کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
ادا و اصولهای ایلان ماسک که چند ماهی است مالکیت توییتر را در ید اختیار خود گرفته، ساکنان این پلتفرم را ذله کرده است. روزی از یکسری محدودیتهای جدید برای توییتر سخن میگوید و روزی دیگر حرفش را پس میگیرد و ادعا میکند این حرفها را زده که مردم کمی به خودشان بیایند و از گوشیهایشان فاصله بگیرند. از ماسک نمیتوان خرده گرفت، زیرا غالب توجهی که به او میشود و شهرت و ثروتی که به هم زده، بهواسطه همین حرکات و اداهایش بوده است. اما نکته جالب توجه ماجرا، آنجاست که کاربران خسته از این بازیها، ابتدا پیشنهاد مهاجرت به بلواسکای را مطرح کردند. چندی نگذشت که زاکربرگ هم تردز را رو کرد و به این کاربران پیشنهاد داد درگیر دعوتنامهبازی بلواسکای نشوند و گپوگفت خود را به این فضا بیاورند. عدهای هم دعوت مارک را لبیک گفتند و تردز را محض امتحان هم که شده، نصب کردند.
صحبت من درباره مزایا و معایب توییتر، بلواسکای یا تردز نیست. مسئله بر سر این است که در جهان آزاد خیلی نمیتوان برای کاربر شاخ و شانه کشید. کافی است چیزی بگویید یا اقدامی بکنید که طاقت کاربران را طاق کند؛ آن وقت است که از هر گوشه و کناری یک رقیب برای شما پیدا میشود که چنگ میاندازد و بخشی از کاربرانی را که به مرور زمان و با زور و زحمت و هزینه بسیار جمع کردهاید، میبرد. حالا این را مقایسه کنید با همین کشور خودمان. نه میخواهم توی سر کسبوکارها بزنم، نه ارزش کارهایی را که انجام شده، زیر سؤال ببرم. اما بیایید منصفانه نگاه کنیم؛ آیا چنین امکانی برای کاربر ایرانی وجود دارد؟ قطعاً نه.
دلایل برای این مسئله فراوان است؛ بخشی به بازار بسته ایران که راه نفوذ پول و سرمایه را بسته، برمیگردد. سهم بزرگی گردن ناآگاهی رگولاتور و سنگهای ریز و درشتی است که پیش پای کسبوکارها میاندازد و هم راه را بر خلاقیت آنها که وجود دارند، میبندد و هم کمتر کسی جرئت میکند قدم در این راه سخت و پرچالش بگذارد. بخشی از این مشکل هم متوجه خود کسبوکارهاست که روحیه انحصاردوستی قدرتمندی دارند و از هر حربهای استفاده میکنند تا یک رقیب کوچک هم پیدا نکنند و کسی هم نیست جلوی این رفتارهایشان را بگیرد. اما از دلایل که بگذریم، نتیجه برای کاربر ایرانی یکی است؛ اجبار در استفاده از خدماتی که بعضاً دل خوشی از آنها ندارند ولی چاره دیگری هم پیش پایشان نیست. آیا وقتش نرسیده این راهی که به ترکستان ایرانخودرو و سایپا ختم میشود، تغییر دهیم؟