مجوز دادن به کسبوکارها نیز مطرح نمیشد.
پیشنهاد ۷ میلیاردتومانی برای حضور در یک اتحادیه سنتی!
کنکاش بیشتر نشان میدهد که در حال حاضر یک خطر اساسی در برابر اکوسیستم وجود دارد. برای باز کردن این مسئله، مثالی خارج از اتحادیه میآورم. در سال ۱۳۹۶، در بحبوحه رقابت تاکسی آنلاین و اتحادیه سنتی، مذاکرهکنندهای پیش آمد تا آژانسها را به سمت ما هدایت کند و عضوگیری انجام شود.
مشخص نشد که این فرد چه کسی بود (آیا عضوی از اتحادیه سنتی بود یا نه مشخص نیست) اما پیامی که به ما منتقل شد، این بود که در سال ۱۳۹۶ که دلار ۳۵۰۰ تومان بود، ما به هفت عضو اتحادیه، نفری یک میلیارد تومان بدهیم تا این همکاری انجام شود. من طی مشاهداتی که طی چند ماه گذشته از اتاق اصناف داشتم، فکر میکنم که اتحادیهها و اتاقهای اصناف به سمتوسوی مطلوب ما پیش نمیروند و این یک مسئله ساختاری است.
به نظر میرسد که به دلایل متعدد، کسانی که کسبوکار واقعی دارند، در اتحادیه وقت نمیگذارند. در مقابل کسانی در اتحادیه وقت میگذارند که کسبوکاری ندارند و در نتیجه اتحادیه به محل امرار معاش آنها تبدیل میشود. در چند هزار اتحادیه موجود ساختار بسترها بدین شکل است. همانطور که آقای طالبی گفتند قانون نظام صنفی بستر مناسبی برای کسبوکارهای آنلاین نیست و محدودیتهای خودش را دارد.
البته من بررسی نکردهام که جایگزین آن چه میتواند باشد. در مجموع، من با توجه به مشاهداتی که داشتم، بسیار نگرانم. اگر افراد بهدنبال منفعتطلبی باشند و اتحادیه را به کسبوکار خود بدل بکنند، بسیار ناپسند است. این اکوسیستم از مناظر مختلف مثل رگولاتوری و… آسیبپذیر است.