کارنگ رسانه اقتصاد نوآوری است. در کارنگ ما تلاش داریم کسبوکارهای نوآور ایرانی، استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و دیگر کسبوکارها کوچک و بزرگی که در بخشهای مختلف اقتصاد نوآوری در حال ارائه محصول و خدمت هستند را مورد بررسی قرار دهیم و از آینده صنعت، تولید، خدمات و دیگر بخشهای اقتصاد بگوییم. کارنگ رسانهای متعلق به بخش خصوصی ایران است.
شما فکرش را بکن کسبوکاری راه بیندازی که جان مشتریات برای خودت و محصولت دربرود. ساعتها و روزها زیر تیغ آفتاب و باران و برف توی چادر و کارتن یخچال و تلویزیون بخوابد تا بلکه نفر اولی باشد که پول نقد میدهد و تحفه ساختهشده به دست شما را میخرد.
حتی ممکن باشد کسانی پیدا شوند که کلیه خودشان را بفروشند تا بتوانند کالای شما را بخرند. تازه بعد از اینهمه داستان و اتفاق، وقتی محصول را خریدند، حاضر باشند برای اثبات کارایی و خوبی آن، با همه کلکل کنند و مثل هوادارهای تیمهای فوتبال، کله طرف مقابل را بشکنند. تازه هر بار که نسخه جدیدی از کالای خود بیرون میدهید، یک چیزی از آن – دور از جان شما – بپیچانید.
میگویید امکان ندارد؟ یک سر بروید سر قبر آن جنتمکان خلدآشیان، مرحوم مغفور استیو جابز فقید تا بدانید در مورد چه حرف میزنم.
حالا بالایی که خوب است؛ لااقل مشتری از کیفیت محصولی که با هر ذلت و بدبختیای میخرد خوشحال است و از اینکه آن را دارد، کیف میکند. حالا شما همه موارد بالا را تصور بفرمایید به جز اینکه مشتری از چیزی که میخرد به اندازه سر یک سوزن راضی نباشد.
یعنی صف بکشد، التماس بکند، چند برابر پول بدهد، هر بار که محصول را میگیرد، ببیند یک چیزی از آن برداشته شده اما، اما، اما… اما باز هم بخرد و همانطوری که میخرد… میگویید امکان ندارد؟ یک سر به جاده مخصوص کرج بزنید تا بفهمید که در این دنیا همه چیز امکان دارد.
تازه باز هم بالایی خوب است. لااقل سازنده محصولات بیکیفیت اما گران سعی میکند توی هفت سوراخ قایم شود و با زبان الکن خودش هزاران توجیه بیاورد و سعی کند خودش را تبرئه کند. این یکی را چه میگویید که کسی پیدا بشود و اصولاً هیچ محصولی دست مشتری ندهد.
به معنی واقعی کلمه باد هوا بفروشد. گران هم بفروشد. هیچ استانداردی را هم رعایت نکند. آخر سر هم سر همه را کلاه بگذارد و پولشان را بالا که کشید، همه مشتریها را فحشکش کند و همینطور که میکروفون را حواله ملت میدهد، طلبکار باشد که چرا از او حمایت مالی نمیکنند.
میگویید امکان ندارد؟ پس یک سر به آن ناخواننده رنگیرنگی بزنید و ببینید که هنوز پرونده ارز دیجیتال سوراخ قبلیاش بسته نشده، با فحش و فضیحت از طرفدارانش میخواهد که تخفه جدیدش را بخرند و حرف اضافه هم نزنند.
البته آن آقا در کمال صداقت گفته که در کلاهبرداری قبلی قرار بود لامبورگینی بگیرد اما آن شاهدزدها پراید ۷۴ اصل کُره! هم دستش ندادهاند.
میبینید دنیا چقدر عجیب است؟ به نظرم بهتر است از این به بعد از هیچچیز تعجب نکنیم، حتی از بیتکوین هجده هزار دلاری. مثل موقعی که میخواهیم آمپول بخوریم، عضلهها را شل کنیم تا کمتر زجر بکشیم.
یکی تا میکنه با مشتری بد
یکی از روی بیچاره میشه رد
همینطوری که هی غُرغُر میکردم
تتلکوین اومد و رو دستشون زد